بروس ریدل، یک مقام ارشد سابق آمریکا که در شورای عالی امنیت ملی، سازمان سیا و پنتاگون خدمت میکرده و اکنون در موسسه بروکینگز مشغول است، به من گفت: در یک برنامه هستهای دیگر فقط یک نفر نیست که اهمیت داشته باشد. شاید بیست سال پیش که ایران تازه برنامههای خود را آغاز کرده بود، شخصی مثل فخریزاده خیلی حائز اهمیت میبود، اما حضور او امروز دیگر خیلی حیاتی نبود. دیگر هیچ کس مهم نیست. به همین دلیل هم اینکه چنین اقدامی را ضربهای مهلک به برنامه هستهای ایران تعبیر کنیم، بی اساس است.
رابین رایت در نیویورکر نوشت: هفته گذشته، محسن فخری زاده، دانشمند هستهای ایران در یک عملیات اطلاعاتی پیچیده در خیابان ترور شد. فخری زاده، که حدوداً شصت سال سن داشت، به اندازه کافی اسراری در سینه داشت که تیمی از محافظان همواره کنار او باشند. او همچنین به لحاظ نظامی درجه سرتیپی داشت.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: روز جمعه که برای مسلمانان مقدس بوده و در ایران هم تعطیل است وی با همسرش در حالی که سوار بر یک نیسان مدل تیینا بود ترور شد. این اتفاق در منطقه آبسرد، شهری که مشهور به داشتن باغهای سیب و گیلاس و در فاصله چهل و پنج مایل دورتر از تهران است، رخ داد. بزرگراههای اطراف پایتخت به طرز مشهودی خلوت شدهاند و محدودیتهای مسافرتی اعمال شده در جریان بحران کووید-19 علت اصلی این خلوتی است. هنگامی که ماشین فخری زاده به یک دوربرگردان نزدیک میشد، یک وانت نیسان آبی رنگ که در نزدیکی ژنراتور برق پارک شده به سمت ماشین وی آتش گشود و سپس خود وانت منفجر شد، به سبب این انفجار برق محل از جمله یک درمانگاه نزدیک منطقه بروز حادثه قطع و دوربینهای کنار جاده نیز غیر فعال شدند. یک گزارش ادعا کرده که دوازده فرد مسلح از یک خودرو پارک شده به اضافه گروهی موتورسوار به روی فخریزاده آتش گشودند. خبرگزاری فارس هم گزارش داد که تمام اتفاقات و تیراندازیها توسط وانت نیستانی انجام شده که از راه دور کنترل میشد. فارس گفت كه هيچ مهاجم انسانی در محل حادثه نبوده و کل عملیات سه دقیقه طول کشیده است. هر دو روایت میگویند که فخری زاده، چندین بار تیر خورده و از اتومبیل خود هم در حالی که خونریزی داشته بیرون افتاده است. رسانههای ایرانی عکسهایی از ماشین وی را که جای گلوله و رد خون روی آن به وضوح مشهود است، منتشر کردند. زمانی که هلی کوپتر امداد فخری زاده را به تهران رساند، او دیگر [شهید] شده بود.
این حمله باعث خشم و عصبانیت در ایران، واکنش در سراسر جهان و گمانه زنیهای زیادی در مورد تلافی جویی تهران شده است، تلافی جویی که میتواند به نوبه خود باعث جنگ شود. هیچ کس مسئولیت این عملیات را بر عهده نگرفت، اما این اتفاق یادآور چهار ترور قبلی دانشمندان هستهای ایران بود. عملیات قبلی بین سالهای 2010 و 2012 انجام شد و به طور گستردهای با موساد، آژانس اطلاعاتی اسرائیل در ارتباط بود. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران روز جمعه در توییتی نوشت: تروریستها امروز یک دانشمند برجسته ایرانی را به قتل رساندند. این عمل بزدلانه با نشانههای آشکار از دخالت اسرائیل در آن جنگ طلبی ناامیدانهی عاملان این امر را نشان میدهد. ایران از جامعه بین المللی و به ویژه اتحادیه اروپا میخواهد که به استاندارد دوگانهی شرم آور خود پایان دهند و این عمل تروریستی دولتی را محکوم کنند.
