بخشی از سخنان امیر مومنان حضرت علی ع از نهج البلاغه درباره عدالت اجتماعی بیان می شود تا حدود و ثغور عدالت اجتماعی و پیگیری حقوق ملت بیان شده باشد .
بهتر است با قرائت متون اسلامی خصوصا نهج البلاغه درباره عدالت اجتماعی و پیگیری حقوق مردم بیشتر مطالعه کنیم تا دچار افراط یا تفریط نشویم .
“با عدل چگونه اید شما اى کسانى که از دست عدالت به فریاد مى آیید، حتما از ظلم بیشتر رنجه خواهید شد. اگر شربت گواراى عدل و داد با آن همه حلاوت به مذاق شما ناگوار و زننده آید، زهر نامطبوع و تلخ ستم هزار مرتبه ناگوارتر خواهد بود.
پس اى بندگان خداى ، از پروردگار خود بترسید و همواره پاکدامن و پرهیزگار باشید. نه گمان کنید که تنها به انتقام طبیعت در دنیا حساب ستمکاران پاک است ، بلکه در روز رستاخیز محکمه عدل الهى به دقّت حقوق بینوایان را رسیدگى خواهد کرد و از پر کاهى ناچیز، آن دادگاه با احتیاط و دقیق ، صرف نظر نخواهد نمود.
خداوند متعال ، نخست بین خود و جهانیان حقّى بر اصل مساوات و برابرى برقرار کرده ، سپس در میان بندگان حقوق فردى و اجتماعى مقرّر داشت که بنیان حیات ملل بر پایه آن حقوق استوار است .
ولى در مدار ملّیّت و اجتماع دو حقّ را مانند محور کار گذاشت که چرخ هاى زندگى فقط به فشار این دو حق بزرگ گردش می کند.
تعجب مکنید که چگونه ملت حق دارد حاکم خویش را نصیحت کند چگونه مى تواند صاحب تاج و تخت را از لغزش باز دارد آرى خوب مى تواند، هر که را شما در فضیلت و اخلاق به حد نهائى مشاهده مى کنید، باز هم از کمک کردن اندرز گویان بى نیاز نیست ، و آن را که بسیار کوچک و ناچیز مى دانید، ممکن است روزى اندیشه و فکرش ملّتى را از خطر نجات دهد.
اگراشتباهى در کارهایم باز جستید، بى درنگ آن را به من باز گویید. من اگر از شنیدن نصیحت راجع به عدالت بیزار باشم ، حتما از عمل و ایفاى آن بیزارتر خواهم بود، و این بهترین آزمایشى است که روحیّه و افکار حاکمان را به خوبى آشکار مى سازد.
هرگز فراموش مکنید که من و شما و همه کائنات بندگان ضعیف خداوندیم ، و تنها کسى که سزاوار ستایش و تقدیس است ، پروردگار توانا و مهربان می باشد.
راضیم که مرا با زنجیر آهنین سخت ببندند و در همان کوه و دشت بر سنگ و خاک بکشانند، ولى هرگز رضا نیستم که دلى از کردار من آزرده و خاطرى پریشان گردد چگونه خداى خود را با آلایش وجدان و دامن آلوده دیدار کنم من ، از روز بازپرس و محضر عدل خداوند سخت بیمناک و هراسانم .
شمشیر من همیشه به روى آنانى که دست به خون و مال دیگران آلوده اند بر آهیخته است . به خداوند بزرگ و توانا سوگند که اگر حسن و حسین دلى به ناحق بیازارند یا دینارى به ستم از دیگران بربایند با همان شمشیر که بت پرستان را از مرکب حیات سرنگون کرده ام نوادگان پیغمبر (ص) را هم ادب خواهم کرد.
دخترم رقیه از خزانه دار بیت المال گردن بندى مروارید به عاریت و امانت گرفته بود، بدین قرار که با ضمانت خود و گواهى خداوند پس از سه روز آن رشته گوهر را سالم و بدون نقص به بیت المال برگرداند.
من در عید قربان بر این عمل ناشایست اطّلاع یافتم ، با دست خود گلوبند را از گردن دخترم گشوده بى درنگ به جاى خود عودت دادم و پسر رافع (خزانه دار) را به سختى تهدید کردم که زنهار هرگز این شیرین کاری ها را تکرار مکن .
به خدا اگر پاى عاریت و امانت در میان نبود، دست هاى این دختر هاشمى را به جرم خیانت مانند دزدان و راهزنان قطع مى کردم و پسر رافع را به نام شرکت در این جرم براى همیشه گرفتار زنجیر و زندان مى ساختم .
و آنهایى که به قانون اسلام و حقوق جامعه وام برگردن دارند و از اداى آن به گستاخى سرباز مى زنند. نیروى ما، یعنى طرفدار مظلومان و پشتیبان ضعفا، خود را مقروض می داند که تا آخرین حدّ توانایى دست تبهکاران را از دامن ریاست و مقام کوتاه کرده حقّ را به صاحبش برگرداند و شما مسئول ایفاى این وظیفه بزرگ هستید.
** با تشكر از ارسال كننده : جناب آقاي علمدار **