ماه شعبان، ماه رسول گرامی اسلام نامیده شده است و در روزهای سوم و چهارم و پنجم این ماه بزرگ، میلاد سه مولود عظیم الشأن و بزرگ مرتبه ثبت شده است: امام حسین(ع)، ابوالفضل العباس(ع) و امام زین العابدین(ع).
جماران: ماه شعبان، ماه رسول گرامی اسلام نامیده شده است چرا که از آن حضرت روایت شده که فرمودند:
«شعبان شهری ... فمن صام شهری کنت له شفیعاً یوم القیامه»؛ شعبان ماه من است ... هر کس در این ماه روزه بگیرد، من در روز قیامت شفیع او خواهم شد. (بحارالانوار، ج 94، ص 83)
و در روایتی از امام علی(ع) نقل شده است:
«شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهری»؛ ماه رمضان، ماه خداست، و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.(فروع کافی، ج 4، ص14)
چه عظمتی از این بالاتر که این ماه به نام رسول رحمت و مهربانی حضرت محمدبن عبدالله(ص) نامگذاری شده و برای فضیلت روزه در این ماه، شفاعت ایشان را به دنبال خواهد داشت.
در روزهای سوم و چهارم و پنجم این ماه بزرگ، میلاد سه مولود عظیم الشأن و بزرگ مرتبه ثبت شده است: امام حسین(ع)، ابوالفضل العباس(ع) و امام زین العابدین(ع).
صلوات مخصوص این ماه در وقت زوال ظهرها خوانده میشود و طلب مغفرت از درگاه الهی، آمادگی برای ورود به ماه خدا، ماه مبارک رمضان خواهد بود.
امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) فرزندان علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و ام البنین(س) میباشند. بزرگترین لقب امام حسین(ع) سیدالشهداء است، چنانکه حضرت عباس، قمر بنی هاشم ملقب شده است. شجاعت، رشادت، ایثار، بلندمردی و ... از اوصاف این دو فرزند عزیز امام علی(ع) است. حسین(ع) امام سوم شیعیان و حضرت عباس، علمدار و یاور او در تمام عمر به ویژه در صحرای کربلاست.
حسین بن علی(ع) تربیت شده در دامان پرمهر پیامبر، علی(ع) و فاطمه زهرا(س) است، چنانکه پیامبر فرمود: حسین منّی و أنا من حسین.
و ابوالفضل العباس تربیت یافته علی(ع) و مادری همچون ام البنین، مادر چهار شهید در صحرای کربلاست.
با توجه به اینکه روز ولادت امام حسین(ع)، روز پاسدار نامیده شده است، امام خمینی(س) در سال 1359 در پیامی بدین مناسبت میفرماید:
روز مبارکِ سوم شعبان المعظم، روز پاسدار است و روز تحقق پاسداری از اسلام، از حقیقت، از مکتب الهی؛ روز تولد بزرگْ پاسداری که با خون خود و فرزندان و اصحابش مکتب را زنده کرد. ….. شخصیت عظیمی که از عصارۀ وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رُسل محمد مصطفی و سید اولیا علی مرتضی، تربیت و در دامن صدیقۀ طاهره، بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی نظیر و نهضت الهی خود، واقعۀ بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید. (صحیفه امام، ج 12، ص 441)
ایشان به همین مناسبت در سال 1361 در پیامی چنین میفرمایند:
طلوع آفتاب سوم شعبان که سالروز طلوع شمس معنویت و پاسدار اسلام و مجدد حیات قرآن کریم و نجاتبخش امت خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از شب تاریک به عصر ظلمانی حکومت جائرانۀ یزیدیان که می رفت تا قلم سرخ بر چهرۀ نورانی اسلام کشد و زحمات طاقت فرسای پیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مسلمانان صدر اسلام و خون شهدای فداکار را به طاق نسیان سپارد و به هدر دهد، بر همۀ مسلمانان جهان و شیعیان خط سرخ امامت و ملت فداکارِ در صحنۀ ایران بزرگ و رزمندگان در راه هدف مقدس و خصوص سپاه پاسداران عزیز که این روز عظیم الشأن را برای خود انتخاب نموده اند مبارک باد. (همان، ج 16، ص 263)
سخن درباره امام حسین(ع) و حماسه بزرگ عاشورا بسیار گفته و نوشته اند و در کلمات امام خمینی فراوان به چشم میخورد که در مناسبتهای دیگری به آنها خواهیم پرداخت.
