تاريخ انتشار: 25 بهمن 1398 ساعت 10:36:30
«چینِ بی خدا» نمی‌تواند الگوی «انقلابی به نام خدا» باشد، آقای رائفی‌پور!

چین در هر چه الگو باشد از حیث سلطۀ یک حزب بر شهروندان دیگر نمی‌تواند و اگر هم بتواند اخلاقی و حتی دینی نیست. صریح‌تر این که «چینِ بی خدا، نمی‌تواند الگوی انقلابی به نام خدا باشد». به تئوریسین جوان متولد بعد از انقلاب یاید یادآور شد در طی 113 سال گذشته در ایران دو انقلاب بزرگ رخ داده ( 1285 و 1357 خورشیدی) تا مردم حاکمیت داشته باشند و حالا ایشان می خواهند این حق را سلب کنند که الگوی حکومت 80 میلیون بر یک میلیارد و 300 میلیون نفر دیگر مانند چین را ارایه می کند؟

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «اعضای حزب کمونیست چین 80 میلیون نفرند و یک میلیارد و 380 میلیون نفر را دارند مدیریت می‌کنند و گفته بودند تا سال 2020 یک نفر هم زیر خط فقر ندارند. می‌دانید چرا؟ چون حاکمیت، یگانه است... یا این حاکمیت را قبول دارید سلّمنا یا قبول ندارید برو گم‌شو بیرون.»

اینها سخنان آقای "علی اکبر رائفی‌پور" است که خود را « پژوهش‌گر آخرالزمان و رسانه و صهیونیسم» و مدیر «پژوهشکدۀ مصاف» معرفی می‌کند.

اولین بار است که دربارۀ گفته‌ای از او یادداشتی می‌نویسم. واقعیت این است که پیش از این چهره‌ای چندان جدی در حد آقای رحیم‌پور ازغدی یا حتی حسن عباسی درنظرم نمی‌آمد. اما چون جوان است و بر جوانانی هم اثر گذار و حامیانی هم دارد و به لطف فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی چه از سر ستایش و چه سرزنش، بیشتر دیده می‌شود، بر این سخن می‌توان قدری تأمل کرد.

این ویدیو البته تازه منتشر شده اما ممکن است مربوط به قبل باشد چون می‌گوید «تا سال 2020». حال آن که اکنون در سال 2020 هستیم.

نشانۀ دیگر، دالّ بر این که مربوط به قبل است این است که پس از شیوع ویروس «کرونا» کمتر کسی چین را مثال می‌زند چون گرفتار بیماری «کرونا ویروس»‌اند که تا کنون قریب هزار قربانی گرفته و به اقتصاد و پرنسیب چین در جهان، بسیار آسیب رسانده است.

انگیزۀ این نوشته این هم نیست که یادآور شوم همان حرف خانم مجری زن شبکۀ افق را با الفاظ زننده تکرار کرده است. همان که گفت « به نظر می‌رسد باید عذرخواهی کند». چون از یک منظر و بر خلاف ظاهر از سخنان مجری افق نرم‌تر است. او گفته بود از این کشور بروید (و برنده سیمرغ بلوری جشنوارۀ فیلم فجر هم پاسخ داد کسی می‌رود که آمده باشد. حال آن که ما نیامده‌ایم، بوده‌ایم) و این می‌گوید «از حاکمیت بروید». هر چند مشخص نیست که چه جایگاهی در حاکمیت دارد که از جانب «حاکمیت» سخن می‌گوید؟

نکتۀ مورد نظر و البته شگفت‌آور این است که «چینِ بی خدا» را به عنوان الگوی «انقلابی به نام خدا» معرفی می‌کند. ( انقلابی به نام خدا یاد در جست و جوی معنی یا معنویت، مهم ترین توصیفی است که از انقلاب اسلامی و در تفکیک آن با انقلابات دیگر ارایه می‌شد.)

چین به دومین اقتصاد جهان تبدیل شده و رقیب جدی آمریکاست و این شوخی نیست و گزاره‌ای کاملا درست است. اما این آقا نه اقتصاد چین که الگوی حزب کمونیست چین در ادارۀ کشور را به جمهوری اسلامی پیشنهاد می‌کند.

