تاريخ انتشار: 17 آبان 1399 ساعت 20:40:31
صداقت، پدیده گمشده امروز ما

چاپلوسی، از آفت‌های بزرگ تعامل اجتماعی به‌ویژه در عرصه مدیریت است. این آفت، معمولاً به جان افراد ضعیف، ناکارآمد، وابسته و فاقد برنامه روشن مدیریتی می‌افتد.
کشور ما از گذشته‌های دور به این آفت مبتلا بوده و با اینکه انتظار می‌رفت انقلاب اسلامی این قبیل آفت‌ها را ریشه‌کن کند و در نظام جمهوری اسلامی هرگز چاپلوسی، تملق، بله‌قربان‌گوئی و تعریف و تمجید‌های زیاده‌گویانه وجود نداشته باشد، متاسفانه این آفت‌ها نه‌تن‌ها ریشه‌کن نشده‌اند بلکه در حال رشد و همه‌گیر شدن نیز هستند و در شکل‌های مختلف ظاهر می‌شوند.
از جمله عوارض آفت چاپلوسی اینست که بلافاصله بعد از آنکه رهبری درباره یکی از مشکلات سخن می‌گویند و خواستار حل آن می‌شوند، عده‌ای از مدیران اقدام به تشکیل جلسه فوری می‌کنند و درباره ضرورت حل همان مشکل داد سخن می‌دهند و عجیب اینست که خیلی فوری و حتی آنی به این نتیجه می‌رسند که این مشکل قابل حل است و وعده می‌دهند که سریعاً آن را برطرف خواهند کرد. عجیب‌تر اینکه همین حضرات باز هم در برابر مشکلات دیگر ناکارآمدی نشان می‌دهند و یا از کنار آن‌ها تا زمانی که نهیبی زده نشود بی‌تفاوت عبور می‌کنند.
رهبری در سخنان روز عید میلاد پیامبر گرامی اسلام و امام صادق صلوات‌الله‌علیهما روی اقلامی از قبیل گوشت قرمز، گوشت مرغ، گوجه فرنگی و پوشک انگشت گذاشته و گفتند گرانی این‌ها و بعضی چیز‌های دیگر قابل توجیه نیست. این سخن، حدود یکساعت به ظهر روز سه‌شنبه گذشته از تلویزیون پخش شد و حدود ساعت ۳ بعدازظهر دو تن از وزرا و چند تن از معاونان وزارتخانه‌ها و روسای سازمان‌ها و سایر دستگاه‌ها در جلسه‌ای فوری و اضطراری گردهم آمدند و اعلام کردند که این اقلام به‌زودی ارزان می‌شوند و آنچه در گمرکات رسوب کرده سریعاً به بازار خواهند آمد و تمام مشکلات مربوط به آن‌ها حل خواهد شد.
درباره این وضعیت، یک سوال وجود دارد، یک توصیه و یک پیوست.
سوال اینست که مدیرانی که بلافاصله بعد از تذکر رهبری اقدام به تشکیل جلسه و مثلاً تلاش برای حل مشکل نمودند، آیا نمی‌دانستند این گرانی‌ها وجود دارند و توجیه‌پذیر نیستند یا می‌دانستند؟ اگر نمی‌دانستند، باید بپذیرند که اهلیت تکیه زدن بر صندلی‌هائی که بر روی آن‌ها نشسته‌اند را ندارند؛ و اگر می‌دانستند و در عین حال کاری برای حل مشکل نمی‌کردند، باید به این نتیجه رسید که این حضرات، ناکارآمد هستند و باید جای خود را به افراد کارآمد بدهند تا مردم از اینهمه مشکلات رهائی یابند.
توصیه اینست که مسئولان نظام در بدنه دستگاه‌های مدیریتی کشور تجدیدنظر اساسی نمایند. واقعیت اینست که مجموعه این دستگاه‌ها در بخش‌های مختلف و در دستگاه‌های نظارتی دچار عناصر ناکارآمدی هستند که نه براساس شایسته‌سالاری بلکه با قوم و خویش‌سالاری و دوست‌سالاری و نان به همدیگر قرض دادن به مناصب کلیدی رسیده‌اند. هرچند این واقعیت تلخ است، ولی باید بپذیریم که بسیاری از مدیران ثابت کرده‌اند که یا درد‌ها و رنج‌های مردم را نمی‌فهمند و یا درد و رنج مردم برای آن‌ها اهمیتی ندارد. وقتی خودشان می‌گویند یک میلیون تن کالا در گمرک رسوب کرده و همزمان می‌بینند گرانی استخوان‌های مردم را درهم شکسته و در عین حال اقدامی نمی‌کنند، این یعنی بیگانه از مردمند. این‌ها باید کنار گذاشته شوند و افراد کارآمد و دلسوزی که درد مردم را درد خود بدانند جای آن‌ها را بگیرند.
پیوست هم اینست که حضرات مدیران و مسئولان با مردم صادق باشند. همه گفتند انتخابات آمریکا هیچ تاثیری در وضعیت کشور ما نخواهد داشت، ولی وقتی زمزمه اینکه ممکن است بایدن پیروز این انتخابات باشد در خبر‌ها پیچید، قیمت ارز و سکه سقوط کرد و مردم نفس راحتی کشیدند. این وضعیت، خوشایند نیست، ولی واقعیت است، واقعیتی که تمام کسانی که انکارش می‌کردند، آن را می‌دانستند، ولی چیز دیگری را می‌گفتند. نتیجه‌ای که از جمع‌بندی آن سوال و این توصیه و پیوست می‌گیرم اینست که در سطح مدیریت کلان کشورمان، صداقت گمشده امروز است.

  تعداد بازديدها: 2139
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=87625
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.