انیس در زندان پاریس، پرسشهای حیاتی و مهم بسیاری برایش مطرح شد و تلاش کرد ابتدا با تلاوت قرآن و آشنایی و بهرهگیری از تفسیر صحیح آن و همچنین با خواندن صدها کتاب در موضوعات مختلف، پاسخی برای ابهامها و پرسشهای خود بیابد. او بیش از همه به اندیشههاى عرفانى ابن عربى، امام خمینى(ره) و علامه اقبال لاهورى گرایش پیدا کرد.
جماران: خبر درگذشت «انیس نقاش»، چهره سرشناس، پژوهشگر لبنانی و تحلیلگر مسائل استراتژیک، طى چند روز گذشته، رسانهها و فضاى مجازى منطقه را بهصورت ویژهای مورد تأثیر قرار داد. صدها تصویر، یادداشت، مقاله، شعر و سرود و نثر و داستان و خاطره و گفتار افراد گوناگون و مؤثر جریانهاى سیاسى و جهادى، احزاب، انجمنها و نهادهای جامعه مدنی از وی منتشر شد و همه یکصدا این شخصیت برجسته و سرشناس را ستودند و درگذشت او را خسرانی بزرگ برای ستمدیدگان و آزادیخواهان جهان و بهویژه محور مقاومت دانستند.
اما انیس نقاش که بود و چه کرد و چگونه میاندیشید؟ چگونه توانست با قدرت نرمی که از آن برخوردار بود، سر از پا نشناسد و اینگونه تک و تنها به میدان مبارزه رسانهای، سیاسی، پژوهشی و علمی علیه قدرتهاى استعمارگر و اشغالگر برود و اردوگاهشان را چنین ناآرام کند؟
انیس نقاش در سال 1951 میلادی (1330شمسی) در بیروت چشم به جهان گشود و تحصیلات خود را در مدرسه «المقاصد الاسلامیة» که پایگاه جنبشهاى دانشآموزى آن روزها بود، گذراند و از همانجا در حمایت از جنبشهاى آزادیبخش و آزادگان جهان به پاخاست و در حرکتهاى اعتراضى شرکت فعالانهاى داشت. همبستگى با خانم جمیله بوحیرد(انقلابى الجزایری)، همراهی مؤثر با مبارزان و آوارگان فلسطینى و مخالفت سرسختانه با طراحان و عاملان جنگ داخلى لبنان، گوشهاى از فعالیتهاى دوران نوجوانىاش بود. در سال 1964(۱۳۴۳) مخفیانه به جنبش فتح پیوست و «هسته المقاصد» را بنیانگذاری کرد. در سال 1978(۱۳۵۶) به جنوب لبنان براى مبارزه با اشغالگران صهیونیست رفت، بعدها هم هماهنگکننده مؤثرى میان انقلابیون ایرانى و فلسطینى شد.
ایران و ایرانیان را بسیار دوست میداشت. براى دفاع از انقلاب اسلامى در سال 1980(۱۳۵۸) به پاریس رفت و به اتهام ترور نافرجام شاپور بختیار به حبس ابد محکوم شد. 10 سال پس از گذراندن زندان و در اوایل مردادماه ۱۳۶۸ طی مذاکراتی پیچیده بین طرفهاى منطقهاى و بینالمللى و پس از اعتصاب غذای سه مرحلهاىاش که آخرین مورد آن 130 روزه بود، با دستور فرانسوا میتران رئیسجمهور وقت فرانسه آزاد شد.
جزئیات زندگى پرماجرا و مخاطرهآمیز و مبارزات خستگیناپذیر انیس از ابتداى نوجوانى تا «جنگ اردوگاهها» را مىتوان با تفصیل بیشترى در کتاب «انیس النقاش اسرار خلف الاستار» نوشته «صقر ابوفخر» لبنانى که اخیرا توسط مؤسسه عربى پژوهشها منتشر شده است، مطالعه کرد.
