جریان انحرافی باز هم از شگرد سالهای اول شکل گرفتن خود در دهه 80 استفاده میکند و افراد معمم وابسته به آن در مساجد، در رسانه ملی و در سایر تریبونها ابتدا زبان به انتقاد و اعتراض از وضع موجود میگشایند و سپس مخاطبان خود را به رأس این جریان به عنوان ناجی کشور ارجاع میدهند! عناصر وابسته به جریان انحرافی در مجلس هم حضور دارند و از آن طریق هم به زمینهسازی برای رسیدن رأس این جریان به رأس قوه مجریه تلاش میکنند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: در حالی که کمتر از 6 ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده، تکاپوی گروهها، جناحها و جریانهای سیاسی مختلف هر روز برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری بیشتر میشود. این، حق آحاد مردم و گروههای سیاسی است که با توسل به ابزارهای قانونی برای رسیدن به قدرت مشروع بکوشند و از جایگاهی که به دست میآورند برای خدمت به کشور و مردم و پیشبرد اهداف انقلاب و نظام جمهوری اسلامی استفاده نمایند.
در کنار این حق قانونی، حفاظت از اساس نظام، اصول و آرمانهای انقلاب، مصالح عمومی و منافع ملی نیز حق دیگری است که باید قبل از هر چیز رعایت شود تا بستری باشد برای اینکه حقوق همگان بدون آنکه مورد تعرض قرار بگیرد قابل استیفا باشد. لازمه حفاظت از اساس نظام و مصالح عمومی و منافع ملی اینست که دست افراد و جریانهای نامحرم از منابع قدرت کوتاه باشد تا نتوانند اصول و آرمانهای انقلاب را به بیراهه بکشانند .
متأسفانه در دهه هشتاد زمام اجرائی کشور به دست نااهلان و نامحرمان افتاد. در آن دوران تلخ و تأسفبار، یک جریان خطرناک تشنه قدرت که به دروغ سنگ انقلاب و نظام و مردم را به سینه میزد، آرمانها و اصول را به انزوا کشاند و دروغ و دزدی و دغل را در جامعه نهادینه کرد بطوری که هنوز با اینکه در اواخر دهه 90 قرار داریم جامعه ما نتوانسته از مفاسد پدید آمده در آن دوران رهائی پیدا کند.
تأسف بالاتر اینکه عدهای از روحانیون شناخته شده بدون آنکه شناخت کافی از این جریان انحرافی داشته باشند، از آن حمایت کردند و آن را بر موج احساسات دینی مردم نشاندند و به قدرت رساندند. این حمایتها تا آنجا اوج گرفت که گفته رئیسجمهور آن دوران را گفته خدا دانستند، امام زمان علیهالسلام را برای او هزینه کردند و قداستی برایش جعل کردند که حتی بزرگترین عالمان دینی را یارای هماوردی با او و باطلالسحر او شدن نبود...
خواست خدا این بود که عملکرد خود این جریان انحرافی، عامل رسوائی عناصر اصلی آن شود و کشور به شکل معجزهآسائی از این خطر بزرگ، موقتاً نجات پیدا کند. آنچه مایه نگرانی بود و اکنون نیز هست، اینست که این جریان انحرافی در زمان مقتضی ریشهکن نشد و حتی فضای مناسب برای ادامه فعالیت تعدادی از عناصری که در رأس آن قرار داشتند و اساس فتنه بودند همچنان در اختیارشان قرار داده شد.
نکته قابل تأمل اینست که جریان انحرافی باز هم از شگرد سالهای اول شکل گرفتن خود در دهه 80 استفاده میکند و افراد معمم وابسته به آن در مساجد، در رسانه ملی و در سایر تریبونها ابتدا زبان به انتقاد و اعتراض از وضع موجود میگشایند و سپس مخاطبان خود را به رأس این جریان به عنوان ناجی کشور ارجاع میدهند! عناصر وابسته به جریان انحرافی در مجلس هم حضور دارند و از آن طریق هم به زمینهسازی برای رسیدن رأس این جریان به رأس قوه مجریه تلاش میکنند. اطلاعات موجود نشان میدهد پول و امکانات کافی نیز در اختیار جریان انحرافی قرار دارد و این جریان میتواند در تبلیغات انتخاباتی دست بالا را نسبت به دیگران داشته باشد و در فریب دادن مردم موفقیتهائی به دست بیاورد.
راه صحیح اینست که شورای نگهبان هوشیاری نشان دهد و راه را بر ورود رأس این جریان به رقابت انتخاباتی ببندد. اگر تیغ شورای نگهبان تیز است، این تیزی باید برای جلوگیری از افتادن این انقلاب که خونبهای شهیدان است به دست نااهلان و نامحرمان بکار گرفته شود.