داستان احمدینژاد و اصولگرایان! درگیری لفظی آقایان حدادعادل و محمود احمدینژاد که ظاهرا ادامه دارد از زاویههای گوناگون قابل بررسی است. در مواضع آقای حدادعادل و بسیاری از اصولگرایان علیه آقای احمدینژاد اجمالا مشخص شده است که میشود در انتخابات از کسی حمایت کرد و بعدها از او انصراف داد، مخالفش شد و انتقادهای تندی هم روانهاش کرد. این رویه البته در دنیای سیاست در همه جای عالم پیش میآید و چندان محل دعوا و مناقشه نیست، به شرط آنکه اصولگرایان محترم این حق را برای دیگران از جمله اصلاحطلبان هم قائل باشند که مثلا در دو نوبت از آقای روحانی حمایت کردند ولی انتقادهای مهمی هم از او دارند و این حقی است که نمیشود از کسی دریغ داشت. اما اگر ماجرا درهمین حد قابل خلاصه کردن بود، محل ایراد و گلایه نبود، در این موضوع نکته بسیار مهم و اساسی وجود دارد که هرگز نمیتوان از آن عبور کرد و به ائتلافها و گسستنهای معمول نسبت داد. اولا حمایت از احمدینژاد از سوی اصولگرایان در دو نوبت یک حمایت لفظی و معمول نبوده که استنکاف از او هم عادی تلقی شود و با حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی قابل مقایسه باشد. در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 و سال88 و حداقل تا 7 سال از زمامداری آقای احمدینژاد اصولگرایان نه درلفظ که در عمل و هرچه در توان داشتند نثار معجزه هزاره سوم کردند، نهادهای اجماعی و بالادستی را در پشتیبانی از او بسیج و غلظت حمایت را تا آنجا افزایش دادند که آیتا... هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات ناامید از پیگیری تخلفات انجامشده به خداوند شکوه برد. امکانات و تریبونهای عمومی و صداوسیما طوفانوار از وی حمایت کردند و در خطبههای نمازجمعه خواستار درج یکی از نامههای او در کتب درسی شدند و آن را الهام خداوند دانستند! چنانچه اگر بخواهیم در چند و چون حمایتهای عجیب و بیسابقه از احمدینژاد توسط اصولگرایان دقیق شویم و آنها را برشماریم مثنوی صدمن کاغذ خواهد شد و کارنامهای درخشان نمایان میشود که هرگز قابل کتمان یا چشمپوشی نیست. وی که ناگهان از دایره لطف آقایان برون افتاد، مورد انواع حملهها قرار گرفت و جریانش، جریان انحرافی نامیده شد ولی هرگز اعترافی صورت نگرفت که این جریان انحرافی و جلوی آن همه خسارتها را میگرفتند. آیا احمدینژاد بد است فقط هنگامی که فرمانبرداری نمیکند و علیه اصولگرایان سخن میگوید؟ اگر او همین اعمال را متوجه منافع ملی کند آزاد است و حتی قابل شکایت نیست؟ جالب است یک جناح سیاسی که چنین خطای بزرگی در کارنامه خود دارد و در دیگر موارد و نسبت به افراد دیگر حتی در حال حاضر کم و بیش همین رویه را دارد مکررا حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی را پیش میکشد درحالیکه اولا حمایت اصلاحطلبان بجز حمایت لفظی هیچ امکان و ابزاری برای حمایت عملی از وی را نداشته و ندارند و مهمتر از آن درحالیکه در عرصه انتخابات همواره از امکان معرفی نامزد اصلی خود محروم میشوند مجبور به حمایت از روحانی شدند. البته اصلاحطلبان تا همین جا هم مسئولیت حمایت خود را پذیرفتهاند و از آن فرار نمیکنند و نعل وارونه نمیزنند. به نظر میرسد در انتخابات پیش رو اصولگرایان مجبور خواهند شد پیرامون 8 سال حمایت بیچون و چرا ازآقای احمدینژاد رسما موضع بگیرند و برای یکبار هم که شده آن داستان غمبار که انقلاب و یاران رهبر فقید انقلاب را به چالش گرفت باز کنند و حقایق را صادقانهتر با مردم در میان بگذارند. که در دوران مسئولیت مورد کمترین نظارتها قرار داشت و مثلا 3 وزیرش در یک برگه A4 بدون سربرگ 8هزار میلیارد تومان را دراختیار بابک زنجانی قرار دادند با کشور چه کرد؟ باوجود افزایش قیمت نفت رشد اقتصادی کشور منفی شد و عواقب ماجراجوییهای بیموردش که با یک سخنرانی راجع به هولوکاست محکومیت شورای امنیت سازمان ملل را بهدست آوردیم بر سر منافع ملی چه آمد؟ هرگز مشخص نشد که آن 800 میلیارد دلار درآمد کشور در دو دولت مذکور چگونه هزینه شد؟ رئیسجمهور در مجلس عزای هوگو چاوز مادر او را در آغوش گرفت و در سفر آخر به نیویورک 150 نفر اقربا را همراه خود برد و حتی در آخرین روزهای تصدیاش 16میلیارد تومان به دانشگاه متعلق به خود اختصاص داد که البته هنوز وجود نداشت... این عملکرد و عواقب و هزینههایش که هنوز دامن کشور را رها نکرده است وجود دارد ولی اصولگرایان یکبار بابت حمایتهای همهجانبه و خسارتبار خود از دولتهای نهم و دهم از مردم عذرخواهی نکردهاند! آقای حدادعادل اعلام میکند که آقای احمدینژاد دروغ چندشآوری را مطرح کرده است ولی هرگز تاکنون انواع سخنان او که همواره صحیح و سقیم را با هم جمع میکند و بیان میدارد و بزرگان بسیاری را رنجانده است و غائلهآفرین شده مورد انکار قرار نداده است. آقای احمدینژاد در گفتوگوهای اخیر خود ثابت کرده است که حداقل در روشهایش هیچ تغییری نکرده و اگر بنا به حقطلبی و دفع انحراف از امور کشور بود آقایان اصولگرا خیلی زودتر یعنی همان سالها که با ایشان ماه عسل گرفته بودند و دلسوزان کشور خون جگر میخوردند باید کاری میکردند .
*آرمان ملی
|