تاريخ انتشار: 14 بهمن 1399 ساعت 23:47:56
جمهوری اسلامیِ امام خمینی (ره)

حکومت جمهوری اسلامی اگر توانست رأی لازم را به دست آورد و مشروعیت کسب کند ،به سبب آن بود که مردم با آن هم پیمان شده و به آن رأی دادند. و مردم این رأی را «تنها و تنها» به آن جهت ،به این حکومت داده اند، که آن را حکومتی ،بر اساس «اندیشه و خط امام خمینی» می دانسته اند. پس چون مردم به «جمهوری اسلامی امام خمینی» رأی داده اند، حاکمان آن موظفند، به وصیت او و دستور او عمل کنند و در غیر این صورت، باید به رفراندوم دیگری برای کسب مشروعیت جدید اقدام کنند.

جماران: ​این روزها در مجامع مختلفی که بحث های سیاسی در می گیرد چندان دل به بحث نمی دهم اما وقتی با یک سؤال خاص مواجه می شوم ، تردید نمی کنم که آن را پاسخ گویم ، حتی اگر مدتی طولانی را به خود اختصاص دهد. 

سؤال مذکور چنین است:« قبول داریم که امام در وصیت خویش ،به صراحت تمام ، نظامی ها را از دخالت در سیاست بازداشته اند ولی چرا باید به وصیت امام عمل کرد؟ و آیا نه این است که در هر زمان باید به دستور ولی فقیه زنده عمل کرد؟ و مگر نه این است که این، معنای همان نظریه امام درباره ولایت فقیه و مستفاد از نظریه ی  فقهای شیعه درباره رجوع به مرجع زنده است؟»

اما جواب:

به این سؤال از دو جهت می توان پاسخ داد. یکی به اصطلاح طلبگی «پاسخ صغروی» است و دیگری «پاسخ کبروی»

پاسخ اول که بسیار کوتاه است و فهم ساده ای دارد آن است که « وقتی رهبر انقلاب همه فرامین امام و وصایای ایشان را تنفیذ کرده اند ، و این نکته را تا کنون ده ها بار به صراحت بیان کرده اند ،می توان گفت دستور و وصیت امام،حکم نافذ و لازم الاجراست»

اما پاسخ دوم را - که هم دقیق تر است و هم بنیادی تر - با ذکر مقدمه ای مورد اشاره قرار می دهم:

حضرت امام در مبحث «قاعده لاضرر» که از مباحث مهم فقه و اصول است ، مفاد این قاعده را «حکم حکومتی پیامبر اسلام (ص) بر می شمارند. و لا جرم با این سؤال مواجه می شوند که « اگر این حکم ،حکم حکومتی پیامبر است چرا باید در دوره های بعد از پیامبر، از آن تبعیت کرد؟ و آیا نباید منتظر تنفیذ آن ،توسط حاکمان بعد بود؟ و آیا حاکمان بعد می توانند آن را لغو کنند؟»

امام به این سؤال چنین پاسخ می دهند که حکم حکومتی پیامبر همانند سایر حکم های حکومتی نیست و برای همه حکومت های بعد هم لازم الاجراست. [بدائع الدرر/ امام خمینی/ ص ۱۳۰]

برای این مهم البته می توان از زوایای مختلف استدلال کرد ، اما آنچه را اینک می توان  به عنوان جواب مطرح کرد و از آن برای موضوع بحث استفاده کرد ، دو نکته است. 

نکته نخست آنکه چون حکومت های اسلامی خود را « حکومت محمدی» می نامند ، لذا باید به دستورات حکومتی پیامبر تن دهند و الا این حکومت ها، « حکومت منسوب به پیامبر »نیستند. شاید تأکید مولی الموحدین بر اجرای احکام حکومتی پیامبر را بتوان از این زاویه مطرح کرد[ نک: کتاب البیع/ امام خمینی/ ج ۳ / ص ۶۰۴]

و نکته دوم اینکه چون مشروعیت حکومت ناشی از بیعت مردم و رأی آنان است  و مردم با حاکمان خود بر اساس اینکه آنها به فرمان و حکم پیامبر عمل کنند، بیعت کرده اند، اگر حاکمانی از «حکم و دستور حکومتی پیامبر سر باز زند ،مشروعیت لازم را ندارد، چونکه بر خلاف « عهد خود با مردم» عمل کرده است. 

اکنون اجازه دهید به جواب سؤال اصلی باز گردم و آن را چنین پاسخ گویم: «حکومت جمهوری اسلامی اگر توانست رأی لازم را به دست آورد و مشروعیت کسب کند ،به سبب آن بود که مردم با آن هم پیمان شده و به آن رأی دادند. و مردم این رأی را «تنها و تنها» به آن جهت ،به این حکومت داده اند، که آن را حکومتی ،بر اساس «اندیشه و خط امام خمینی» می دانسته اند. پس چون مردم به «جمهوری اسلامی امام خمینی» رأی داده اند، حاکمان آن موظفند، به وصیت او و دستور او عمل کنند و در غیر این صورت، باید به رفراندوم دیگری برای کسب مشروعیت جدید اقدام کنند.»

بی جهت نیست که امام خمینی تنها کسی است که نامش در قانون اساسی مردم ایران درج شده و رهبر معظم انقلاب همواره بر پذیرش هر چه مربوط به اوست تأکید دارد.

  تعداد بازديدها: 2110
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=88595
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.