شفافیت برای همه است، از جمله مجلس هيلاري کلينتون زماني که سناتور بود به جنگ با عراق توسط دولت بوش پسر رأي مثبت داد. آراي سناتورها در آمريکا ثبت ميشود و معلوم است که هر سناتوري به هر مصوبه يا قانوني، چگونه رأي داده است. اين رأي مثبت سال 2002 درست چهارده سال بعد يقه خانم کلينتون را گرفت و مجبور شد در انتخابات رياستجمهوري سال 2016 بگويد: «حمايت از جنگ عراق بزرگترين اشتباه سياسي من بود.» وي در کتابش مينويسد: «همه سناتورهايي که در آن جلسه سال 2002 حضور داشتند آرزو ميکنند اي کاش به قطعنامه جنگ عراق راي مثبت نميدادند؛ دوست دارم به همه مادران، فرزندان و زناني که عزيزان خود را در اين جنگ از دست دادند نامه بنويسم و بگويم اشتباه من و ديگران بسيار گران و دردناک تمام شد... اگر اطلاعات دقيقتر و بهتري داشتم ميتوانستم بهتر تصميم بگيرم؛ با اينکه در اين تصميم بد تنها نبودم اما بايد اعتراف کنم که من هم جزيي از اين تصميم مخرب و دردناک بودم.» اين اعتراف و پرداختن هزينه آن، نتيجه شفافيت در ثبت آراي نمايندگان مجلس آمريکاست. هيچ نمايندهاي نميتواند بعدها که نتايج منفي تصميمات روشن شد، ژست اپوزيسيون بگيرد و بگويد «من ميدونستم، من که بهتون گفته بودم اين تصميم بدي است، ما موفق نميشيم.» آرا ثبت ميشود و هر نماينده بايد پاسخگوي تصميم خودش باشد. اين سازوکار شفاف در ايران تا حدودي در دولت وجود دارد. تصميمها و اقدامات توسط دولتيها اتخاذ ميشود و بالاخره حداقل مشخص است که کدام وزير درخصوص احداث يک جاده، خريد هواپيما، صندوقهاي بازنشستگي، سيستمهاي آبياري تحت فشار، انتقال آب، ساخت سد، مذاکرات برجام، طرح تحول سلامت و ... تصميم گرفته است. همين شفافيت نسبي است که اجازه ميدهد وزرا براي سوال يا استيضاح به مجلس فراخوانده شوند و در افکار عمومي نيز از آنها سوال شود و هر شب چند مدير دولتي مهمان تلويزيون باشند تا پاسخ دهند. سازوکار آشکارسازي آرا اما در پارلمان ما حاکم نيست. اين بدان معناست که نماينده ميتواند در ابهام کامل، به برخي مصوبات و قوانين رأي مثبت دهد، و يک ساعت بعد جلوي دوربينهاي خبرنگاران و براي کسب رضايت افکار عمومي و پايگاه رأي خود، ژست مخالف بگيرد و بقيه را متهم کند. نمايندگان ميتوانند بودجهاي ناقص، بدون منابع کافي، بدون ملاحظات توسعه پايدار را تصويب کنند، و به دليل همين بودجه ناکارآمد، دولت و وزرا را مواخذه نمايند. نمايندگان ميتوانند در امنيت کامل ناشي از پنهان بودن رأيگيري، هر قانون يا طرح ضدفساد را تصويب نکنند و به آن رأي منفي بدهند، و بعد يقه دولت را براي گسترش فساد بگيرند. نمايندگان ميتوانند به بودجه تخصيصيافته به ساخت هر سد، انتقال آب، پتروشيمي، فولاد، توسعه کشاورزي و ساير اقدامات عمراني نامناسب از نظر محيطزيستي در حوزه انتخابيه خود رأي مثبت بدهند، و بعد ژست توسعه پايدار بگيرند و دولت را بهخاطر تخريب منابع محيطزيستي متهم کنند و وزرا را براي سوال و استيضاح به پاي ميز مؤاخذه بکشند. نميشود به هر طرح و پيشنهادي براي تامين مالي نظام سلامت رأي مثبت داد و بعد از ايرادات طرح تحول سلامت انتقاد کرد. اختيار رأي پنهان دادن و همزمان اختيار داشتن براي مطالبه شفافيت از دولت، تناقض است. دولت بايد شفاف و پاسخگو باشد، اما اين شفافيت به همان اندازه و شايد بيشتر براي مجلس نيز ضروري است. مجلس قانونگذار است و شفافيت در قانونگذاري که قاعده اداره جامعه را تعيين ميکند، ضروريتر است. اگر دنبال پاسخگويي، شفافيت و اصلاحات هستيم، از اصلاح آييننامه و قواعد حاکم بر مجلس و الزام به آشکار شدن رأي نمايندگان در هر تصميمي، آغاز کنيم. مجلس، اصلاح کشور را از خودش شروع کند.
*آرمان ملی
|