اری که خیمه امام حسین(ع) و توجه به حضرت می تواند به وجود بیاورد که زمینه شفاعت را هم فراهم می کند این است که در این اشک و عزاداری برای انسان تغییری به وجود بیاورد. با این تغییر زمینه برای آن شفاعت هست. کسب نورانیت از عزای امام حسین(ع) را این طور می شود فهمید که در رفتار و گفتار این عزادار تأثیرات حضور در این عزاداری دیده شود.
این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به معنای شفاعت از نظر امام خمینی(س)، گفت: دل بستن به شفاعت اولیا علیهم السلام و تجری در معاصی از خدعه های بزرگ شیطانی است. که از یک طرف انسان امید به شفاعت داشته باشد و از یک طرف دیگر با این امید دست به گناه و معصیت بزند و احساس آرامشی در او به وجود آید.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در خصوص موضوع «مسیح انگاری امام حسین(ع)» گفت: ریشه این تشابه و تماثل این است که اعتقادی در میان پیروان حضرت مسیح(ع) وجود دارد که اولا آن حضرت به قتل رسید و ثانیا قتل عیسی(ع) به منظور نجات امت بود. البته قرآن کریم به صراحت به قتل رسیدن ایشان را نفی می کند اما مسیحیان معتقدند که عیسی(ع) این قتل را پذیرفت تا بار گناهان امت را بر عهده بگیرد و آنها را پاک کند. شبیه به این اعتقاد در میان گروهی از شیعیان هم دیده می شود که می پندارند اباعبدالله الحسین(ع) شهادت را پذیرفت برای اینکه امت اسلامی و شیعیان خود را نجات دهد و از گناهان آنها شفاعت نماید.
این استاد حوزه علمیه قم درباره تشابه یا عدم تشابه این دو نگاه اظهار داشت: به اعتقاد مسیحیان وقتی که حضرت آدم(ع) از آن میوه ممنوعه تناول کرد مرتکب یک گناه شد و از رحمت الهی فاصله گرفت. این گناه پدر در نسل و فرزندان او هم ادامه یافت؛ نه تنها خود آدم(ع) گناهکار شد، بلکه فرزندان او هم یکی پس از دیگری گناهکار و معصیت کار بودند. برای اینکه بشریت از این گناه اولیه خود نجات پیدا کند، حضرت عیسی(ع) اقدامی کرد؛ او با کشته شدن و پذیرش قتل خود فدایی انسان ها شد تا آنها را نجات دهد و همان گناه اولیه مورد آمرزش قرار بگیرد.
وی تأکید کرد: یکی از مهمترین آموزه هایی که در آیین مسیحیت وجود دارد همین آموزه نجات است. هر مسیحی این گونه فکر می کند که آن بار سنگین گناه و معصیت به واسطه عملی که عیسی بن مریم(ع) انجام داد از دوش او برداشته شده و این هم حق بزرگی است که عیسی به گردن بشریت دارد. در واقع یک جا به جایی اتفاق افتاد؛ عیسی(ع) خون داد تا به واسطه خون خود مردم را از گناه و معصیتی که بر عهده داشتند نجات دهد.
سروش محلاتی افزود: البته این مسأله به لحاظ کلام مسیحیت ابعاد مختلفی دارد که متناسب با بحث این نشست و این دهه محرم نیست. در زمینه نجات و مسأله قتل عیسی بن مریم(ع) و نقش آن در نجات از نظر مسیحیان پژوهش های فراوانی صورت گرفته و هنوز هم باب این بحث باز است. کسانی که مایل هستند این بحث را دنبال کنند، در جلد سوم تفسیر المیزان علامه طباطبایی مباحثی را به صورت مبسوط در این زمینه مطرح کرده است.
وی در خصوص این اعتقاد با آنچه که شیعیان درباره اباعبدالله الحسین(ع) اعتقاد دارند، گفت: ما هم در ادبیات دینی خودمان نسبت به امام حسین(ع) از تعبیر شخصیتی که برای نجات انسان ها اقدام کرد، کم و بیش استفاده می کنیم. روایتی منسوب به رسول اکرم(ص) هست که «انّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة». در تعابیر دیگر هم کم و بیش همین واژه نجات در منابع ما دیده می شود. «باب النجاة امه» در برخی روایات وارد شده است. علاوه بر این، موضوع شفاعت اباعبدالله الحسین(ع) هم امری تردید ناپذیر در میان شیعیان است.
