این عصبانیت منتج به مساعدت و مظاهرت گروههای مختلف، بیشتر از این قصهی پرغصه ناشی بود که فرد متهاجم و هتاک، با رای ۲۰۰ هزار نفر راهی مجلس شده است و از زبان ملت، خواستار اعدام رییس جمهور ۲۴ میلیونیست؛ هرچند آن رییسجمهور، اینک مغضوب و محکوم طیف گستردهای از همان ۲۴ میلیون است!
مصطفی فقیهی در کانال تلگرامی خود نوشت: لابد روحانی امشب پای نماز، جناب ذوالنور و منتقدان فرشتهوار و نجاتدهندهای چون او را دعا کرده و از ته دل، در پیشگاه پروردگار، مدح و ثنایش گفته و چُنین زمزمه میکند «الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء» که به لطف این نماینده تندخوی «اقلیت محض»، گروهی از «حامیان خاموش و مأیوس دولت» را درجا زنده کرد و حتی بسیاری از مخالفان روحانی را هم در حمایت و حفاظت از او و «جمهوریت» پای کار آورد!
این عصبانیت منتج به مساعدت و مظاهرت گروههای مختلف، بیشتر از این قصهی پرغصه ناشی بود که فرد متهاجم و هتاک، با رای ۲۰۰ هزار نفر راهی مجلس شده است و از زبان ملت، خواستار اعدام رییس جمهور ۲۴ میلیونیست؛ هرچند آن رییسجمهور، اینک مغضوب و محکوم طیف گستردهای از همان ۲۴ میلیون است!
چنین هدیهای به رییسجمهور در چنین اوضاع وخیمی - که موجب تکرار تکدر و تلخی ملت از این جماعت «داعشی مسلک» است - آنقدر برای این کهنه سیاستمدار سیّاس، شیرین است که نه تنها بار دیگر، منتقدانش را به گوشهی رینگ میبرد که نوستالژی ۹۲ و ۹۶ را هم برایش زنده میکند و لذا، دست مریزادی از عمق جان، نثار «ذوالنور» میکند و لابد، روزی دو لَبِ مبارکش را هم بابت بیان چنین اظهارات مشعشع و گوهرباری خواهد بوسید!
و اگر نبود این معیشت ویرانشدهی ملت مظلوم، بلاشک صفوف طویل ملت نیز ، چونان خیل خروشان ۹۲ و ۹۶، پشت سر روحانی کاملا قابل پیشبینی بود.
و صد حیف که او، قدر عافیت دولتش و اعتماد ستُرگ و عظیم ملت و سرمایه اجتماعی استثنایی را ندانست و این ظرفیت وسیع و ناتمام را به بهایی ناچیز و نامفهوم، به حال خود وانهاد.
در هر حال بر این باورم، اقدامی عاجل برای تحقق آرامش روانی مردم، کاهش فشارهای سنگین و بیسابقه معیشتی و النهایه، شادابی و زنده کردن کشور امری ضروری و غیرقابل کتمان است؛ ولو در چنین شرایطی که محبوبیت روحانی به کمتر از ۵ درصد رسیده، امکان خلق و تکرار مقبولیت انتخابات ۹۶ و حماسهی بازتولید امید و آرزوهای ملت، ممکن است که البته به اقتدار، شجاعت، شهامت و حضور تمام قد روحانی در صحنه و صدالبته کنار گذاردن «کرختی مدیریتی» او نیاز است، ورنه با چنین بیخیالی مزمنی، همین مقبولیت ۵ درصدی هم به فنا خواهد رفت.
من اما همچنان امیدوارم؛ شاید به خبط و خطا و غلط اندر غلط! ولیک اطمینان دارم، این رویه و راه نامعقول ، غیرمنطقی و التهاب آفرینِ فعلی را عاقبتی شوم و منحوس است و مقصد مخوف و محتومش، «ترکستان» !