تاريخ انتشار: 01 ارديبهشت 1399 ساعت 21:37:52
خدمت به خلق

جماران، دوست پزشکی داشتم که حاذق و با اخلاق و پرکار بود، روزی گفت تاقبل از اخذ مدرک دکترا، اهل نماز وروزه بودم‌‌، ولی بعد از افتتاح کلینیک پزشکی، عبادت را در خدمت به مردم در معالجه و  سلامت آنان می بینم. و بعد این قطعه از سعدی شیخ اجل را خواند؛ «عبادت به جز خدمت خلق نیست»

چالش اینجاست؛ چرا خدمت به خلق توجیه کننده بی توجهی به مناسک دینی است؟!

چندنکته:

۱ ) معنویت منهای شریعت، مقبولیت صددرصدی ندارد.

چون معنویت ساخته شده ذهن من و شما ممکن است در«الهیات» جای گیرد و حتی بخشی از آثار معنویت واقعی مانند آرامش و یا لذت را داشته باشد، اما این سنخ«معنویت»، نه پشتوانه معرفتی دارد و نه می تواند ایجاد ارتباط همه جانبه فطری و اُخروی برای ما برقرار کند. پس معیار؛ آموزه های اصیل دین است.

۲ ) یکی از ارزش های قطعی که واقعاً ارزش انسانی است، خدمتگزارِخلق خدا بودن است.

قرآن در این زمینه یعنی؛ صِرف محدودیت به محراب و عبادت را نفی می کند و ارزش های دیگری از قبیل ایمان، و رسیدگی به امور نیازمندان را ضرورت دینداری می داند: «لَیسَ الْبِرَّ انْ تُوَلّوا وُجوهَکمْ .. ، وَلکنَّ الْبِرَّمَنْ امَنَ بِاللهِ ... و اتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ .. » (بقره/۱۷۷)

پیامبر رحمت (ص) فرمود: «با عظمت ترین آدمی پیش خدا کسی است که برای خدمت به آدمها در جای جای زمین قدم می نهند ؛ ان اعظم الناس منزلة عنداللَّه یوم القیامة أمشاهم فى أرضه بالنصیحة لخلقه.»( کافی)

۳ ) این مفاهیم دینی در ادبیات عرفانی به زیبایی ترسیم شده، مولوی می گوید:

ازتَرَهُّب‌* نهى کرده ست آن رسول

بدعتى چون درگرفتى اى فضول!

جمعه شرط است و جماعت در نماز

امر معروف و ز منکر احتراز

رنج بدخویان کشیدن زیر صبر

منفعت دادن به خلقان همچو ابر

خیر ناس آن ینفعُ الناس اى پدر

گرنه، سنگى، چه حریفى با مَدَر

[*تَرَهُّب‌؛دوری ازخلق]

سیره عالمان برجسته شیعه بر این موضوع جدی است؛ مرجع روشن اندیش شیعه شیخ جعفر کاشف الغطاء آن قدر به مستمندان رسیدگى مى‌کرد و در رفع مشکلات آنان فعّال بود که وقتى از همه جا دستش کوتاه مى‌شد، خانه مسکونى خویش را رهن مى‌گذاشت و پولش را به فقرا مى‌بخشید.

۴) اگر کسی مدعی است نگاهش به خدمت خلق براساس شریعت -قرآن وسنت- است باید براساس خطوط اسلام و توجه به همه ابعاد آن باشد. دین کلیدی است که برای باز کردن قفل ، همه دندانه های آن باید سرجای خود و بدون تغییر باشد. اگر دندانه ای کم شود و یا لاغر شود و دندانه ای دیگر بزرگتر شود، کارائی ندارد و قفل باز نمی شود. همه دستورات دینی کنار هم باید انجام شود؛ هم نماز و روزه، هم خدمت به خلق ، تا انسان را به تکامل برساند.

چرا مکرر قرآن نماز را در کنار زکات قرارداد: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» ؟

پاسخ روشن است؛ قرآن خواسته بر توهّم متنسکان دینی که سجاده و زیارت را کافی می دانند، و یا روشنفکرانی که همه عبادت راخلاصه درخدمات مالی به نیازمندان میدانند را باطل اعلام دارد.

در فرهنگ معنوی قرآنی؛ آدمی باید قرین دو سنخ عبادت باشد.

استاد مطهری گوید:«عده ای با گفتن «عبادت به جز خدمت خلق نیست»؛ می خواهند ارزش عبادت، زهد، علم ، جهاد را نفی کنند که نفی ارزشهای عالی وبزرگی است که دراسلام برای انسان وجود دارد... خدمت به خلق خدا آنجا ارزش دارد که در مسیر ارزشهای دیگر انسانی قرار گیرد و اگر قرار نگیرد، به اندازه یک پول هم ارزش ندارد.»

۵) خدمت به خلق در صورتیکه بر اساس اصول شریعت -قرآن وسنت- نباشد، فاقدخروجیِ "تقرب" است و بی ارتباط با مرکز "بقاء" خواهد بود، بله شاید این خدمت باعث تسکین عواطف و گرفتن مُزد اُخروی شود ولی در مواجهه با چالش های اجتماعی و معاشرتی؛ انسان ، پس میزند و بخود میگوید چرا من به این آدم بی معرفت کمک کردم؟!

حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «لا یزهّدنّک فی المعروف من لا یشکره لک، فقد یشکرک علیه من لا یستمتع بشی‌ء منه.. اینکه گاهی به کسی نیکی می‌کنی و او قدرشناسی نمی‌کند، تو را از کارخیر بازندارد تو پاداش خویش را بیش از آنکه بخواهی از او بگیری از دست کسی می‌گیری که هیچ به او نیکی نکرده ‌ای..» (نهج البلاغه/۲۰۴)

۶ ) تردیدی نیست که باید عبادات استحبابی و پر خرج، در مسیر خدمت به مردم قرار گیرد.

چه زیبا شیخ بهایی گفت:

همه روز روزه بودن،‌ همه شب نمازکردن

همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

ز مدینه تابه کعبه، سر و پا برهنه رفتن

دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن

به مساجد و معابر، همه اعتکاف جستن

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه‌ها نخفتن،‌ به خدای راز گفتن

ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن

به خداکه هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد

که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

۷) متذکرشوم؛ در برخی نسخه های بوستان سعدی بجای«عبادت» واژه«طریقت» آمده:

طریقت جز به خدمت خلق نیست

به تسبیح و سجاده و دلق نیست

اگر واژه طریقت باشد؛ خطاب سعدی به درویشانی است که عمر خود را در سجاده هستند و نه به مومنین، و این معنا با ابیات بعدی او کاملا قابل قبول است.

  تعداد بازديدها: 1573
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=86069
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.