محمدرضا یوسفی: حوادث تاریخی که برای ایران رخ داده، میتوانستند مسیر ما را متحول کنند اما از آنها نه تنها بهره نبردیم که به ضدش تبدیل کردیم. یکی چهار برابر شدن قیمت نفت در 1352 بود که هزینه بلندپروازی ها شد. یکی افزایش قیمت نفت در دولت نهم و دهم بود که بدون درس گرفتن تاریخی پدیده بیماری هلندی را برای ایران تکرار کرد و دولتی که بیشترین درآمد نفتی تاریخ را به دست آورده بود آن را در مسیر رانتخواری و بر ضد تولید ملی بکار گرفت.
انتخاب: محمدرضا یوسفی، استاد دانشگاه مفید: الزاما تغییر جهت و مسیرهای تاریخی ناشی از برنامه ریزی نیست. بلکه چه بسا حوادثی موجب تغییر مسیر یک کشور و یک جامعه شوند. برای این نکته می توان مثالهایی را بیان کرد.
اولین مثال را از جنگ صفین میزنم. لشکر مالک نزدیک خیمه معاویه رسیده است شاید ساعاتی دیگر چشم فتنه در آورده شود و امیرالمومنین مسیر تاریخ را در دست گیرد اما در این میان پیامی میرسد که ادامه ندهد. خوارج تحت تاثیر نقشه شوم قرآن بر نیزه کردن, حضرت را تحت فشار قرار دادند و حضرت دستور توقف مالک را داد. حال اگر خوارج فقط چند ساعت دیرتر تصمیم خود را بر توقف جنگ میگرفتند و یا نامه رسان در میان راه دچار حادثه ای میشد و نمی توانست پیام را برساند سلسله اموی تشکیل نمیشد و احتمالا امیرالمومنین مسیر تاریخ امت اسلامی را تعیین می کرد.
در قرن شانزدهم نیروی دریایی اسپانیا نسبت به انگلستان تفوق داشت درسال 1588 نبرد دریایی میان این دو درگرفت. نتیجه قابل پیش بینی بود نیروی دریایی توانمند اسپانیا, انگلستان را شکست داده و پادشاهی انگلستان تحت تصرف اسپانیا در خواهد آمد. اما چنین نشد. ابتدا طوفان شدیدی رخ داد و بعد در همان شب, فرمانده با صلابت اسپانیایی از دنیا رفت و جانشین جوان وی تاکتیکهای اشتباهی را اتخاذ کرد و در نتیجه انگلستان پیروز جنگ شد و امپراطوری بزرگ بریتانیا قدرت برتر اروپا و جهان شد.
مرگ مائو نیز یکی از این حوادث است. به هنگام مرگ وی 700 میلیون نفر یعنی نزدیک 60 درصد جمعیت چین تحت تاثیر سیاستهای مائو زیر خط فقر بودند. اما مرگ وی و جانشینی دنگ شیائوپینگ منجر به تغییر مسیر تاریخی چین شد. زمانی چین جزء 25 کشور فقیر دنیا بود. اما بعد از 20 سال با تغییر مسیر چین, سطح رفاه مردم این کشور 4 برابر شد و تعداد فقیران از 700 میلیون نفر به 200 میلیون نفر تقلیل یافت و اکنون بعد از امریکا بزرگترین اقتصاد جهان را دارد. این همه بخاطر حادثه تاریخی مرگ مائو و جانشینی رهبری بود که آینده ای دیگر برای مردم چین می خواست.
حوادث تاریخی برای ایران نیز رخ داده است. حوادثی که می توانستند مسیر ما را متحول کنند اما از آنها نه تنها بهره نبردیم که به ضدش تبدیل کردیم. یکی چهار برابر شدن قیمت نفت در 1352 بود که هزینه بلندپروازی ها شد. یکی افزایش قیمت نفت در دولت نهم و دهم بود که بدون درس گرفتن تاریخی پدیده بیماری هلندی را برای ایران تکرار کرد و دولتی که بیشترین درآمد نفتی تاریخ را به دست آورده بود آن را در مسیر رانتخواری و بر ضد تولید ملی بکار گرفت. مورد دیگر فروپاشی شوروی سابق و کشورهای تکه تکه شده ای بودند که سخت نیازمند واردات بودند و ما می توانستیم از این بازار بزرگ جدید به مثابه یک موهبت استفاده کنیم اما با مدیریت نادرست فرصت سوزی کرده و بازارها را دو دستی تقدیم ترکیه و دیگران کردیم.
روی کار آمدن ترامپ یک حادثه تلخ برای ایران بود. او از همه ابزار در دستش برای فشار بر کشور استفاده کرد و زیانهای آشکار و پنهان اقتصادی و انسانی زیادی بر ما تحمیل کرد و اگر دولتش تداوم می یافت عاقبت امر برای کشور چندان روشن نبود.
رفتن ترامپ و آمدن بایدن نیز برای ما یک حادثه است که در خلق آن نقشی نداشته ایم. حال پرسش این است که مانند 1352, 1370 و 1385 این فرصت را از دست خواهیم داد و احیانا بر مدار نادرست تاکید خواهیم کرد و یا با ملاحظه منافع ملی اقدام خواهیم کرد.