در پی این اتفاق رهبران ایران قول انتقام دادهاند. حسن روحانی، رئیس جمهور، در جلسه کابینه که از صدا و سیما پخش میشد، گفت: دشمنان ایران باید بدانند که مردم ایران و مسئولان شجاع تر از این هستند که این عمل جنایتکارانه را بی پاسخ بگذارند. آنها پاسخ این جنایت را به وقتاش دریافت خواهند کرد. روحانی البته افزود، دولت در پاسخ به این اقدام عجولانه رفتار نخواهد کرد.
این عملیات هیجان انگیز احتمالاً تأثیر ناچیزی بر برنامه هستهای ایران خواهد داشت. بروس ریدل، یک مقام ارشد سابق آمریکا که در شورای عالی امنیت ملی، سازمان سیا و پنتاگون خدمت میکرده و اکنون در موسسه بروکینگز مشغول است، به من گفت: در یک برنامه هستهای دیگر فقط یک نفر نیست که اهمیت داشته باشد. شاید بیست سال پیش که ایران تازه برنامههای خود را آغاز کرده بود، شخصی مثل فخریزاده خیلی حائز اهمیت میبود، اما حضور او امروز دیگر خیلی حیاتی نبود. دیگر هیچ کس مهم نیست. به همین دلیل هم اینکه چنین اقدامی را ضربهای مهلک به برنامه هستهای ایران تعبیر کنیم، بی اساس است.
داریل کیمبال، مدیر اجرایی انجمن کنترل تسلیحات، در واشنگتن معتقد است: مهمترین نکته این است که ایران امروز دانش لازم برای ساخت سلاح هستهای را دارد، اما فاقد مواد اورانیوم یا پلوتونیوم بسیار غنی شده است. هر نقشی که آقای فخری زاده در برنامه هستهای ایران داشته باشد، ترور وی تأثیر مهمی بر توانایی ایران در جمع آوری اورانیوم غنی شده بیشتر نخواهد داشت. این برنامه غنی سازی تحت نظر سازمان انرژی اتمی ایران قرار دارد، سازمانی که علی اکبر صالحی، فارغ التحصیل ام آی تی رئیس آن است. صالحی در دو سالی که دیپلماسی بین المللی منجر به توافق هستهای با ایران شد، یکی از اعضای اصلی تیم ایرانی بود. وی و سازمانش در ژانویه توسط دولت ترامپ تحریم شدند.
به گفته ی یک تحلیلگر، از آنجایی که ایران اکنون دانش فنی لازم را دارد، دیگر هیچ دانشمند خاصی در ساخت و یا توسعه این برنامه نقش کلیدی ندارد. اینکه ایران به سمت ساخت بمب برود یا نه تصمیمی سیاسی است که باید توسط شورای عالی امنیت ملی اتخاذ و سپس برای تأیید نهایی به آیت الله خامنهای رهبر عالی ایران ارائه شود. این همان روند تصمیم گیری است که منجر به توافق در مذاکرات با آمریکا در سال 2013 و در نهایت توافق هستهای شد.
عواقب داخلی ترور فخری زاده میتواند تأثیرگذارتر از خود عملیات باشد.کیهان از دولت خواست که در اقدامی بازدارنده به حیفا، شهر بندری اسرائیل حمله کند، چرا که آمریکا، رژیم اسرائیل و عوامل آن به هیچ وجه آماده شرکت در یک جنگ و یک رویارویی نظامی نیستند.
ترور فخری زاده بعد از آن صورت گرفت که سال گذشته آمریکا دست به ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس زد. مدتهاست که تهران می گوید آمریکا و اسرائیل دست در دست هم به اقدامات ضد ایرانی مبادرت میورزند. اگرچه رئیس جمهور ترامپ یک روایت تایمز در باره ترور و دو توییت را به زبان انگلیسی و عبری توسط یک روزنامه نگار اسرائیلی بازتوییت کرد، اما کاخ سفید رسما در مورد ترور فخری زاده واکنشی نشان نداد.
از آنجا که ترامپ توافق هستهای را کنار گذاشت و تحریمهای اقتصادی علیه ایران را از سر گرفت، در سال 2018، دولت وی یک برنامه فشار حداکثری را برای متقاعد کردن جمهوری اسلامی به نشستن دوباره پای میز مذاکره از سر گرفت. دولت ترامپ اعتقاد داشت که این توافق جدید باید برنامه موشکی ایران، پشتیبانی از شبه نظامیان، حضور در خاورمیانه و حقوق بشر را در بر گیرد. دولت آمریکا دهها موسسه، بانک، بنیاد و وزارتخانه و وزرای دولتی ایران را تحریم کرده و تهدید کرد که کشورها و شرکتهای شخصی ثالثی که با ایران تجارت میکنند را هم تحریم میکند. تاکنون، استراتژی فشار حداکثری ترامپ شکست خورده و ایران به دنبال پیروزی بایدن در انتخابات خواستار اطمینان از لغو تحریمها برای هرگونه مذاکره تازهای شده است.
از زمان ترور فخری زاده، سوالی که به طور فزاینده ای در واشنگتن و در خاورمیانه مطرح میشود، در مورد انگیزه این اقدام است: آیا این حمله که اکنون به طور گستردهای به اسرائیل نسبت داده میشود، قصد داشته تنها یک متخصص را ترور کند یا به طور گسترده تر به دنبال تضعیف برنامه دولت بایدن برای همکاری مجدد با ایران بوده و یا اصلا هر دو هدف را دنبال میکرده است؟ رئیس جمهور منتخب آمریکا، جو بایدن بارها گفته که میخواهد به توافق هستهای برگردد.
ریدل، مقام سابق آمریکایی، گفت: من فکر میکنم مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریكا، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی قاطعانه به دنبال راهی برای جلوگیری از بازگشت بایدن به برجام هستند.
در اوایل این ماه، پمپئو به اسرائیل و عربستان سعودی سفر و گزارش شد که با نتانیاهو و بن سلمان دیدار کرده است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این دیدار بیشتر از تلاش برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان، تلاشی مشترک علیه ایران بوده است. ریدل گفت كه دولت ترامپ و مقامات سعودی مشتاقانه به دنبال خنثی كردن تلاش بایدن برای بازگشت به نوع دیپلماسی هستند كه طی سالهای دولت اوباما در قبال ایران اتخاذ میشد. ریدل گفت: سال 2016 جان كری هر هفته با همتای ایرانی خود تماس میگرفت و با او تلفنی صحبت میكرد و این فوق العاده بود. سعودیها و اسرائیلیها به دنبال آن هستند که از تکرار این اتفاق جلوگیری کنند.
در تاریخ 12 نوامبر، ترامپ از مشاوران پنتاگون و کابینه، از جمله پمپئو، در مورد حمله نظامی به برنامه هستهای ایران نظرخواهی کرد. در پایان، تایمز گزارش داد که ترامپ به نگرانیهای آنها درباره پیامدهای این عمل گوش داده و از انجام آن منصرف شده است. ریدل، مانند دیگران، معتقد است که ترامپ هنوز در حال بررسی گزینههای نظامی از جمله حمله به تاسیسات هستهای اصلی ایران در نطنز است.
وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد پیشین آمریکا در توافق هستهای ایران نیز با ذکر این نکته که ترور لزوما امکان دیپلماسی را از بین نمیبرد، گفت: این اتفاق دیپلماسی را پیچیده میکند اما آن را منتفی نمیسازد. هر دو کشور به ویژه ایران با چالشهایی روبرو هستند. تهران انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن را در پیش دارد و پرسش اینجا است که آیا اتفاق اخیر باعث تقویت تندروها می شود یا برعکس آنها را تضعیف میکند؟
اکنون دو دستگی در ایران موج میزند به طوری که گروهی به شدت به دنبال دیپلماسی و برخی دیگر شدیدا خواهان تلافی جویی هستند. هادی سمتی، استاد سابق علوم سیاسی دانشگاه تهران به من گفت که تندروها یا همان اصطلاحا اصولگرایان تلاش میکنند تا خط تلافی جویانه و رد هرگونه مذاکره جدید با دولت بایدن را دنبال کنند. آنها میگویند مذاکره دیگر کافی است. برخی از آنها حتی پا را فراتر گذاشته و صحبت از خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و تولید بمب اتمی به میان میآورند. در سوی دیگر یک جناح دیگر در ایران طرفدار دیپلماسی و گفتگو با دولت بایدن است. سمتی گفت: آنها در حال حاضر نمیخواهند به دام تندروها در آمریکا و اسرائیل افتاده و در زمین آنها بازی کنند چرا که به خوبی متوجهاند که این بازی چیزی بیش از یک ترور است.