به عبارت دیگر در این سرزمین نیاکان ما 113 سال قبل برای تبدیل سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه و تأسیس پارلمان و عدالت خانه انقلاب کردند (انقلاب مشروطه) ونسل ما و قبل ما 41 سال قبل برای تبدیل سلطنت مشروطه اما عملا مطلقه شده به جمهوری با محتوای اسلامی و با شعار «چین، شوروی، آمریکا/ دشمنان خلق ما» انقلاب دیگری بر‌پا کردند و حالا این جوانِ متولدِ چند سالِ پس از آن انقلاب و برخوردار از تریبون‌های مختلف، شیوۀ حزب کمونیست چین را به عنوان الگوی کشورداری معرفی می‌کند: 80 میلیون، یک میلیارد و 300 میلیون نفر دیگر را!

بدین ترتیب در ایرانِ 80 میلیونی هم لابد یک حزب 8 میلیونی باید دیگران را اداره کند.

«چینِ بی خدا» اما چگونه می‌تواند در کشورداری الگوی انقلابی شود که «به نام خدا» برپا شده بود؟
آیین ما کنفوسیوسی است، یا تک حزبی هستیم یا نوع حکومت به جای جمهوری اسلامی، جمهوری خلق است که تئوریسین جوان، چنین موضوعی را مطرح می کند؟

به یاد آوریم که امام خمینی در نخستین پیام پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 23 بهمن 1357 هدف از انقلاب اسلامی را چنین توصیف کرد: «ساختنِ ایران اسلامیِ آزاد و آباد که مایۀ غبطۀ جهانیان باشد.» عیناً با همین کلمات.

حالا آقای رائفی‌پور دارد الگو معرفی می‌کند: ادارۀ کشور به شیوۀ حزب کمونیست چین: 80 میلیون عضو حزب، یک میلیارد و 380 میلیون نفر را!

آیا این قدر از معنویت و جوهرۀ انقلاب، تهی شده‌ایم؟ این جوان که سال انقلاب اساساً به دنیا نیامده بوده دیگران که بوده‌اند چرا تماشا می‌کنند؟

لابد می‌گویید او را زیاد جدی نباید گرفت. تریبون‌هایی که به او سپرده می‌شوند و مستمعان جوان و نوجوان را چطور؟

یا می‌گویید منظور موفقیت در رفع فقر است. اگر این است اتفاقا موفقیت‌های اقتصادی چین از زمان «دنگ شیائو پینگ» و بها دادن به رقابت در اقتصاد و ایجاد مناطق آزاد و اتخاذ سیاست های متفاوت شروع شد و ربطی به اندیشه های کمونیستی و نوع ادارۀ کشور ندارد.

رائفی پور صریح و روشن خواستار تعطیل انتخابات و مردم سالاری است حال آن که قانون اساسی بر برگزاری انتخابات در همۀ عرصه ها تأکید دارد.

در چین مورد نظر آقای پژوهشگر آخرالزمان، کدام انتخابات برگزار می شود؟

با رشد طبقۀ متوسط و رفع فقر و بر اساس «هرم مازلو» دیر یا زود چینی‌ها مطالبات دیگر خود را طرح خواهند کرد و این وضع که 80 میلیون نفر بر یک میلیارد و 380 میلیون و اگر خودشان را جدا کنیم یک میلیارد و 300 میلیون نفر دیگر حکومت کنند قابل دوام نیست و جلوه ای از آپارتاید است.

جدای اینها مگر در برخی امور ترجیح عده‌ای بر عده‌ای دیگر در گزینش و استخدام، انجام نمی‌شود؟ پس چرا حکمرانی مطلوب به آرزو بدل شده است؟

پیش‌رفت‌های چین قابل انکار نیست و شخصاً معتقدم اگر چین نبود بسیاری از دستاوردها و محصولات فنی در اختیار همگان قرار نمی‌گرفت اما جایی ندیده و نخوانده بودم که کسی حزب کمونیست را الگوی کشورداری قرار دهد.

شاید یکی باید به این تئوریسین جوان و پر سر و صدا یادآوری کند چین در هر چه الگو باشد از حیث سلطۀ یک حزب بر شهروندان دیگر نمی‌تواند و اگر هم بتواند انسانی نیست. صریح‌تر این که «چینِ بی خدا، نمی‌تواند الگوی انقلابی به نام خدا باشد».

  تعداد بازديدها: 1286
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=85471
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.