نوروز در آسیای میانه اگرچه نوروز ریشه ایرانی و زرتشتی دارد؛ اما این جشن هزاران سال است که در جوامع مختلف در آسیای میانه و برخی کشورهای خاورمیانه برگزار میشود. دراینمیان، افغانستان و تاجیکستان دو کشور دیگر فارسیزبان هستند که مانند ایران، نوروز را بهعنوان مهمترین جشن سالانه خود جشن میگیرند. از هزاران سال پیش، ساکنان سرزمین افغانستان روز اول سال و آغاز بهار را با برگزاری مراسمهای ویژه جشن میگیرند. براساس اسطورههای ملی، پنج هزار سال پیش در عهد «یما» در بلخ، جشن باستانی نوروز پایهریزی شد و تاکنون کموبیش با همان شکوه برپا میشود. در گذشته، جشن نوروز با نامهایی مانند «جشن جمشیدی» یا «نوروز سلطانی» یاد میشد و امروزه این جشن با نامهایی مانند «جشن نوروز»، «نوروز باستان»، «میله گل سرخ» و «عید نوروز» برگزار میشود.
نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان قدمت چندهزارساله دارد؛ اما رسوم و آیینهای ویژه نوروزی سالهاست که به خاطر تداوم جنگ و خشونت و افراطگرایی در این کشور نسبتا کمرنگ شده است. در متون تاریخی و اشعار تعداد زیادی از شاعران و فرهنگیان افغانستان میتوان نشانههای زیادی را از نوروز پیدا کرد. اولین روز سال نو میان افغانها به جشن دهقان نیز مشهور است. نوروز در افغانستان با برگزاری مراسم و جشنهای سنتی همراه است. برگزاری مراسم میله (گل سرخ)، جشن دهقان، سبزه لگد، گشتوگذار در دشت شادیان، آتشبازی در شب نوروز، دیدار از بلخ باستان، زادگاه مولانای بلخ، مسابقات بزکشی و گودیپران بازی ازجمله برنامههای اصلی جشن نوروز در این کشور بهشمار میآیند.
جشن دهقان
در روز دوم نوروز از اولین ماه بهار، کشاورزان به رسم خود از آن تجلیل میکنند. آنها با برگزاری مراسم سنتی که به «جشن دهقان» مشهور است، از آمدن بهار استقبال میکنند. دهقانان و باغبانان در نواحی مختلف افغانستان با به نمایش گذاشتن محصولات زراعتی و وسایل کشاورزی خود این روز را جشن میگیرند.
جشن میله (گل سرخ)
جشن میله (گل سرخ) در شهر مزارشریف در ۴۰ روز اول سال و به مناسبت روییدن گلهای سرخ (لالههای خودرو که ازجمله اولین گلهای بهاری شمرده میشود)، در دامنه دشتهای سبز مشرف به شهر مزارشریف، اجرا میشود. در این ۴۰ روز مردم از سرتاسر کشور برای حضور در این جشن به مزارشریف میروند. در این ۴۰ روز، روزهای چهارشنبه هر هفته به زنان فرصت داده میشود تا به آرامگاه بروند و برقع از سر بکشند و به تفریح بپردازند؛ اما مردان در این روزها اجازه ورود به آرامگاه را ندارند.
جشن میله گل سرخ از ابتدای پیدایش آرامگاه منسوب به امام اول شیعیان در بلخ، برگزار شده است. براساس روایات موجود، این آرامگاه نخستین بار در سال ۵۳۰ هجری قمری در هنگام فرمانروایی «سلطان سنجر» سلجوقی کشف شده بود؛ اما ویران شد. سپس، در سال ۸۸۵ هجری قمری در زمان سلطان حسین پادشاه تیموری هرات، بازسازی و مرمت شد.
مردم افغانستان بر این باور هستند که پس از بازسازی این آرامگاه، مردم نواحی بلخ، کاروانهای متعدد زائران از کابل، هرات، قندهار، شهرهای آسیای میانه، ایران و هند در روزهای آخر ماه اسفند و اوایل فروردین برای شرکت در جشن میله و زیارت بهاری وارد مزارشریف میشدند.
در کنار مراسم میله (گل سرخ) مراسم «جهنده بالا» هم در زیارتگاه مسجد کبود که به آن زیارت سخی نیز میگویند، برگزار میشود. این مراسم با افراشتن یک علم (علمی که با پارچههای سبز پوشیده شده و به ژندهسخی معروف است)، در صحن مسجد کبود در صبحگاه اولین روز هرسال اجرا میشود. این مراسم در گذشته هم از سوی دولتمردان و هم از جانب مردم عادی بهصورت گسترده برگزار شده است. تعدد مراسمهای نوروزی که در مزارشریف برگزار میشود، این شهر را به مهمترین و شادترین شهر افغانستان در نوروز تبدیل کرده است.
