امام حسین (ع) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پر برکت رسول خدا (ص) و مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه (س) سپری کردند. آنحضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش مییافتند و با احترام و محبت فوق العاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آنحضرت، رشد داده و تقویت می شد.
جی پلاس، تمام مورخان اتفاق نظر دارند که امام سوم شیعیان در شهر مدینه متولد شده است، اما در مورد تاریخ ولادت امام حسین(ع) اختلاف نظرهای اندکی وجود دارد. شیخ طوسی(متوفای 460ق) ولادت آنحضرت را در روز سوّم ماه شعبان سال چهارم هجرت دانسته[1] اما شیخ مفید(متوفای 413ق)[2] همچنین برخی از مورّخان اهلسنت،[3] ولادت حضرتشان را شب پنجم شعبان همان سال میدانند.
ابن شهر آشوب ضمن درج گزارش اخیر به همزمانی میلاد سیدالشهدا با جنگ خندق و میلاد حضرتشان در یکی از روزهای پنجشنبه، یا سهشنبه نیز اشاره کرده است.[4]
نسب
امام حسین(ع) فرزند علی(ع) فرزند ابیطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبد مناف، فرزند قصیّ است.
مادر سیدالشهداء نیز حضرت فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) بود.
کنیه
کنیه امام حسین(ع)، اباعبدالله[5] و کنیه خاصّ او ابوعلى[6] است.
اگرچه امام حسین فرزند شیرخواری به نام عبدالله رضیع داشت که در روز عاشورا به شهادت رسید، اما دلیلی وجود ندارد که کنیه حضرت(أباعبدالله) به دلیل وجود چنین فرزندی باشد؛ زیرا اینگونه کنیهها در میان عرب مرسوم است و لازم نیست تا فرزندی باشد و از نامش کنیه درست کنند؛ مانند اباصالح که کنیه مبارک امام زمان(عج) است، یا ابوتراب و... .[7]
القاب
القاب ایشان، بسیار است؛ مانند: رشید، طیّب، وفىّ، سیّد، زکىّ، مبارک، مطهّر، دلیل على ذات الله، سِبط رسول الله، شهید،[8] ثار الله،[9] و سیّد الشهدا.[10]
البته ممکن است بعضی از القاب، بعد از شهادت مظلومانه حضرتشان به ایشان منتسب شده باشد.
همسران
امام حسین(ع) پنج همسر اختیار کرده بود. اسامی همسران آنحضرت عبارتاند از:
شهربانو، لیلا، بانویی از قبیله قضاعه (که در زمان حیات امام(ع) از دنیا رفت)، رباب و ام اسحاق.
تنها زنی که به صورت قطعی در واقعه کربلا حضور داشت، مادر علی اصغر، حضرت رباب بود که همراه اسیران به مدینه بازگشت. حضور حضرت شهربانو و حضرت لیلا در کربلا محل تردید است.[11]
فرزندان امام حسین(ع)
در منابع روایی برای امام حسین(ع) شش فرزند پسر و سه دختر ذکر شده است.
فرزندان پسر
حضرت امام سجاد(ع)،[12]
حضرت علی اکبر(ع)،[13]
جعفر،[14] که در زمان حیات امام حسین(ع) از دنیا رفت.[15]
محمد،[16]
عمر،[17]
حضرت علی اصغر(ع) یا عبدالله.[18]
فرزندان دختر
فاطمه،[19]
سکینه،[20]
زینب،[21]
امام حسین(ع) در زمان حیات پیامبر اسلام(ص)
امام حسین(ع) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پر برکت رسول خدا(ص) و مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه(س) سپری کردند.[22] آنحضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارشان پیامبر اکرم(ص) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش پیدا کردند و با احترام و محبت فوق العاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آنحضرت، رشد داده و تقویت میشد. یکی از ویژگیهای برجسته دوران کودکی امام حسین(ع) این است که ایشان در دوران کودکی مورد توجه خاص پیامبر(ص) بودند. و رسول خدا(ص) نه تنها به وجود ایشان به شدّت عشق میورزیدند، بلکه به کودکانی هم که با آن حضرت بازی میکردند و مهر و علاقه به امام حسین نشان میدادند، محبّت میکردند و آنها را نیز گرامی میداشتند.
مهمترین رخداد دوران کودکی امام حسین(ع)، شرکت در مباهله و معرفی او و امام حسن(ع) به عنوان مصداق «ابناءَنا»[23] است.[24]
امام حسین(ع) در دوران امامت امام علی(ع)
مدت سى سال از عمر پر برکت امام حسین(ع)، مقارن با دوران امامت علی(ع) پدر بزرگوارشان بود. پدرى که جز خدا ندیدند و جز خدا نخواستند و جز خدا نیافتند. جز به طهارت و بندگى نگذراندند و جز به عدل و انصاف حکم نکردند، پدرى که در زمان حکومتشان لحظهاى او را آرام نگذاشتند. آنحضرت، در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت کردند و در چند سالى که حضرت على(ع) متصدى خلافت ظاهرى شدند، در راه پیشبرد اهداف اسلامى، همچون سربازی فداکار مانند برادر بزرگوارشان میکوشید. در این دوران، امام حسین(ع) همیشه در کنار پدر بود و در جنگها شرکت مىکردند. در واقعه حکمیت جنگ نهروان و دیگر جریانهاى پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بودند و آن همه بىوفایىها و سست عنصرىهاى مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک مىدیدند و با مرارت و تلخ کامى آن مصایب را تحمل مىکردند. همه او را به عظمت و بزرگى مىشناختند. شجاعتشان زبانزد عام و خاص بود. همه براى ایشان احترام قائل بودند و در مقابلشان تعظیم و تجلیل مىکردند.
امام حسین(ع) در دوران امامت امام حسن(ع)
پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع)، امام حسن(ع) عهدهدار امامت و زعامت مسلمانان شدند، و امام حسین(ع) با ایشان بیعت کردند. امام حسین(ع) در ایام امامت و خلافت امام حسن(ع)، همواره همراه و یار و یاور آن حضرت در امور خلافت و امامت بودند. افزون بر این، امام حسین(ع) احترام ویژهاى براى برادر و امام خود قائل بودند، به طوری که در یک کلام میتوان گفت ایشان در پیروى و تکریم از امام حسن(ع)کار را به سرانجام رسانده بودند.
امام حسین(ع) در همه حال، پیوسته جانب برادر را رعایت میکردند و خود را تابع سیاستهای ایشان و مطیع اوامرشان میدانستند. هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با دشمنان شامی نواخته شد، آنحضرت در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه «نُخَیله» و «مسکن»، نقشی فعال داشتند و همراه برادر به مدائن و ساباط برای جمعآوری لشکر رفتند.[25] زمانی هم که در پی کارشکنیها و خیانتهای مکرر سپاهیان عراق، امام حسن(ع) با پیشنهاد صلح از سوی معاویه روبرو شدند و بنابر مصالح اسلام و جامعه اسلامی مجبور به پذیرش صلح با معاویه شدند و آن همه ناراحتیها را متحمل شدند، امام(ع) شریک رنجهای برادر بودند و چون میدانستند که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراضی به امام(ع) نداشتند.
پس از انعقاد صلح، امام حسین(ع) همراه برادر به مدینه بازگشتند و در همان جا اقامت گزیدند.[26] ایشان ده سال از عمر شریف خود را در ایام امامت امام حسن(ع) به سر بردند و در تمام این مدت، استوار در کنار ایشان ایستاده بودند و در همه احوال مطیع ایشان بودند و از آن حضرت تبعیت می کردند، و پس از شهادتشان نیز، تا زمانی که معاویه در قید حیات بود، به پیمان صلح با معاویه وفادار ماندند.
