جماران: شنیده ام از تو فقط دستی بجا مانده و در این همه شهر توسط میلیون ها عزادار در ایران و عراق تشییع شده است.
تابوت تو مختصرترین تابوت هایی بود که شاید تاریخ کمتر نظیر آن را به خود دیده باشد همه آنچه از تو از عراق کشور اهل بیت(ع) به ایران بازگشت کف دستی بود تا اندکی بالای مچ! و چند تکه ازگوشت بدن مطهرت که می گفتند با DNA به سختی شناسایی و در تابوتی که هم نوا با مردم اشکبار برتوگریه می کرد، نهاده شد.
گریه تابوت عجیب نبود! چیزی از تو در خود ندید که در آغوش بکشد و شرمنده مردم نباشد! یعنی خدا همه ی وجود تو را پذیرفت اگر این هم دست از تو بجا ماند برای این بود که مردم هم بالاخره باید بهانه ای برای تشییع وگریستن بر تو داشته باشند!
هیچ تابوتی،- وتاریخ،- چنین بدنی مختصر برای خاکسپاری دیده است؟ با چنین انبوهی از مردم که بی گمان دست خدا آنها را از خانه ها بیرون آورد تا دست تورا به نشانه بدنت سوگ مندانه تشییع کنند!
«سلطان بی تاج وتخت مملکت دلهای مردم» شایدتعبیر بدی برای تو نباشد. اما نه، تو برتر از این هستی .به گمانم جان مردم شده ای.
اینقدر مهربان بودی و ایران را دوست داشتی که رضایت دادی از پیکرت به اندازه کف دستی باقی بماند ودر زادگاهت کرمان به خاک سپرده شود.
و خدا بر تو منتی عظیم نهاد، با این محبتی که از تو دردلهای بندگان خود انداخت. و رفعنا لک ذکرک !
تردید ندارم اگر می شد و به پاکستان و کشمیر ویمن و.. برده می شدی باز دست قدرت خدا میلیونها مردم را به تشییعت می کشاند و مگر نه این بود که در استان های مختلف کشورت که همیشه به نامت افتخار می کند، بی تابوت تشییع می شدی .
در شهرها وحتی روستاها برای مراسم تشییع همه چیزبرای تشییع نشانه پیکرت فراهم بود، جز تابوتی که دست تو در آن نهاده شده بود.
کسی به هر دلیل به میلیون ها مردم نگفت که از تو فقط دستی بجا مانده است با این همه مردم بی اینکه روضه باقی ماندن یک دست از پیکرت را برایشان بخوانند، در فراق وعزایت می گریستند .
خیلی ها تو را هرگز ندیدند ولی برتو می گریستند و می گفتند نمی دانند چرا با اینکه از تو چیزی نمی دانند اشک شان دراختیارشان نیست.اما من رمز این بی اختیاری درگریستن برتو را می دانم.
رمز آن این بود با این همه خدمت به کشور ومردم منطقه و اسلام عزیز هیچ از خودت نگفتی .گاه که مجبور می شدی از جنگ بگویی از خاطرات شهدای لشکرت حرف می زدی واز خودت هیچ.
در یمن و افغانستان و عراق و ایران و لبنان وسوریه این همه رد پای تو و خدمات تو به جاست اما کمتر کسی می داند در این بیست ودوسال فرماندهی ات بر سپاه قدس چه خدماتی کردی.
خودت می گفتی کانالی به عرض هزار کیلومتر و عمق ده هزار کیلومتر در اطراف مرزهای ایران درست کرده ای که هیچ دشمنی نتواند حتی درتصورش خود را درچندصدکیلومتری مرزهای ایران همیشه عزیز ببیند .ارتش های وفاداری دراین کشورها به دست تو وبا زحمات شبانه روزی تو از قومیت ها ومذهب های مختلف تاسیس شد که کمترین دستاورد آن برچیدن حکومت سیاه حیواناتی به اسم داعش بود که از کشورهای مختلف گرد هم آمده بودند.
گروه جنایت پیشه ای که با پشتیبانی امریکا و اروپا وبعضی کشورهای عرب و غیر عرب منطقه تاسیس شد تا فاتحه اسلام را در این قسمت از خاورمیانه بخواند اما باتلاش تو فاتحه اش خوانده شد و اعلام نابودی آن توسط تو موجی از شور وشوق در دلهای مردم منطقه پدید آورد.
دیروز سردار سرلشکر رشید از همرزمان قدیمی ات می گفت به او گفته ای داعش اینقدر جنایتکار بود که یک بچه سه ماهه را کشت و کباب کرد و در لای برنج پخته گذاشت وبرای والدینش فرستاد!