نوروز در تاجیکستان
جشن نوروز در تاجیکستان هم مانند ایران و افغانستان، جشنی سنتی و قدیمی است. تا قبل از فروپاشی حکومت کمونیستی شوروی سابق که 80 سال بر جمهوریهای آسیای میانه ازجمله تاجیکستان تسلط داشت، این حکومت تلاش میکرد که خاطرات و فرهنگ نوروزی از میان رسوم مردم تاجیکستان زدوده شود و با یکسانسازی برنامهها و فرهنگها برنامههای مدنظر حکومت بهجای آن اجرا شود؛ اما تاجیکان با پایبندی به سنتهای اصیل خود نوروز را با عناوین «عید بهار» و «جشن کشاورزان» زنده نگه داشتند. امروز هم گروههای تندرو مذهبی در این کشور در تلاشاند تا این آیین ملی را محدود کنند. عید نوروز در تاجیکستان و برخی دیگر از نقاط آسیای مرکزی «عید سر سال» یا «عید سال نو» هم نامیده میشود.
عید نوروز در تاجیکستان بهعنوان نماد هویت و فرهنگ شناخته میشود و روز نوروز در تاجیکستان با سالشمار دهقانی تاجیکی اول ماه «حمل» و با حساب تاریخ میلادی 21 یا 22 ماه مارس آغاز میشود که به نام «خیدیر ایام» یعنی جشن بزرگ هم معروف است. در دهههای اخیر و با فروپاشی حکومت کمونیستی شوروی، جشن نوروز در این کشور بار دیگر احیا شده است. در پنج روز اول به مناسبت جشنهای نوروزی در تاجیکستان تعطیل رسمی اعلام شده است. بسیاری از نوزادانی که روز ۲۰ یا ۲۱ مارس که همزمان با اول نوروز است، به دنیا میآیند، به دلیل علاقه والدینشان به نوروز، «نوروز»، «نوروزشاه» یا «نوروزگُل» نام میگیرند. این سنت بهویژه در بخش بدخشان تاجیکستان زندهتر و نمایانتر است.
با اینکه هنوز تحویل سال نو میلادی در تاجیکستان رسمیت دارد؛ اما رئیسجمهوری تاجیکستان تاکنون چندین بار بر اهمیت نوروز تأکید کرده و خطاب به مخالفان برگزاری جشنهای نوروز گفته است: «جشن نوروز در تاجیکستان و دیگر کشورهای منطقه تاریخ ششهزارساله داشته، به هیچ مذهبی ربطی ندارد و تابع هیچ جهانبینی دینی و مذهبی نیست؛ آنهایی که امروز ضد این جشن مردمی سروصدا میکنند یا متعصب و تنگنظر هستند یا نسبت به تاریخ ملت، رسم و آیینهای اجدادی و ارزشهای جاویدانی آن بیاحترامی میکنند».
جشنها و سنتهای دیگر بر مراسم نوروزی در تاجیکستان تأثیر گذاشتهاند و جشنهای رایج در شوروی سابق یا سال نو مسیحی اثرات درخورتوجهی بر نوروز داشتهاند. برای مثال «بابا دهقان و ملکه نوروز» دو قهرمان اصلی برنامههای نمایش نوروزی در این کشور هستند که تقلیدی است از «بابا برفی» یا همان «بابا نوئل» و «برفک» که همان «اِسنِگوروچکای روسی» یا ملکه برف است.
مراسم حوت
مردم بهویژه کشاورزان تاجیکستان از گذشته مراسم خاصی پیش از نوروز داشتند. یکی از این مراسمها مراسم «حوت» نام دارد. از نظر کشاورزان، «حوت» آخرین ماه سال بود و بههمیندلیل بهعنوان زمانی مناسب برای کشتوکار بهاری انتخاب شده است. در این مراسم مردم با فراهمکردن ملزومات جشن سه شب اول ماه حوت در میهمانیها گرد هم میآیند و در کنار آتش به شنیدن موسیقی، رقصیدن یا بازی میپردازند.
مراسم گلگردانی
یکی دیگر از مراسمهای مهم وابسته به نوروز و کارهای کشاورزی در تاجیکستان «گلگردانی» نام دارد. مراسم گلگردانی را «بایچیچک» نیز مینامند.
مردم تاجیک از زمانهای قدیم به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفهدهی گلها و درختان به گلگردانی میپرداختند. در گذشته وظیفه گلگردانی برعهده بزرگسالان بود؛ اما این مراسم اکنون در اکثر مناطق از سوی بچهها و جوانان انجام میشود. این مراسم به این صورت اجرا میشود که پیش از فرارسیدن نوروز، گلگردانها و کودکان به طبیعت رفته و از آنجا گل زردک یا سیاهگوش (بایچیچک) میچینند. سپس با دستههای گل، روستا به روستا میگردند و به ساکنان آنها، مژده رسیدن بهار و پایانیافتن زمستان و آغاز کشتوکار بهاری را اعلام میکنند. جشن «بایچیچک» (گل بهمن) یا گلگردانی تاریخ دقیق و مشخصی ندارد و وابسته به میل طبیعت است و هرگاه نخستین گلهای بهمن جوانه بزنند و کودکان این گلها را پیدا کنند، رسیدن بهار اعلام میشود.
تفاوت نوروز و سال نو چینی
یکی دیگر از مناسبتهای سنتی در آسیا، سال نو چینی است که قدمتی چندهزارساله دارد و مهمترین تعطیلات سنتی مردم چین است؛ اما نوروز و سال نو چینی تفاوتهای زیادی با هم دارند. گاهشمار یا تقویم چینی ترکیبی شمسی-قمری است و حرکت خورشید، ماه و ستارگان، تعیینکننده روزها، ماهها و سالها در آن هستند.
هرسال، در بهمنماه، سال چینی نو میشود و سال نو، با پدیدارشدن ماه در نخستین روز سال آغاز میشود و به همین علت گاه به آن سال نو قمری نیز گفته میشود. جشن سال نو، معمولا 15 روز طول میکشد و با جشن فانوس پایان مییابد.
در بیشتر کشورهایی که چینیها اکثریت را تشکیل میدهند یا اقلیت قدرتمند و بانفوذی هستند، سال نو چینی جشن گرفته میشود و از آن جمله میتوان به چین، هنگکنگ، تایوان، برونئی، کره شمالی، کره جنوبی، فیلیپین، مغولستان، نپال، بوتان، ویتنام، سنگاپور، اندونزی، مالزی و تایلند اشاره کرد. شروع سال نو چینی و مراسم آن در ماه بهمن (فاصله ۲۱ ژانویه تا ۲۰ فوریه) است. در این بازه زمانی حلول ماه جدید (روز نخست ماه قمری) روز اول سال نو چینی است.
تفاوت تقویمها
اما سال نو چینی هم مانند دیگر گاهشمارها نواقصی دارد و نمیتوان از نظر ریاضی به آن متکی بود. زمین به دور خورشید در مداری میچرخد که فصلها را به وجود میآورد و یک دور کامل این چزخش را یک سال مینامیم؛ اما این یک دور کامل از نظر ریاضی مشکلاتی دارد که منجر به ایجاد مفهوم قراردادی سال کبیسه شده است. بشر از دیرباز به دنبال درستکردن تقویم بوده است و البته علاقه داشته تا بسته به منطقهای که زندگی میکند و آداب و رسومی که دارد، تقویم مدنظر خود را با مفاهیم جهان هستی و پیدایش و آفرینش جهان پیوند بزند. تقویمهای جهان هرکدام امتیازات و مشکلات خود را دارند. تقویم میلادی یا «گرگوری» که امروز مبنای تقویم اصلی جهان و تحولات بینالملل به شمار میرود، هم نواقص و ایرادات خود را دارد. این تقویم هیچ نسبتی با انقلابهای فصلی ندارد و حتی «عید پاک» مسیحیان را هم نمیتواند بهطور دقیق تعیین کند و برای تعیین این عید باید از زمان دقیق انقلاب بهاری یا همان نوروز استفاده شود.
بشر با استفاده از تقویم درواقع میخواهد اتفاقات نسبتا غیرقابلدرک و دشوار کیهانی را بهصورت زمینی و قابلفهم نشان دهد. دراینمیان بشر اصرار فراوان دارد تا تحولات کیهانی را در راستای عقاید خود در هر منطقه و با هر فرهنگ و سنتی تعریف کند؛ اما از طرف دیگر، حرکت زمین و اجرام آسمانی باعث شده تا امکان درستکردن تقویم کاملا دقیق و موردقبول همه مردم جهان غیرممکن باشد. تصور کنید که روزی سفیر ایران در سازمان ملل برای پذیرش تقویم ایرانی که به نظر خودش یکی از دقیقترین تقویمها است، درحال سخنرانی باشد و نمایندگان استرالیا، آفریقای جنوبی و چند کشور دیگر نیمکره جنوبی، روزی را که ما اولین روز بهار مینامیم، به چالش میکشند و میگویند در آن روز پاییز در کشورهایشان آغاز میشود و همچنین از نامفهومبودن نمادهای زمستانی سال نو میلادی در آغاز فصل تابستان در اول ژانویه در کشورهایشان سخن میگویند.
روزگاری فرانسویها اصرار داشتند انقلاب فرانسه باید مبدأ تقویم جهان باشد که البته با گذشت زمان این خواسته عجیب را کنار گذاشتند. اکنون هم آنچه مهم است، نفوذ تقویم میلادی است که مورد قبول اغلب مردم جهان قرار گرفته و بسیاری از انسانها در اول ژانویه هر سال خوشحال هستند و این روز را جشن میگیرند. ما انسانها به روزهایی نیاز داریم که همه باهم خوشحال باشیم و دست همدیگر را بفشاریم و بگوییم «سال نو شما مبارک». حال چه اهمیتی دارد که در آن لحظه زمین در کدام مرحله گردش خود به دور خورشید باشد؟ زمین انسانهای زیادی به خود دیده که از چرخش آن به دور خورشید خوشحال بودهاند. ما هم یکی از آن بیشمار انسانها هستیم که روزی آمدهایم و روزی دیگر خواهیم رفت و البته زمین بدون ما هم به دور خورشید خواهد چرخید.
*شرق
|