مقام و منزلت
اگرچه همۀ معصومان(ع) دارای مقام ولایت تکوینی بوده و از عصمت برخوردارند، اما هیچ محذوری وجود ندارد که مقام عصمت و ولایت آنها در یک رتبه نباشد، و به اصطلاح علمی در مرحلۀ ثبوت هیچ امتناعی ندارد که مقام ولایت به نحو تشکیک برای آنها ثابت باشد، و مقام عصمت یکی بیشتر از دیگری باشد. به عبارت دیگر، اگرچه فی حد نفسه اشکالی ندارد که مقام عصمت یک امام بالاتر از امام دیگر باشد، و به همین جهت امتیازات ویژهای را به خود اختصاص دهد، اما دلیلی وجود ندارد که اثبات کند این امتیازاتی که به یک امام داده شده و به امام دیگر داده نشده، حتماً بر اساس اختلاف مقامات آنها بوده، بلکه این احتمال قویاً داده میشود که مقامات ولایت و عصمت آنها یکسان بوده است، اما عامل دیگری اقتضا کرده که خداوند ویژگیهای یاد شده را به امام حسین(ع) داده باشد. امتیازاتی مانند: انتقال مقام امامت به نسل امام حسین(ع)، شفا در تربت آن حضرت(ع)، استجابت دعا نزد قبرشان و...، اینکه چه عاملی- با فرض یکسان بودن مقامات آنها- در این امتیازات دخالت داشته، باید گفت: بزرگداشت امام حسین (ع) بزرگداشت تمام اهلبیت(ع) و دیگر امامان(ع) است، و توجه بیشتر به کربلا توجه بیشتر به درسهای جامعی است که کربلا به انسانها می دهد؛ از این جهت کسی که از امام حسین(ع) یاد میکند، گویی تمام معصومان(ع) را مورد توجه قرار داده است.[27]
اخلاق و منش
امام حسین(ع) مانند جد و پدر بزرگوارشان دارای بهترین فضایل اخلاقی، در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بودند.
در صورت و سیرت شبیهترین مردم به حضرت رسالت بودند.[28] به گونهای که در شبهای تار نور از جبین آنحضرت ساطع بود و مردم ایشان را به آن نور میشناختند.
از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) – که از پدرانش به ایشان ارث رسیده بود – گزارشهای فراوانی وجود دارد.[29] تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت قرآن برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرند تا با پروردگارشان مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازند.[30]
پی نوشت:
[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 828، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق؛ ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 399، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق؛ کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 543، قم، دار الرضی (زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 1، ص 578، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.
[2]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 76؛ حموی، محمد بن اسحاق، أنیس المؤمنین، ص 95، تهران، بنیاد بعثت، 1363ش؛ حسینی عاملی، سید تاج الدین، التتمة فی تواریخ الأئمة(ع)، ص 73، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1412ق.
[3]. نک: ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 68، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 14،ص 115، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
[4]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 76؛ نک: «فاصله میان ولادت امام حسن با امام حسین(ع)»، 47164.
[5]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27.
[6]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 78.
[7]. «کنیه ابا عبد الله»، 6707.
[8]. طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ص 181، قم، بعثت، چاپ اوّل، 1413ق.
[9]. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 576، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. شیخ صدوق، الامالی، ص 127، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ نک: «مصادیق لقب سید الشهداء»، 68747.
[11]. نک: «سرنوشت همسران امام حسین (ع) بعد از حادثه کربلا»، 11647.
[12]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، ج 3، ص 146، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[13]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 249، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق.
[14]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ تذکرة الخواص، ص 249.
[15]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135.
[16]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 77، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 582، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ تذکرة الخواص، ص 249.
[17]. نک: «عمر؛ فرزند امام حسین(ع)»، سؤال 39282.
[18]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ دلائل الامامة، ص 181؛ ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 115، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[19]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ کشف الغمة، ج 1، ص 582؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 197؛ تذکرة الخواص، ص 249.
[20]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 195 و ج 3، ص 146.
[21]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 77؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ کشف الغمة، ج 1، ص 582.
[22]. مسعودی، على بن حسین، إثبات الوصیة، ص 164، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1426ق.
[23]. آل عمران، 61.
[24]. نک: «شرایط مباهله»، 6231.
[25]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج 5، ص 165، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[26]. همان، ص 166؛ ابن جوزی، ابو الفرج، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 184، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1412ق؛ ابن کثیر دمشقى، عماد الدین اسماعیل، البدایه و النهایه، ج 8، ص 19، بیروت، دار الفکر، بیتا.
[27]. نک: «برتری امام حسین (ع) بر امامان دیگر»، 16714.
[28]. أنساب الأشراف، ج 3، ص 142.
[29]. نک: أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید(ع)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش.
[30]. نک: شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(ع)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانى، چاپ چهارم، 1413ق.