حضرت ابوالفضل(ع) در واقعه کربلا علمدار و سقای کاروان بود و از آنجا که دارای جایگاه معنوی بلندی است، وی را باب الحوائج میخوانند و روز تولد آن حضرت را به زیبایی تمام، روز جانباز نامیده اند، زیرا او بزرگترین جانباز کربلا است که دو دست و چشمان خویش را در راه خدا، فدای امام و برادر خویش کرد تا آنجا که امام حسین(ع) خطاب به وی فرمود: «بنفسی أنت یا أخی»؛ جانم به فدای تو ای برادرم.
پنجم شعبان نیز روز ولادت اولادی دیگری از اولاد پیامبر خاتم حضرت محمدبن عبدالله(ص)، حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین(ع) است. وی در صحرای پرشور و آشوب کربلا حضور داشت و شاهد شهادت همه عزیزان اسلام و ناظر بلاها و سختیها بود و لکن تقدیر الهی بر باقی ماندن ایشان و پیام رسانی وی در حال اسارت و در غل و زنجیر یزیدیان زمانه بود.
ایشان فرزند امام حسین(ع) و بنابر مشهور مادرش شهربانو بود. وی عابدترین فرد زمان خود بود تا آنجا که ایشان را زین العابدین و سیدالساجدین نامیده اند.
امام خمینی(س) درباره امام سجاد(ع) میفرماید:
قدری تفکر کن در حالات علیّ بن الحسین، و مناجات آن بزرگوار با حضرت حق، و دعاهای لطیف آن سرور که کیفیت آداب عبودیّت را به بندگان خدا تعلیم می کند. من نمی گویم مناجات آن بزرگواران برای تعلیم عِباد است، زیرا که این کلام بی مغز باطلی است که صادر شده از جهل به مقام ربوبیّت و معارف اهل البیت؛ خوف و خشیت آنها از همه کس بیشتر بوده و عظمت و جلال حق در قلب آنها از هر کس بیشتر تجلّی نموده؛ لکن می گویم باید بندگان خدا از آنها کیفیت عبودیّت و سلوک الی اللّه را تعلّم کنند، وقتی ادعیه و مناجات های آنها را می خوانند لقلقۀ لسان نباشد، بلکه تفکر کنند در چگونگی معاملۀ آنها با حق و اظهار تذلّل و عجز و نیاز نمودن آنها با ذات مقدس. (آداب الصلوه، ص 152-151)
حضرت علی بن الحسین، علیهما السلام، قرآن را به طوری نیکو تلاوت می فرمود که کسانی که از آنجا عبور می کردند، از قبیل سقّاها، آنجا توقف می کردند و بعضی از استماع آن غش می کردند. (چهل حدیث، ص 504)
درباره حالات امام سجاد(ع) در نماز نیز امام خمینی گزارش ابو حمزه ثمالی را نقل کرد. که او گفت دیدم حضرت سجّاد، علیه السلام، را که نماز می خواند، پس عبای آن حضرت افتاد، حضرت راست نفرمود عبا را تا از نماز فارغ شد. پس، از آن بزرگوار سؤال کردم، فرمود: «وای به تو! آیا می دانی در حضور کی بودم. همانا از بنده قبول نمی شود نمازی مگر آنچه را توجه قلب کرده از آن. عرض کردم: فدایت شوم، هلاک شدیم ما! فرمود: هرگز، همانا خداوند تمام می فرماید آن را برای مؤمنین به واسطه نافلهها». (همان، ص 430)
روح عبادت و نیایش، در همه حالات و رفتار ائمه(ع) مشهود بوده است و بر این امر سفارش میکردند تا انسانها به مقام عبودیت برسند، چرا که فلسفه خلقت را عبد بودن و به این مقام رسیدن میدانستند و ما نیز شایسته است به پیروی از امام سجاد(ع) و انس با صحیفه سجادیه آن حضرت و دعاهای بلند و با عظمت آن با خداوند خویش مناجات کنیم.