انیس در زندان پاریس، پرسشهای حیاتی و مهم بسیاری برایش مطرح شد و تلاش کرد ابتدا با تلاوت قرآن و آشنایی و بهرهگیری از تفسیر صحیح آن و همچنین با خواندن صدها کتاب در موضوعات مختلف، پاسخی برای ابهامها و پرسشهای خود بیابد. او بیش از همه به اندیشههاى عرفانى ابن عربى، امام خمینى(ره) و علامه اقبال لاهورى گرایش پیدا کرد. بسیاری از کتابهایی که مطالعه کرد، در موضوع اقتصاد بود که نتیجه آن نگارش کتابی به زبان فرانسه در سال 1988(١٣٦٧) با عنوان les banques des cheickh salama بود. موضوع این کتاب مطالعه بانکهای بدون ربا بود که به پروفسور روژه گارودی نیز این کتاب را عرضه کرد و مورد تحسین بسیار او قرار گرفت. انیس این افتخار را داشت که گارودی مقدمهای را بر آن کتاب بنویسد.
انیس همچنین دست نوشتهای عرفانی با عنوان ارتقا به رشته تحریر درآورد که در جنگ ژوئیه 2006(۱۳۸۵) در منزل دوستش زیر آوار ناشی از بمباران رژیم صهیونیستی از بین رفت. در سالهاى اخیر نیز علاوه بر دهها پژوهش و مقاله، کتاب «الکونفدرالیه المشرقیه -صراع الهویات والسیاسات» را نگارش و منتشر کرد.
* سالیان سال است که با «انیس»، مأنوس و آشنا بودم و همواره من را مورد لطف و محبت خود قرار میداد. در فعالیتهای فرهنگی و رسانهایام، سخت مشوقم بود. در نشستها و همایشهاى بینالمللى و گفتوگوهای رسانهای، همیشه همفکر، همراه و همزبان بودیم. عموماً پیامکهایم را بیپاسخ نمیگذاشت! و عجیب آنکه در این اواخر، حاشیهنویسیاش برایم رنگ و لعاب کرونایی داشت. آخرین بار و در شرایط کرونایی در مرکز فرهنگی امام خمینی(ره) بیروت و در همایش «ویژگیهاى الگوى راهبردى از نگاه شهید سلیمانى؛ از مقاومت با اشغالگران گرفته تا محدود کردن هژمونى» میزبانش بودم. مثل همیشه، زیبا سخن گفت و کوتاه. اما و همانگونه که انتظار میرفت، درخشید و ماه مجلس شد. او همواره مصداق «کم گوی و گزیده گوی چون دُر» بود.
* با قدرتی کمنظیر از مقاومت فراگیر و همهجانبه مستضعفان جهان، از فلسطین گرفته تا لبنان و عراق و سوریه و یمن و آمریکاى لاتین در محافل گوناگون دفاع مىکرد. از لحظه پیروزى انقلاب اسلامى در کنار انقلاب و ایرانیان
قرار گرفت و با زبان و صداى رسا، دفاع از مظلومیت ملتمان در برابر زیادهخواهیهای استعمارگران و چپاولگران را وظیفه خود دانست و نقشههاى دشمنان را افشا کرد و در این راه از هیچگونه تهدیدی نسبت به خود واهمهای نداشت.
همسر ایرانی برگزید ؛ و اقامت دائم اش را در تهران قرار داد.
* انیس هیچگاه اسیر رؤیاهایش نبود. اندیشمندى حقیقتجو و نظریهپردازى واقعگرا و آینده پژوهی استراتژیک بود. گذشت زمان، هیچگاه او را از هویت و طبیعتش دور نساخت. آزادى قدس را نه یک آرمان صرف، بلکه امری تحققپذیر مىدانست و براى ایدههاى خود، به ویژه در مصاف با صهیونیستها، هم منطق داشت و هم تجربه مبارزاتى و جهادی. بر تمام زجزئیات وقایع و رویدادها و امور منطقهای و جهانی تسلط کامل و شگفت انگیزی داشت.
نکتهسنج و ریزبین بود و با استادى و مهارت بسیار، آنچنان یک رویداد را تجزیه و تحلیل میکرد که گویی آینده را میدید و آن را به روشنى در پیش چشم مخاطب قرار مىداد. در میان تحلیلگران سیاسى همطرازش، حرف نخست را مىزد و هنگامى که بر صفحه تلویزیون ظاهر میگشت، بینندگان را با دادهها و تحلیلهایش میخکوب میکرد و با تمام اشتیاق، آنان را به شنیدن سخنانش وامیداشت. علاوه بر تحلیل، آیندهپژوهی و پیشبینی علمی و راهبردی تحولات آینده ازجمله نقاط متمایز او با سایر تحلیلگران بود. سخنانش امیددهنده و آرامشبخش بودند و چون از عمق جان و لُب عقلش سرچشمه میگرفت ناگزیر بر دلها و عقلها مینشست. به معناى واقعى یک رزمنده بینالمللى بود که تحلیلهای همواره امیددهنده و در عین حال واقعگرایانه ارائه میداد.
