تأسفانه ادعای دینداری، ولایتمداری و اصولگرایی جماعتی گوش فلک را هم کر کرده و جز خود را «خودباخته، ترسو، دلداده غرب و نفوذی دشمن» میشمارند حال آن که انتقام به این معنا نه با «غایت دین» سازگار است نه با «سیره پیامبر دین».
جماران: دشمنان مردم ایران برای چندمین بار فرزندان رشید و ارزشمند این ملت را به تیر کینه و ترور گرفتند و ما را داغدار کردند. طبیعی است که چنین داغ سنگینی شعلههای انتقامجویی را در سینهها فروزان میسازد و در این بین جمعی «مدعی انقلابی دوآتشه» خواستار قطع همکاری با سازمانهای صلحآمیز و خارج شدن از پروتکلهای جهانی جلوگیری از تولید و اشاعه سلاح هستهای شده و خواستار تولید اورانیم غنی شده در درصد بالا و به میزان بسیار فراتر از تعهدات میگردند با این که میدانند این اقدامات ادعای دشمنان در «همت ایران برای تولید سلاح هستهای» را اثبات میکند و زمینههای تحریم جهانی علیه ایران را فراهم میسازد و تندروترهایی هم به عنوان «انتقام سخت» خواهان کوبیدن بندر حیفای اسرائیل و نابود کردن تأسیسات مهم آن بندر با کشتن کثیری از افراد میگردند تا رسما جنگ طلبی ایران ثابت شده و اقدام جهانی برای مقابله با این جنگ طلبی را در پیداشته باشد!
متأسفانه ادعای دینداری، ولایتمداری و اصولگرایی این جماعت گوش فلک را هم کر کرده و جز خود را «خودباخته، ترسو، دلداده غرب و نفوذی دشمن» میشمارند حال آن که انتقام به این معنا نه با «غایت دین» سازگار است نه با «سیره پیامبر دین».
اما ناسازگاری با غایت دین:
هدف خلقت «خلیفة الله» و «خداگونه» شدن «انسان» است(بقره 30) و غایت اصلی دین و حکومت دینی، ایجاد زمینه برای رسیدن انسان به این غایت. «انسان» هم نه فقط مردم یک قبیله، شهر، کشور، قاره یا مردم یک عصر؛ بلکه عموم جهانیان را شامل است(«هُدىً لِلنَّاسِ» بقره 185). حکومت دینی در راستای «هدایتگری» باید نگاهش را از شهروندان و مردم کشور فراتر برده و جهانی سازد و به قضاوت جهانیان توجه کند از این رو نمیتواند در سیاستش فقط رضا و خواست شهروندانش را ملاک قرار دهد. عملکرد جمهوری اسلامی در قبال اقدامات تروریستی، به عنوان «عملکرد نظام دینی» در تاریخ ثبت میشود و منشاء هدایت و نزدیک یا ضلالت و دور شدن مردم امروز و آینده جهان از دین و حکومت دینی میگردد. قرآن گرچه در مقابله با ستمگران به تقاص و اقدام متقابل فراخوانده و «ترحم بر ستمگر تیزدندان، را ستمگری بر مظلومان» میشمارد؛ ولی در عین حال، عفو و گذشت از موضع قدرت را برتر شمرده است؛ از این رو نظام جمهوری اسلامی باید به گونهای در تقاصگیری اقدام کند که «چهره رحمانی دین در موضع قدرت» را نه تنها کتمان نکرده، بلکه آشکار سازد.
اما ناسازگاری با سیره پیامبر:
عموی پیامبر، «حمزه شیر شکار» که با ایمان آوردنش باعث قوّت قلب مؤمنان مستضعف در مکه قبل از هجرت و شجاعت آنان در جنگها بعد از هجرت بود، در اُحُد به تیر کین قریش کشته شد و همسر ابوسفیان، جنازهاش را به طرز فجیعی مُثله کرد. این اقدام بر مسلمانان بسیار گران آمد و از پیامبر، اقدام به مثله کردن دهها تن از مشرکان در قبال او را خواستار شدند و پیامبر هم که مصیبت عموی شجاع و فداکارش را سنگین مییافت، بر بالای بدن مثله شده او قسم خورد که به تقاص خونش، هفتاد تن از مشرکان را بکشد. در این هنگام پیک وحی فرود آمد و بر قلبش نازل کرد: "هر گاه خواستید انتقام بگیرید، تنها به مقدارى که به شما تعدّى شده، انتقام بگیرید! و اگر شکیبایى کنید، براى شکیبایان بهتر است"(نحل126) پیامبر بعد از نزول این آیه، فرمود: «صبر میکنم، صبر میکنم»(تفسیر عیاشی 2/275).
در پیروی از این سیره، ما باید تقاص خون شهیدانمان را به نحو متناسب از دشمنان بگیریم ولی تقاص خون آنان به واقع، رشد نظام اسلامی و تفوّق آن بر دیگر نظامهای جهان در ابعاد فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است تا ستمگران با دیدن این اوج و تعالی که هدف شهیدانمان بوده، چشمهایشان از حدقه درآید و از غصه منفجر گردند و به بیان قرآن: «موتوا بغیظکم»(آل عمران/119) و عموم مستضعفان و عدالت خواهان و تعالی طلبان جهان هم با دین این عظمت، مشتاقانه به دین و نظام دینی روآورند. به امید روز تعالی نظام «مردم سالار» جمهوری اسلامی در همه ابعاد فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و نظامی و دقمرگ شدن ستمگران خواهان ذلّت مؤمنان.