این استاد حوزه علمیه قم در خصوص تفاوت های اعتقاد مسیحیان و شیعیان نیز گفت: موضوع نجات و شفاعت در میان شیعیان امری بسیار وسیع، گسترده و با نفوذ است. به خصوص در ادبیات منظوم ما فراوان این نکته از زبان اهل شعر و ادب وارد شده است. البته این تعبیر با تعبیراتی که در روایات هست تفاوت دارد. تعبیراتی که در روایات هست نوعی امید دادن به انسان ها است. شبیه به آنچه که در پایان زیارت عاشورا می خوانیم «اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ». ولی تعبیری که در عرف مردم رایج هست چیز بالاتری است. آن بالاتر این است که اساسا امام حسین(ع) شهادت را پذیرفت برای اینکه شفاعت کند و بار گناه امت را بردارد.
وی اظهار داشت: در واقع کسی که نسبتی با حسین بن علی(ع) پیدا می کند و آشنایی و ارتباطی با حضرت پیدا می کند و در عزای حضرت حاضر می شود، بار گناه خود را در اختیار حضرت قرار می دهد و سبکبار می شود و نسبت به آینده خود اطمینان خاطری پیدا می کند که حتما از شفاعت حضرت برخودار است. این فراتر از چیزی است که در روایات و منابع ما آمده است.
سروش محلاتی تصریح کرد: یکی از آثاری که در همین دوره اخیر توسط مرحوم ملا حبیب الله شریف کاشانی تألیف شده درباره امام حسین(ع) می نویسد که خداوند از انبیاء گواه گرفته بود که چون اولین قطره از خون گلوی حسین(ع) بر زمین بچکد، از گناهان شیعیان او در گذرد. بعد اضافه کرده که وقتی شمر روی سینه حضرت نشست امام حسین(ع) به خدا عرض کرد خدایا من به عهد و پیمانم وفا کردم؛ یعنی تو هم به عهد و پیمانت وفا کن. به حضرت خطاب شد که وفا کردیم؛ از شیعیان می بخشیم تا خوشحال شوی.
وی یادآور شد: نه تنها این تلقی در میان مردم عوام کم و بیش وجود دارد، گاهی حتی از زبان برخی اهل علم هم شنیده و توسط آنها نگاشته شده است. بیشتر و وسیع تر از این در اشعار، نوحه ها و تغزیه ها هست که امام حسین(ع) خون خود را داد تا گناهان ما را بشوید. این در میان شیعیان اعتقاد نافذی است؛ و یک امید و بلکه اطمینان خاطر به شیعیان می دهد که ما نجات یافته ایم؛ چون امام حسین(ع) خونش را برای ما داد که ما نگرانی و ناراحتی نداشته باشیم و با خون حسین بن علی(ع) پاک شویم. فرق امام حسین(ع) با شهدای دیگر در همین نقطه است. شهدای دیگر با خون خود، خود را پاک می کنند اما حسین بن علی(ع) با خون خود شیعیان را پاک کرد.
این استاد حوزه علمیه قم در خصوص تفاوت شهادت امام حسین(ع) با کشته شدن حضرت عیسی(ع) گفت: در هر دو کشته شدن برای نجات دیگران مطرح هست، تفاوت اول این است که در اعتقاد مسیحیت عیسی(ع) پذیرفت و به دار آویخته شد و جان داد برای اینکه گناه اولیه بشر بخشیده شود. این اعتقاد در میان مسلمانان وجود ندارد. چون اساسا از نظر ما حضرت آدم(ع) که در بهشت از شجره ممنوعه استفاده کرد، دچار گناه و معصیت نیست و او معصوم بود؛ گاهی تعبیر «ترک اولی» در این زمینه به کار برده می شود.
وی افزود: تفاوت دوم این است که فرضا حضرت آدم(ع) در این زمینه مرتکب خطا، اشتباه یا گناهی شده باشد، او به وسیله توبه خود پاک و آمرزیده شد. نکته سوم این است که فرضا حضرت آدم(ع) گناه کرد و توبه ای هم از او اتفاق نیفتاده باشد، چرا گناه یک پدر در نسل و فرزندان او ادامه پیدا کند؟ چرا همه نسل های بعد گناهکار باشند؟ که عیسی بن مریم(ع) خون دهد برای اینکه انسان ها را از گناه اولیه نجات دهد. این هم با مبانی اعتقادی و کلامی ما ناسازگار هست.
سروش محلاتی تأکید کرد: صرف نظر از همه این مسائل، مهمتر و اساسی تر این است که اساسا مسأله شفاعت با مسأله نجات قطعی کاملا متفاوت است. مسیحیان می گویند عیسی(ع) فداکاری کرد تا همه انسان ها را نجات بدهد. ما در شفاعت چنین اعتقادی را نداریم. چون معتقد نیستیم که شفاعت چنان قلمرو پهناور و زمینه گسترده ای دارد که شامل همه انسان ها بشود. زمینه شفاعت باید در خود انسان ها فراهم شود؛ همه چنین استعداد و لیاقتی ندارند.
وی ادامه داد: علاوه بر این، ما مسأله شفاعت را به عنوان مسأله ای که در دنیا اتفاق می افتد و به صورت قطعی شامل افرادی می شود را هم قبول نداریم. شفاعت امری مربوط به عالم آخرت است و امروز هیچ کس به صورت قطعی نمی تواند ادعا کند که مشمول شفاعت هست. هر لحظه انسان در معرض خطر است و برای هیچ کس چنین وعده ای داده نشده که در این دنیا دست به هر کاری بزند و با اطمینان خاطر بگوییم که از شفاعت برخوردار خواهد بود. اینها بیشتر امیدهای کاذب و وسوسه های شیطانی است که انسان را اغفال می کند و برای گمراه و فاسد شدن او را به شفاعت امیدوار می کند.
این استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: امام خمینی(س) در سال 61 یک نامه اخلاقی و عرفانی به فرزند خودشان مرحوم حاج احمد آقا نوشته اند. قسمتی از این نامه اخلاقی در مقوله شفاعت است. من از جلد شانزدهم کتاب صحیفه امام این قسمت نامه را می خوانم. فرموده اند «دل بستن به شفاعت اولیا علیهم السلام و تجری در معاصی از خدعه های بزرگ شیطانی است. که از یک طرف انسان امید به شفاعت داشته باشد و از یک طرف دیگر با این امید دست به گناه و معصیت بزند و احساس آرامشی در او به وجود آید.»
وی ادامه داد: شاهدش هم این است که خود ائمه ما که دارای مقام شفاعت هستند، چه دعاها و سوز و گدازهایی دارند. در حدیث هست که حضرت صادق(ع) در اواخر عمر بستگان و فرزندان خود را احضار نمود و قریب به این مضمون فرمود که فردا با عمل باید به محضر خدا بروید و گمان نکنید بستگی شما به من فایده دارد. علاوه بر آن احتمال دارد شفاعت نصیب کسانی شود که ارتباط معنوی با شفیع داشته باشند و رابطه الهی با آنان طوری باشد که استعداد برای نایل شدن به شفاعت داشته باشند. یعنی انسان در این دنیا باید زمینه های شفاعت را فراهم کند و تا آن زمینه ها نباشد برخوردار از شفاعت نیست.
سروش محلاتی تأکید کرد: آیا سزاوار است همان اشتباهی که برای مسیحیان اتفاق افتاد برای ما هم اتفاق بیفتد؟! این امر بسیار خطرناک است. شفاعت امام حسین(ع) برای این نیست که شیعیان را حریص کند. شفاعت امام حسین(ع) برای این است که ما در طول زندگی با نزدیک شدن، همراهی، توجه به راه و پیمودن مسیر حضرت خود را به او نزدیک کنیم و برای کسی که در دنیا در این مسیر قدم بر می دارد و آن زندگی را الگو و سرمشق برای خود قرار می دهد، بازتاب آن در جهان آخرت هم استفاده از شفاعت آن حضرت خواهد بود.
وی اظهار داشت: در صفحه 268 جلد سوم تقریرات درس فلسفه امام خمینی(س) می فرماید «شفاعت از شفع است و شفع به معنای جفت و دو تا شدن است. ولی الله که شفاعت می کند، یعنی نور ولایت به نور کسی که به شفاعت نائل می شود ملحق می شود و دو تا می گردند و آن نور ولایت عظمای ولی اللهی با این نور عبد مؤمن جفت و مزدوج شده و او را به طرف خود می برد. مادامی که این عبد از خود نوری ندارد چطور شفع و ازدواج النورین به عمل می آید؟ آیا شفاعت به این نحوی که ما مغرور به شفاعت هستیم می باشد؟» حضرت امام این تصوری که ما از شفاعت داریم را قبول ندارند.
این استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: باید سرمایه ای وجود داشته باشد و انسان نورانیتی کسب کند و گام هایی در مسیر اولیاء الهی برداشته باشد و نزدیکی نسبت به آنها پیدا کند تا بتواند از شفاعت آنها برخوردار شود. شفاعت یک وعده توخالی و توهم نیست؛ که من لباس مشکی برای حضرت پوشیده ام، پس مشمول شفاعت هستم یا اینکه در خیمه امام حسین(ع) حضور پیدا کرده ام، پس شفاعت حضرت قطعی است.