* انیس آنقدر از دانش سیاسی و بهروز برخوردار بود که بهرغم اینکه مالک هیچ رسانهای نبود ولی تمامی رسانههای سمعی و بصری و مکتوب، تمنای میزبانیاش را داشتند و او با رویی گشاده در پذیرش هیچ دعوتی بخل نمیورزید. تریبونهای رنگارنگ و میکروفونهای مارکدار و بیمارک را نه برای خودنمایی که فرصتی برای تبیین اندیشههای روشنگرایانه و آزادیخواهانهاش میدانست؛ همواره در پی کشف و افشای توطئههای استعمارگران قدیم - جدید و صهیونیستها و مزدورانشان در منطقه بود. به عبارتی دیگر، خود، رسانه سیاری بود که رسانههای دیگر از آبشخور تحلیلهایش منتفع شده و سیراب میگشتند. کالای گرانبهایش، خریداران فراوانی داشت و همیشه نو، بدیع و برای میزبانانش سودآور بود. کمتر کسی با مشاهده چهره انیس بر صفحه تلویزیون، یارای تغییر موج را داشت ؛ زیرا چهره اش برای مخاطبان هیچگاه تکراری نمی نمود ، عطش شنیدن سخنان و تحلیلهایش تمامی نداشت. نوآور و ریزبین بود و همواره حرف تازهای برای گفتن داشت. در چینش واژهها، ماهر و زبردست بود. چیره شدن در مناظرات برایش آسان بود، اما هیچگاه از جاده انصاف و ادب خارج نمیشد و با آرامشی تمام، صحنه را مدیریت و حریف را مات میکرد.
* انیس که استراتژیستی نظریهپرداز و تحلیلگر و کارشناسی توانمند بود، هرگز از سجایای اخلاقی تهى نشد. نیکهای چهارگانه را خداوند منان، کریمانه به او عطا کرده و انیس «نیکسرشت»، «نیکرفتار»، «نیکگفتار» و «نیکپندار» بود. شخصیتی انسانی، فروتن و اخلاقمدار داشت و از او همواره «أُنس» میبارید. هرگز ندیدم که روزى از دایره انصاف خارج شود. مدارا و تحمل دیدگاههاى مخالفان و حریفان، او را از چنان محبوبیتى در میان نخبگان و آزاداندیشان برخوردار ساخته بود که از همان ابتداى بیماری، همه براى شفایش دست به دعا برداشتند. انیس بهراستی شخصیتی در ورای مرزها، ادیان، مذاهب و نژادها داشت. زیرا برای انسانبودن میکوشید.
* آزادمنش و آزاداندیش بود. هیچکس زبان، قلم و اندیشهاش را نمىتوانست به سخره بگیرد. وامدار کسى هم نبود و این را به همه همفکران و همکاران خود گوشزد میکرد. انیس شغل دیگرى براى خود دست و پا کرده بود تا « زبان » و «قلم»اش اسیر «نان»اش نشوند و وامدار چانهزنی با هیچ فرد و جریانى نباشد. چنین روشى را از همان ایام جوانى که رزمندهای میدانى بود، برگزید.
از اینرو دفتر «مهندسى دکوراسیون» در منطقه «مزرعه» بیروت ایجاد کرده بود که مبارزاتش بسیجی باشد نه وظیفهای.
* نکته آخر اینکه کوچِ زودهنگامِ انیس، همه را غافلگیر کرد و هنوز حرفهاى ناگفته زیادى داشت. شگفتتر آنکه، انیس آنقدر که توانست به مصاف انواع ویروسها(!) برود و سربلند، سرافراز بر آنان غلبه کند، در برابر کروناى منحوس، تنها طى چند روز مبارزه، به آسانى مغلوب شد و از پاى درآمد و صبح دوشنبه ۵ اسفندماه 1399 جان به مونسش داد؛ زخمی بر زخمهای فلسطینیان افزود و در این روزها هم، آزادیخواهانِ ستمدیده را غمگین و بیانیس گذاشت.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
* رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان