فحشدهندگان به روحانی امتيازگيرندگان ديروزند رئيسجمهوري اين روزها از ناسزاهايي که ميشنود گله دارد تا حدي که اين اواخر به کنايه گفته است: «فحش ويژه دولت است کامل بايد عليه دولت مخصوصا شخص رئيسجمهور فحش داد». او قبلا هم بارها گفته بود آيا کسي جرات دارد به غير از دولت به جاي ديگري ناسزا بگويد؟! رئيس دولت البته که دراينباره حق دارد. اساسا جايگاه رياستجمهوري در کشور به چنين جايگاهي تنزل پيدا کرده است. تمام مشکلات به رئيسجمهور نسبت داده ميشود و ناسزاها و گناهان سايرين بر گردن او بيفتد تا باقي صاحبان قدرت و مقامات از فحش در امان بمانند. به عبارتي رياستجمهوري به جايي بدل شده تا ناسزاها و نفرتهاي مردم به سمت او روانه شود. از سويي ديگر هم البته که باقي مديران که خود بايد در اين شرايط، فحش بخورند نيز ناسزاها و فحشها و مشکلات را به رئيسجمهور و دولت سوق ميدهند تا به اين طريق خويش را از همه اتهامات رها سازند. اين را در کلام امروز بسياري از چهرههاي اصولگرا و مجلسنشينان و ساير مقامات بلندپايه کشوري حتي کارشناسان و روحانيون در تريبونهاي رسمي کشور ميتوان ديد. وقتي که قاليباف ميگويد مشکلات کشور را بايد در پاستور جستوجو کرد يا نماينده مجلسي که اظهار ميدارد روحاني مسبب ريخته شدن خون بيش از سيصد نفر از مردم در اعتراضات آبان است يا شخصي در تلويزيون ميگويد که رئيسجمهور پاي منقل مينشيند و به وزرايش جواب نميدهد يا عضو ارشد کميسيون امنيت ملي توئيت ميزند او را بايد اعدام کرد و... بيانگر همين شانه خالي کردن سايرين و آدرس غلط دادن به مردم است تا تمام مسائل را تنها از دولت ببينند و نه ديگران. آن هم دولتي که دوسه ماه ديگر به پايان عمرش نمانده و قرار است تغيير کند. قطعا شايد بهترين راه فرار از مسئوليت امروز کشور همين باشد. در اين ميان حتي به انکار نقش ترامپ در زمينه تحريمها نيز پرداخته شد تا حسن روحاني به گونهاي جلوه کند که تنها اوست که اقتصاد کشور را به اين روز انداخته. انگار نه انگار که در اوج مباحث برجامي چه بخشهاي ديگري با اقدامات پرتنش، طرف مقابل را براي خروج از برجام يا اعمال فشار بيشتر بر تهران تحريک ميکردند. يا امروز ميبينيم همان گروهي که بر واکسنهايي مثل فايزر لعن و نفرين ميفرستند و در اظهاراتي عجيب و غريب از نقشه دشمن و جاسازي جيپياس در بدن ايرانيها از طريق اين واکسنها ميگويند و عقيم شدن مردها و سرطانزا بودنش و از محدوديتهاي ايجادشده در تهيه واکسنها استقبال ميکنند ولي از سويي ديگر بر دولت هم حمله ميبرند که پس چرا واکسن نميخرد؟ خودشان سد راه واکسنهاي تاييدشده هستند و خواهان واکسنهاي غيرتاييد شده ميشوند و وقتي هم خريد اين واکسنهاي غيرتاييدشده با واکنش منفي مردم مواجه ميشود دوباره از آب گلآلود ماهي ميگيرند و ناتواني دولت در تهيه واکسن تاييدشده را نشانه ضعف حسن روحاني ميدانند و اينبار نيز همراه با مردم به او ناسزا ميگويند. تا اينجاي کار بايد حق را به حسن روحاني داد که مانند از اينجا رانده و از آنجا ماندهها هم از سوي مردمي که زماني به او راي دادند مورد عتاب قرار ميگيرد و هم از سوي مخالفان و رقبايش. چرا که اساسا برنامه اين است تا همه چيز به او ختم شود.
چرا روحاني مقصر است؟
اما ماجرا روي ديگري هم دارد و آن وقتي اين سوال را مطرح کنيم که چرا بايد رئيسجمهور ايران امروز در چنين شرايطي قرار بگيرد و تنهاتر از هميشه نه حاميان را داشته باشد و نه بخشهايي از قدرت را؟ در اينجاست که نقش خود حسن روحاني طي همه اين سالها و در وضعيتي که بر او ميگذرد بيش از هميشه آشکار ميشود. روحاني بهعنوان يکي از آخرين اميدهاي مردم و به واسطه مخالفت آنها با تفکري ديگر به روي کار آمد. مردم بهدنبال راهي براي تغيير فضا ميگشتند و تنها راه عملي و کمخطر را براي تغيير، راي به او در سالهاي 92 و 96 ميديدند تا بلکه از اين طريق روحي تازه به کشور دميده شود و بهجاي اصرار بر شعارهاي حماسي و ايدئولوژيهاي مبهم، مسير تعامل و بهبود اقتصادي سياسي طي شود. اما در کنار مسائلي مانند وجود ترامپ و خروج از برجام و مخالفان داخلي که باعث شد اين خواست و آرزوي مردم محقق نشود، اتفاق ديگري هم رخ داد که مقصر اصلي آنها شخص حسن روحاني است و آن زماني است که راي مردم در برخي عرصهها از سياسي تا اقتصادي به حفظ رضايت رقيب و مخالف خود جابهجا شد. نتيجه چنين کاري هم رفتاري است که ميبينم. اينکه امروز او بايد فحش و ناسزا را هم از حاميان و هم از ديگران بشنود و تاب بياورد. مسامحه حسن روحاني از همان زماني شروع شد که در تعيين کابينهاش جانب تفکري را گرفت که با خواست رايدهندگان درست منطبق نبود. مثلا او همان وزير کشوري را انتخاب کرد که چند سال بعد درباره آبان سخني تعجببرانگيز گفت. از سويي ديگر روحاني همان کسي است که اعلام کرد صبح شنبه از افزايش قيمت بنزين خبردار شده است، همان کسي است که در اوج مشکلات اقتصادي کشور و معيشتي مردم از تحقق وعده آب و برق مجاني بعد از 43 سال ميگويد و امروز در تازهترين آنها از نشاط در اين روزها سخن به ميان آورده. روحاني البته همان سکوتي که در اين مدت به کار برد نيز در اين ناسزاها نقش دارد و حالا مزدش را اينگونه ميگيرد. درست مثل کساني که مزد سکوتشان را گرفتهاند. حسن روحاني از اين بابت که تنها گروه و بخش و شخصي است که اين روزها مورد هجمه قرار گرفته مظلوم است. باعث و باني همه وقايع امروز اگرچه شخص حسن روحاني نيست و نبايد هم چنين تصوري داشت اما قطعا که او بيتقصير نيست. روحاني ميتوانست راه مردم را قويتردر پيش بگيرد؛ مردمي که بيش از 24 ميليونشان به او راي دادند. وي به جاي فاصله گرفتن از آنها، ميبايست براي مردم کار ميکرد آن وقت در آن زمان اگر ناسزايي هم بود ديگر از جانب حاميان نبود. او اين روزها بايد آنچه را بر او ميگذرد در آينه انصاف ببيند و با خود بگويد چه کرده که بايد از هردو طرف مورد هجمه قرار گيرد. هرچند بايد اين پيشبيني را هم ميداشت که در اين کشور او به عنوان رئيسجمهور يکي از نقشهايش همين در سيبل بودن است تا باقي بخشهاي مصونيت داشته باشند.
*آرمان ملی
|