سازمان مخوفی که آن همه نفت دزدید و ازطریق ترکیه فروخت و از برترین ابزارهای رسانه ای پیشرفته در اروپا و آمریکا برای ایجاد رعب و وحشت در دل مردم منطقه برخوردارش کردند و پیشرفته ترین سلاح ها را دراختیارش گذاشتند و تازه ترین اطلاعات جاسوسی را روزانه به او دادند تا بماند اما تو آن را نابود کردی. داعشی بجا نماند و آن همه نقشه های داعش آفرینان را نقش بر آب کردی و همین موجب آن شد تا شقی ترین مخلوق خدا، ترامپ حرامزاده، تصمیم به ترور تو بگیرد فارغ از آنکه این احمق لجوج و مغرور نمی دانست با این تصمیم تورا به چیزی می رساند که سالها در دشت وکوه وبیابان به دنبال آن بودی و در فراقش می گریستی.
شنیده ام هروقت از کشور خارج می شدی خود وخانواده ات امیدی به بازگشت نداشتید. واین یعنی هرلحظه دراین بیست ود وسال همانند آن 8 سال جنگ درانتظار و معرض شهادت بودی. سی سال بی تابی در وصل و بی قراری برای در آغوش کشیدن شهادت زمان کمی نیست.
بعضی که از خود داری ات از گرفتن حق مأموریت ارزی بابت حضور درخارج از کشور در این 22سال که میلیاردها می شود، با اعجاب سخن می گویند و آن را می ستایند سطح و سلیقه خودشان را محک شخصیت تو کرده اند.
تو اگر دلبسته به این حطام دنیا بودی و به مال و منال دنیا هر چند حلال آن تعلقی داشتی جایت بین این همه دل و نصیبت این گونه شهادت نبود شهادتی چند گانه و غبطه آور. هم سوختی و هم پاره پاره پیکر شدی .
می گفتی دوست دارم در عراق به شهادت برسم و دعایت مستجاب شد. تاریخ خونین عراق هرگز تو وتلاش ها و عروج سرخ تو را فراموش نخواهد کرد.
چهلم شهادتت مصادف شده با چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی. تصادفی رمز گونه. گویی دست تقدیر می خواهد به بعضی ها اثبات کند دستاوردهای انقلابی که مخالف آن هستید پرورش افرادی همچون حاج قاسم سلیمانی هاست.
اکنون و تا همیشه ملت بزرگ وبزرگ پرور ایران با داشتن تو می تواند برخود ببالد و برسایر ملتها تفاخر کند.
از خدمات خمینی عزیز به ایران و ایرانی که تورا دربردن برای تشییع به قم برای وداع به حرمش که در مسیرتو بود نبردند - و بعضی ها می گویند تعمدی در این کار بوده است- این بود که با دم مسیحایی خود سربازانی خالص و مخلص همچون تو تربیت کرد.
بر مشی اعتدال بودی و در قالب جناحی نگنجیدی.
بگذار من این را از تو به دل تاریخ بسپارم تا قدر عقل و درک و فهمت بیشتر دانسته شود. در تبری جستن از جریان انحرافی در انتخابات ریاست جمهوری به نخست وزیر دوران امام -مهندس میرحسین موسوی - رأی دادی و این را با شهامت اعلام می کردی.
بسیار کوشیدی به فاصله وجدایی طولانی شده و خسارت بار خاتمی رییس دولت اصلاحات با مقامات نظام خاتمه دهی که متاسفانه وساطت و شفاعتت موثر واقع نشد و صد افسوس. همان که هاشمی هم خواست و نتوانست و نشد!
امروز به کسی که از من شنید هنوز اشکهایم برتو تمام نشده اند- و گفت وضع و حال او هم همین است- صادقانه و از سویدای دل گفتم این دنیا بعد از رفتن امثال حاج قاسم چندان جای ماندن نیست!
بسیاری، بی آنکه از تو زیاد بدانند در دل دوست دارند چون تو باشند. این اتفاق مهمی است.بخصوص برای نسلی که ایران آینده را باید اداره کند.
ای همیشه آغاز! به فضل الهی بر تو که به پاداش اخلاص و مجاهداتت به تو داده شد چنان در دلها و تاریخ ماندی که پایانی بر تو متصور نیست .
ای نازنین، ای با اشک من قرین، ای با شهدا همنشین در خلد برین!
پایان سخن پایان من است. ای آرام گرفته در جنات النعیم فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر!