آقا مشغول به هر کاری که بودند به محض ورود من، آن کار را کنار می گذاشتند و به دقت به حرف هایی که می زدم گوش می کردند.
جی پلاس: از 1358 که ابتدا حقیر و بعداً بتدریج برادران پزشک و پرستار دیگر به صورت تیم پزشکی در خدمت حضرت امام بودیم در موارد ضرورت و مواقعی که ایجاب می کرد فوری به محضر ایشان شرفیاب شویم، در ساعات مختلف در اتاق ایشان را میزدیم و بعد از گفتنِ یا الله حضورشان می رسیدیم.
در این اواخر گاهی در نیمه شب خیلی آهسته وارد اتاقشان می شدیم و وضع تنفس و حال عمومی ایشان را از دور تحت نظر داشتیم (در سه سال آخر ضربان قلب امام به وسیله دستگاهی از راه دور کنترل می شد که گاهی دستگاه مرکزی دچار اشکال می شد یا اتصالات سینه حضرت امام قطع می شد و چون نمیخواستیم حضرت امام را از خواب بیدار کنیم مجبور بودیم در حال خواب ایشان را تحت نظر داشته باشیم تا خودشان از خواب بلند شوند).
حضرت امام به ما اجازه داده بودند که در هر وقت شبانه روز که لازم بدانیم خدمتشان برسیم و این گونه ملاقات ها مکرر اتفاق می افتاد. نکاتی که در این عیادتها و ملاقاتها قابل ذکر است عبارتند از:
- گاهی حقیر وارد اتاق ایشان می شدم و حضرت امام در حال تلاوت قرآن کریم بودند. با ورود من به اتاق آیه را تمام و خواندن قرآن را قطع می کردند و سر بلند میکردند و سراپا گوش به عرایض من می شدند چندین بار وقتی وارد اتاق ایشان شدم به اخبار رادیوها گوش می کردند که با ورود من رادیو را خاموش کردند.
ـ گاهی مشغول ذکر گفتن بودند و با ورود من به اتاق دانه های تسبیح را در آن شماره ای که ذکر گفته بودند محکم نگه می داشتند و رو به حقیر می کردند و گوش می دادند تا معلوم شود عرایض بنده چیست. چند بار موقع مطالعه اخبار روزنامه ها یا خبرگزاریها خدمتشان رسیدم که روزنامه و جزوه مربوط به خبر را کنار می گذاشتند و با تمام وجود به سخنان اینجانب گوش می دادند.
حضرت امام عزیز به هیچ وجه در حالی که به سخنان دیگران گوش می کردند ذکر نمیگفتند و مشغول خواندن چیزی نمی شدند.
ایشان با این برخوردهای حساب شده تربیتی به ما درس اخلاق و آمیزش با مردم و مردم داری و ارزش دادن به همنوع را می دادند.
برشی از کتاب طبیب دل ها، خاطره ای نقل شده از دکتر سید حسن عارفی، سرتیم پزشکی امام خمینی؛ ص 326-327؛ چاپ اول (1376).