اولین سخنرانی بایدن درباره سیاست خارجی و روابط بینالملل آمریکا در محل ساختمان وزارت خارجه انجام گرفت و با این سخنرانی سرفصلهای رسمی خط مشی کاری وزیر خارجه جدید آمریکا و هیأت همراهش رسمیت یافت.
بایدن سخنرانی خود را با بیان جمله «آمریکا به دیپلماسی بازگشته است» آغاز کرد. این جمله، دگرگونی شکلی و محتوایی رئیس جمهوری جدید آمریکا (بایدن) در مقایسه با چهار سال گذشته و خط مشی و روش کاری «ترامپ» را نشان میدهد؛ زیرا اساس دیدگاه ترامپ در سیاست خارجی و روابط بینالملل بر اصل «تحکم» به جای دیپلماسی (گفتگو) استوار بود و میچرخید. او با تکرار عبارت «آمریکا اول» از دوران مبارزات انتخاباتی و در طول چهار سال ریاست جمهوری آمریکا، برای تحقق این شعار، اولاً، «تحکم» را به جای دیپلماسی (گفتگو) انتخاب کرد؛ ثانیاً، چندین و چندبار گفت، نه تنها اصلی به نام «چند جانبهگرایی» را در روابط بینالملل به رسمیت نمیشناسد بلکه برای تثبیت فرماندهی خود و قدرت برتر آمریکا، همه را به «یکجانبه گرایی» به فرماندهی کاخ سفید فرا میخواند! نفرت او از معاهده برجام هم بر این قاعده استوار بود. زیرا میگفت این معاهده با پذیرش چندجانبهگرایی و از مسیر دیپلماسیای که در آن سه کشور اروپایی (اتحادیه اروپا) روسیه و چین حضور داشتند و فعال بودند تنظیم شده است؛ لاجرم سهم آمریکا در چرخه این معاهدهای که بینالمللی نامیده میشود، یک رأی (هر چند تعیین کننده) در مجموعه دیپلماسی جمعی براساس باور به «چند جانبهگرایی» است! دقیقاً با همین نگاه بود که ترامپ بلافاصله بعد از خارج شدن از معاهده برجام، به صورت مکرر و در هر فرصتی، به جمهوری اسلامی ایران پیام مستقیم و علنی میداد و میگفت:«برجام را فراموش کنید و خود را با دولتهای اروپایی و اتحادیه اروپا و مکانیسم چندگرایی معطل نکنید. با من در کمتر از یک هفته میتوانید به توافق بزرگی برسید.» ترامپ این جملات را در حالی تکرار میکرد و در چرخه دستگاههای خبری غرب میچرخانید و به قول روزنامهنگاران «تیتر سازی خبری» میکرد که به طور رسمی و علنی، کلید خاورمیانه را به «نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی، فردی که در جهان به «نخستوزیر کودک کش» شهرت یافته است و به کشتار فلسطینیان به ویژه کودکان فلسطینی افتخار میکرد، سپرد. ترامپ، از باقی حاکمان عرب در حوزه خلیج فارس چندبار این گونه شرح و تعریف داد: «این عربهای حاکم در کناره خلیج فارس، فقط یک ویژگی دارند و آن جیبهای گشاد مملو از دلارهای نفتی است. این دلارها باید به آمریکا برگردد.»
چماق تحکم ترامپ در خاورمیانه در دستان «نتانیاهو» قرار داشت. هر جا که میخواست از جمله سوریه رامدام بمباران کرد، در ایران عملیات تروریستی را به اجرا در آورد، در یمن در چهار سال گذشته چنان کشتاری، انجام داد که سازمان ملل و همه مجامع حقوق بشری در اروپا و آمریکا درباره «فاجعه بزرگ» انسانی در یمن، چندین و چندبار هشدار دادند که یکی از ننگترین اقدام ضد بشری در جهان امروز نامیده میشود. این جنایات در حالی در چهارساله گذشته انجام شدند که بر مبنای استراتژی «تحکم» و روش مدیریتی ترامپ، «تحریم همه جانبه» و «سیاست فشار حداکثری علیه ایران» به شدت به اجرا در آمد. اجرای تحریمهای ترامپ و همراهان او، به ویژه «پمپئو» وزیر خارجهاش و تهدیدهای مستمر «برایان هوگ» رئیس میز ایران در وزارت خارجه و از سوی رئیس خزانه داریاش «منوشین» چهارسال ادامه یافت. کودکان سرطانی در ایران از تهیه دارو تحریم شدند و هرگونه روابط تجاری اقتصادی و مالی با ایران بایکوت شد. پمپئو در روزهای پایانی کاری خود در مسئولیت وزیر خارجه آمریکا، یمنیها را تروریست نامید که باید نابود شوند! همه این کارنامه از عملکرد ترامپ براساس باور به قدرت بلامنازع آمریکا و تمکین به «تحکم» انجام گرفت.
اکنون بایدن از حزب دمکرات، رئیس جمهوری آمریکا شده است و ترامپ در پروسه استیضاح کنگره دست و پا میزند.
بایدن میخواهد نگاه و کارنامه ترامپ را به بایگانی بسپارد و ادامه آن را برای آمریکا و جهان، فاجعهبار میداند. از اقدامهای فوری او خارج کردن یمن و مبارزان آن از لیست «تروریسم» است و گفته است به صورت فوری میخواهد تا جنگ یمن پایان پذیرد و مردم این کشور از «فاجعه انسانی» ناشی از سیاستهای دوران ترامپ نجات یابند.
بایدن گفت: «جنگ یمن باید پایان یابد و دیپلماسی به کانون سیاست خارجی آمریکا بازگشته است.»
گفته میشود چندین و چندبار «نتانیاهو» تقاضای گفتگوی مستقیم و دیدار با «بایدن» را کرده است، اما تا امروز به روایت اغلب منابع سیاسی و رسانههای آمریکا با سردی و پاسخ نگفتن «بایدن» مواجه شده است. سعودیها (بن سلمان) و امارات (شیوخ ابوظبی) خیلی زود دریافتهاند که دیگر از ادامه قلدری و سیاست تحکم ترامپ خبری نیست و به قول معروف «ورق» در کاخ سفید برگشته است و دستپاچهاند. نتانیاهو در حالی که در داخل اسرائیل با مشکلات سختی مواجه شده است، باید در انتخابات اسفندماه از سوی رأی دهندگان با علنی شدن فساد مالی او در اسرائیل محک بخورد. لابی صهیونیستها در نیویورک و به ویژه در سازمان «اِپک» به شدت فعال است اما واقعیت این است که بایدن به صورت آشکارا در آغاز سخنرانی مهم خود در وزارت خارجه گفت، دوران سیاستورزی براساس «تحکم» و با ابزار «قلدری» پایان یافته و آمریکا بار دیگر به «دیپلماسی» و گفتگو برای تعامل براساس اصل چند جانبه گرایی بازگشته است.
اگر روسیه و اتحادیه اروپا به طور مشخص سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان به قول ما ایرانیها «نعل وارونه» نزنند، سیاست تحریمها براساس «تحکم» لغو و بایگانی خواهد شد و از درون معاهده برجام، اصل «چند جانبهگرایی» دوباره سر بر خواهد آورد. در این مسیر اگر چه ما (ایران) خواهان لغو فوری تحریمهای ظالمانه ضد انسانی و خلاف عرف بینالمللی هستیم، اما در درون کشور باید شرایط جدید را رصد کنیم و دریابیم که استراتژی تحکم از دوران ترامپ نه تنها پایان یافته که دیگر در شرایط کنونی جواب نمیدهد. اگر چه و متأسفانه برخی از شخصیتهای خبرساز درون کشور همچنان «منطق قدرت» یا همان «تحکم» را دنبال میکنند و با این دیدگاه نه تنها برای فربهسازی منافع ملی سودی نمیآورند، بلکه «زمانشناسی» درباره تغییرات بینالمللی را نیز محاسبه نمیکنند.
تجربه تلخ ترامپ برای آمریکاییها و جهان، تحکم بدون تعقل بود. آیا سیاستمداران ما از آن «عبرت» میگیرند!؟
از هم اکنون بسیاری از کشورها از ادامه رعایت تحکم ترامپ در اجرای سیاست تحریمها و فشار حداکثری فاصله گرفتهاند و حداقل در مورد معاملههای «نفت و گاز» با ایران، به قول بابا طاهر، پیرو «شتر دیدی، ندیدی» شدهاند! از نمونههای علنی آن تغییر روش تجاری هند با ایران است. چندین کشور دیگر از جمله کره جنوبی نیز همین مسیر را کلید زدهاند.
باقی میماند دو نکته؛ یکی این که جناحهای سیاسی در داخل کشور از صف بندیهای قدرت طلبی و نادیده گرفتن حساسیت شرایط کنونی برای بسط منافع ملی دست بردارند. البته در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اگرچه فضاسازی خبری چندان غیرعادی نیست، اما مردم در این شرایط سخت و بعد از چهار سال تحمل انواع فشارها انتظار دارند تا در کشور، «تعقل» جای «تحکم» را بگیرد و اصل نگرش بر منافع ملی استوار شود.
دوم، بایدن مسیر خود را طی خواهد کرد؛ پرسش داخلی این است: ما چه خواهیم کرد؟ گفتگو یا تحکم! آن هم تحکم بدون تعقل!
انتخاب با ما است.
*روزنامه اطلاعات