جماران، امام صادق(ع) به عنوان یک رهبر بزرگ فکری برای ماشیعیان، درجهانِ ادیان و فرهنگها مشهور است.
امامتاسفانه از دین، آیین و فرهنگ او جامانده ایم و چه بسا بشود اعتراف کرد که به جز«فقه» درگستره وسیع علوم و افکار، آیین و فرهنگ حضرت صادق(ع) مهجور است.
فرازی از آیین امام صادق(ع):
1) امام صادق(ع) برای پیشبرد آرمان ها و اهداف بزرگ فکریش از شیوه هایی که به خشونت ورزی و اتهام زنی ختم می شود، کاملا دوری می جست. و بجای خشونت و استبداد سیاسی و فرهنگی، ازتعامل و همکاری با فِرَق استفاده می کرد و برای تنوعات فکری آغوش بازی داشت.
در میان شاگردان نه صد نفری تا چهار هزار نفری اش؛ با افراد مختلف و گرایش های فکری و دینی دگراندیش مواجه بود و پذیرای آنان بود، به شکلی که در محافل علمی حضرت(ع) افراد بدون توهین و اتهام با هم به گفت و شنود علمی و منطقی می پرداختند.
2) پرهیز از فرقه گرایی و جناح بندی، سیره مستحکم امام صادق(ع) است. او نه تنها شاگردانی با تنوع افکار و سلایق اعتقادی متفاوت داشت، بلکه نوعِ برخورد امام(ع) با امثال ابوحنیفه نشان از دوری از هرگونه فرقه گرایی داشت.
3) برنامه دیگر امام صادق(ع) مبارزه جدی با غلو و افراطی گری است.
امام صادق(ع) محبوب شیعیان و خصوصاشاگردانش بود. شاهد این ادعا سخن منصور دوانقی است که به ابوحنیفه گفت:«مردم شیفته امام جعفر صادق(ع) شده اند! - ان الناس قد فتنوا بجعفر بن محمّد» و گاهی این محبوبیت باعث افراط و غلوگویی آنان در مورد امام(ع) می شد، ولی امام، برخورد جدی با افراطی گری را داشت.
از اینجا بود که امام صادق(ع) به افرادی که در مسجد برخی سخنان را میگفتند، فرمودند:« عدهای به مسجد میروند و ما و خودشان را انگشتنما میکنند آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم، من امام کسانیم که از من پیروی کنند ... یَقُولُونَ: إِمَامٌ، أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَنَا بِإِمَامٍ إِلَّا لِمَنْ أَطَاعَنِی، فَأَمَّا مَنْ عَصَانِی فَلَسْتُ لَهُ بِإِمَامٍ، لِمَ یَتَعَلَّقُونَ بِاسْمِی؟ .. »
4) استفاده از "تقیه" برای بقاء اصل دین، سیره مستحکم امام صادق(ع) است. این نمونه را ملاحظه کنید:
امام صادق(ع) می فرماید: در زمان منصور روزی بر او وارد شدم. آن روز یوم الشک بود و مردم در شک بودند که عید فطر شده یا نه؟ منصور گفت: شما، امروز روزهای؟ گفتم: این مربوط به سلطان است اگر تو روزه بگیری ما هم روزه میگیریم و اگر تو نگیری ما هم نمیگیریم». منصور به غلامش گفت: «سفره را بیاور» و من با منصور غذا خوردم و قسم به خدا میدانستم که آن روز از ماه رمضان است؛ ولی افطار یک روزه و گرفتن قضای آن برایم آسانتر از این است که گردنم را بزنند و«خدا عبادت» نشود!
5) امام صادق(ع) بدون تعارف جامعه دینی را به اسم و شعار و ... معرفی نمی کند، بلکه به حیات و پویایی سه عنصر مهم ومتفاوت معرفی می کند و آن؛ امنیت و محبت و رفاه است؛ «یَحْقُنُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الدِّمَاءَ وَ یُصْلِحُ بِهِ ذَاتَ الْبَیْنِ وَ یَلُمُّ بِهِ الشَّعْثَ وَ یَشْعَبُ بِهِ الصَّدْعَ وَ یَکْسُو بِهِ الْعَارِیَ وَ یُشْبِعُ بِهِ الْجَائِعَ وَ یُؤْمِنُ بِهِ الْخَائِفَ..».
پس در حاکمیت دینی: اولا، خون بیگناهی ریخته نمیشود. ثانیا، انس و الفت بین انسانها حاکم میشود، و ثالثا، نیازهای مادی زندگی از خوراک و پوشاک به راحتی برای همه تأمین میشود و ترس و وحشت از زندگی انسانها رخت بر میبندد.
6) مبنای فکری امام صادق(ع) بر پرهیز از هرگونه سیاست و یا رفتاریست که منجر به«فریب افکار و تحقیر مردم» نشود.
در روایت است شخصی به ایشان گفت: من دارای امکانات مالی خوبی از نظر منزل و مرکب و ... هستم، آیا اینها همان بزرگی و گردن کشی به حساب نمی آید؟
امام صادق(ع) فرمودند: گردن کشی و جباریت از آنِ کسی است که مردم و جامعه را فریب می دهد و حقائق را از آنان می پوشاند!... و هر کس مردم را تحقیر و افکار جامعه را فریب دهد تمام معنای "جباریت" است؛ إِنَّمَا اَلْجَبَّارُ اَلْمَلْعُونُ مَنْ غَمَصَ اَلنَّاسَ وَ جَهِلَ اَلْحَقَّ ... مَنْ حَقَّرَ اَلنَّاسَ وَ تَجَبَّرَ عَلَیْهِمْ فَذَلِکَ اَلْجَبَّارُ .
واقعاً ما؛ چقدر به این آموزه های امام صادق(ع) نزدیک هستیم؟!
آیا برای غلبه بر«مخالف خود» از ابزارهای خشونت ورزی در نرم افزار و سخت افزار استفاده نمی کنیم؟
آیا در تحصیل و اعطا مدرک های علمی برخورد فرقه ای و جناحی نداریم؟
آیا با افراطی گری و تملق گوئی و دست بوسی و اخیراً پا بوسی مقابله ای داشته ایم؟
آیا در رعایت مصالح عمومی و ایجاد عدالت و رفاه حتی در سطح ضعیف وانمانده ایم تا بسیاری بخاطر معاش خود تحقیر نشوند؟
آیا به آنقدر که به فکر شرعیات و مستحبات بوده ایم، فکر بقاء اصل دین بوده ایم؟
بله گمان کنم؛ شرمنده امام صادق هستیم!
[اگر این نوشته در بارگاه حضرت صادق(ع) پذیرفته شود، ثوابش تقدیم به روح همسر با اخلاق ام که آسمانی شد..]