وی افزود: اگر این لباس، حضور در خیمه و این اشک بتواند تأثیری در جان انسان بگذارد، موجب کسب نورانیت و معنویت برای انسان شود و موجب تقرب به مکتب اباعبدالله الحسین(ع) باشد، زمینه برای شفاعت فراهم می شود. ولی اگر امشب در تکیه و فردا زندگی من مثل روزهای گذشته باشد و کسب و کار، زبان، چشم، اقدام و عملم مانند گذشته باشد، در این صورت آیا شفاعت یک وعده قطعی تلقی می شود و انسان باید مغرور باشد؟! ما در خیمه امام حسین(ع) شرکت می کنیم تا سند قطعی شفاعت را از حضرت بگیریم و فردا دست و زبانمان باز است تا هرچه خواستیم عمل کنیم و هرچه خواستیم بگوییم و حرمت انسان ها و احکام الهی را رعایت نکنیم؟! قطعا چنین سندی در کار نیست.
سروش محلاتی یادآور شد: امام خمینی(س) فرموده اند که «عده ای گمان می کنند قضیه آخرت و مسئولیت آنجا یک مسئولیت اعتباری است و استحقاق عقوبت امر اعتباری است و مولی هم طبق این امر اعتباری یا عقوبت می کند و یا می گذرد و می گوید برو پی کارت و یا یک نفری می آید و می گوید من خواهش می کنم از این بگذر. ما قضیه شفاعت را چنین گمان کردیم.» بعد امام اینجا اشکال و انتقادی را نسبت به اهل منبر دارند و می فرمایند «و بعضی از منبری های ما از خودشان تفصیل داده اند تا منبر بگیرد». یک انتقاد جدی است که برخی منبری ها در این زمینه شرح و تفصیلی داده اند تا منبرشان گرم شود و مشتری جمع کنند. ایشان می فرمایند این حرف ها نیست. «و بعضی هم نفهمیده اند و با خبری که نه سندش را و نه دلالتش را دانسته اند معنایی گرفتند و آمدند حضرت سیدالشهدا(ع) را شفیع قرار دادند که هرکس مرد حضرت تشریف آورده و شفاعت می نماید و حضرت باری تعالی هم از آن امر اعتباری که استحقاق برای عقوبت بود می گذرد و عقابش نمی کند».
وی با تأکید بر اینکه اینها مسائل اساسی و مهم اعتقادی است، گفت: چطور می شود به هر قصه ای استناد کرد؟! هر ماجرا و خوابی که نمی تواند مبنا برای اعتقادات باشد و ما آخرتمان را در اختیار این افراد قرار بدهیم. اصل این فکر مشکل دارد. «مسأله عقوبت الهی یک امر اعتباری نیست که به این راحتی قابل دستکاری کردن باشد. عقاب آنجا از لوازم ذات عبد است و هویت شخص طبق ظهور و بروز لوازم ملکات می باشد. عقاب آنجا از لوازم هویت ذات عبد و هویت شخص است. مگر با خواهش هایی که ما داریم می توان تقاضای گذشت این گونه لوازم را کرد؟» چنین اتفاقی نمی تواند بیفتد.
این استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: به تعبیر امام خمینی(س) استحقاق عقوبت امر اعتباری نیست. شخص به وسیله این ملکات خودش را گرفتار کرده و فردای قیامت لوازم همین ملکات را دارد. البته این انکار شفاعت نیست. «آن شفاعتی که کتاب و سنت به آن ناطق و بلکه بین جمعیت مسلمین مسلّم است، شامل یک عده خیلی قلیل و معدودی می شود که در عِداد عدم می توان شمرد. نه به آن وسعت و شمول که ما خیال کرده ایم که انسان هرچه ظلم و معاصی کرده باشد باز ممکن است شفاعت نصیبش گردد».
وی در پایان گفت: کاری که خیمه امام حسین(ع) و توجه به حضرت می تواند به وجود بیاورد که زمینه شفاعت را هم فراهم می کند این است که در این اشک و عزاداری برای انسان تغییری به وجود بیاورد. با این تغییر زمینه برای آن شفاعت هست. کسب نورانیت از عزای امام حسین(ع) را این طور می شود فهمید که در رفتار و گفتار این عزادار تأثیرات حضور در این عزاداری دیده شود.