حمله وحدتیها به ائتلافیها مصطفی پورمحمدی، دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز، تلویحا شورای ائتلاف اصولگرایان را به کوتاهی در خرد جمعی و آشفتگی در آرایش سیاسی متهم کرده است؛ آنهم درست بعد از کنایههای اخیر غلامعلی حدادعادل، متولی شورای ائتلاف اصولگرایان، به شورای وحدت که زیر نظر جامعه روحانیت فعال شده است. حدادعادل بهتازگی گفته بود: «مشکل ما این است که جامعه روحانیت مبارز مستقل راه افتاده و میگوید میخواهم میزبانی کنم و محور وحدت شوم، میگوییم تجربه موفقی به نام شورای ائتلاف وجود دارد، چرا این را نادیده میگیرید؛ یک گرفتاری چدماهه داریم و تلاش میکنیم این کثرت متولی کار دستمان ندهد. ما از یک سو با کثرت نامزد طرف هستیم و از یک سو با کثرت پدر». اصولگرایان دو نیمه شدهاند؛ جمعی متأخر گرد شورای ائتلاف جمع شدهاند و متقدمان گرد جامعه روحانیت با عنوان شورای وحدت قرار گرفتهاند. شورایائتلافیها به شورایوحدتیها بهویژه جامعه روحانیت کنایه پدرخواندگی میزنند و میگویند دوره پدرسالاری گذشته است. جامعه روحانیت هم میگوید ما دنبال پدرخواندگی نیستیم، بلکه صرفا میخواهیم عامل وحدت شویم. پورمحمدی در یک همایش انتخاباتی گفته است: «ما در جامعه روحانیت نه بهعنوان یک کنشگر سیاسی، بلکه بهعنوان اینکه نقش هدایتی و مشورتی و دستگیری داشته باشیم، وارد این عرصه شدیم و دعوت کردیم به وحدت نیروها و خرد جمعی و عقلانیت و اخلاق و رویکرد علممدارانه و تخصصی. چند دوره تلاش کردیم؛ اما دیدیم دوستان در خرد جمعی کوتاهی میکنند. نباید اجازه دهیم جامعه تکهتکه شود. در این جهت تلاش شده و خواهد شد. شورای وحدت اصولگرایان تشکیل شد تا همه دور هم جمع شویم. آرایش سیاسی ما باید از وضع آشفته خارج شود».
شورای ائتلاف اصولگرایان میگوید ما زودتر تشکیل شدیم و این سالهای اخیر هم کار انتخابات درون جریان اصولگرایی دست ما بوده است و باید همین رویه ادامه یابد و دیگران ذیل و با ما همراه شوند؛ اما جامعه روحانیت معتقد است شأن محوریت با اوست و دیگران باید به این صبغه تاریخی او احترام بگذارند و جایگاهی که در دو دهه اخیر از دست رفته، دوباره به این نهاد روحانی بازگردد؛ پس این شورای ائتلاف است که باید با شورای وحدت که جامعه روحانیت محور آن است، همراه شود. تا جایی که بادامچیان دبیرکل مؤتلفه که حزبش ترجیح داده ذیل شورای وحدت قرار گیرد تا شورای ائتلاف، در مصاحبهای گفته است: «ما از اول انقلاب با جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و حزب جمهوری اسلامی و همه گروههای گوناگون و حتی سازمان مجاهدین انقلاب تشکیل جلسه میدادیم. در انتخابات مجلس یازدهم باز هم جامعه روحانیت و مؤتلفه و همه جمع شدیم. در این چارچوب بار دیگر روحانیت درصدد وفاق حداکثری است؛ اما دوستان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب گفتند حاضر نیستیم با مجموعه شما باشیم! فرق شورای ائتلاف با شورای وحدت این است که شورای وحدت میگوید در انتخابات شوراها خود استان تصمیم بگیرد؛ اما دوستان شورای ائتلاف میگویند خیر، همه باید زیر نظر ۹ نفر منصوب ما فعالیت کنند. سیاست شورای وحدت در انتخابات شوراها این است که استانها در انتخاب نامزدهای محلی استقلال داشته باشند. ما هم در مؤتلفه همین نظر را داریم؛ زیرا دلیلی ندارد در تهران بنشینیم و بگوییم مثلا در چابهار چه فردی عضو یا رئیس شورای شهر شود. درباره انتخابات ریاستجمهوری آنها در پی نامزدی هستند که خودشان قبول دارند. معتقدم نباید مانع شخصیتهایی که برای ریاستجمهوری تبلیغ و خودشان را مطرح میکنند، شد. این حق قانونی آنهاست. نمیتوانیم به کسی بگوییم حق نداری بیایی». این در حالی است که شورایائتلافیها هم شورایوحدتیها را به این متهم میکنند که میخواهند رأسا برای بقیه تصمیم بگیرند و معتقدند ما
بر اساس انتخابات و دموکراسی از پایین به بالا نامزدهای لیستها را انتخاب میکنیم. پیشتر چمران و زریبافان و حامیان احمدینژاد هم پدرخواندگی را در جریان اصولگرایی تمسخر کرده و با منش و رفتارشان اعلام کردهاند که نمیخواهند زیر بار آن بروند. قالیباف هم که با بیانیه نواصولگرایی خود، علنا گفت رأس جریان اصولگرایی دچار اختلال است و بدنه باید خودش آتشبهاختیار عمل کند. دو سال قبل، یک چهره سیاسی نزدیک به قالیباف بهصراحت اعلام کرده بود: «در تلاشیم خودمان را اصلاح و پدرخواندهها را از جریان اصولگرایی حذف کنیم». ماجرا در حدی است که به نظر میرسد هر دو گروه در جریان اصولگرایی دیگری را به رفتار غیردموکراتیک پدرسالارانه متهم میکند.
اما یک مسئله دیگر این است که به طور مشخص آنهایی که ذیل شورای وحدت گرد آمدهاند، از اینکه کار در چند دوره انتخابات اخیر دست تیم حدادعادل افتاده، گلایهمندند؛ بهویژه آنکه در انتخابات مجلس یازدهم حس میکنند سهم کمتری به آنها رسیده، درحالیکه حقشان بیشتر بوده است. به اعتقاد آنها سهم جریانهایی مانند جامعه روحانیت، مؤتلفه، جامعه مهندسین، جبهه پیروان خط امام و رهبری و... در مقایسه با سهم جریانهای نوپاتر و متأخری مانند جبهه پایداری، رهپویان، ایثارگران و... بهمرور کم و کمتر شده است. آنها تصور میکنند که همراهشدن با جریان شورای ائتلاف، نتیجهای جز بازندهشدن برای آنها ندارد. پس حالا که امکان بردن تیم اصولگرایان در مقابل اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر 1400 بیشتر است و مانند دورههای قبل چندان نگران شکست نیستند، بازی رقابت بین خودشان جدیتر شده و کمتر نیاز به وحدت به معنای رفتن ذیل چتر دیگری را حس میکنند. آنها از برخی تصمیمات مجلس فعلی هم که دست گروه متأخر یعنی همان شورای ائتلاف است، گلایهمندند. نهتنها معدود چهرههای متعلق به طیف شورای وحدت در مجلس فعلی حاشیهنشین شده و کنار رفتهاند، بلکه برخی مصوبات یا رویههای این مجلس عملا در راستای حذف چهرههای سنتی پابهسنگذاشته این طیف شده است؛ از سهم صفر رؤسای کمیسیونها گرفته تا قواعدی که برای شرط سنی در انتخابات وضع میکنند. مثلا بادامچیان درباره طرح انتخاباتی مجلس یازدهم درباره اصلاح انتخابات ریاستجمهوری و مخالفتش با تعیین شرط سنی برای نامزدهای رئیسجمهوری گفته است: «خبرگان قانون اساسی و افرادی مانند شهید بهشتی برای نامزد ریاستجمهوری سنی تعیین نکردند؛ زیرا دراینباره معیار سن نیست که شرط سنی ۴۰ تا ۷۰ سال گذاشته شود، بلکه توانمندی باید سنجیده شود». یا ایراد گرفته که: «یکی از مشکلات مجلس یازدهم با وجود اینکه آدمهای خوب و انقلابی هستند، این است که فقط یک تیم کار میکند؛ بنابراین تیمی که در مسئولیتهای مجلس چیدند، همه از خودشان بود. این حرکتی است که نوع بد آن باند میشود که شهید بهشتی، باندها و شخصیتزدگی را برای کشور خطرناک میدانست. این باندبازی در نوع خوبش میشود یک گروه آدمهای خوب که با هم جمع شدند و به هیچکسی راه نمیدهند. این مجلس در نگاه کلان در مسیر گام دوم است؛ یعنی مجموعه نمایندگان در خط انقلاب هستند؛ اما در همین مجلس متأسفانه مجموعهای از دوستان خوب میگویند که همه کار باید فقط در اختیار تیپ ما باشد. این باعث شده که دچار مشکل شدند».
فردی در مؤتلفه صیغه کند، اخراجش میکنیم
بادامچیان بعد از اظهارنظرهایش درباره ماجرای ائتلاف و وحدت در مصاحبه، از وضعیت داخلی حزب خودشان هم شرحی داده و بحث صیغه را پیش کشیده است. او گفته: حزب مؤتلفه اسلامی نظارت داخلی محکمی دارد. اگر فردی در مؤتلفه صیغه کند، اخراجش میکنیم؛ چون حزب مثل امامت جمعه میماند. حزب پایگاه اجتماعی است و فردی که در این پایگاه قرار میگیرد، باید حافظ نوامیس مردم باشد. حزب محل ورود زنان، دختران و همسران و خواهران اعضا است و بخش زنان ما بخش گستردهای در سراسر کشور را تشکیل میدهند. اینجا همه باید مراقب باشیم تا کسی به ناموس مردم چشم ندوزد. حالا اگر کسی دچار هوسرانی شد، اخراجش میکنیم. البته ما صیغه را حرام نمیدانیم و عقد موقت در اسلام است؛ ولی میگوییم برو بیرون تا پای حزب نوشته نشود و وقتی ما اینگونه هستیم، در مسئله مالی هم کوتاه نمیآییم. هرکس خلاف کند، او را کنار میگذاریم.
*شرق
|