پس از اینکه فرد مشکوکی بنام حسن عباسی که خود را ایدئولوگ طیف اصولگرایان تندرو میداند و به زعم خود راه حل مشکل اقتصاد ایران را کشف کرد و گفته است: آمریکاییها را گروگان گرفته و هفتهای یک میلیارد دلار از آنها بگیریم تا مشکل تحریم حل شود!!، یک سایت داخلی از احتمال جاسوس اسراییل بودن او سخن گفته است.
عباسی که گفته میشود فوق دیپلم حسابداری دارد چند روز پیش در سخنان عجیبی گفت: برای آزادی جيسون رضاييان یک ميليارد و ۷۰۰ ميليون دلار گرفتيم. ۳ميليارد دلار بابت خونبهای شهادت سردار سليمانی از طريق قطر پرداخت شد. میخواهيد مشكل تحريم حل شود بگذاريد گشتهای ما ۱۰ - ۲۰ آمريكايی را گروگان بگيرند، هفتهای یک ميليارد دلار هم بگيريم آخر سال میشود ۵۴ ميليارد دلار!
* این اظهارات سخیف و مضحک که حتی خنده حاضران در جلسه سخنرانی او را نیز در پی داشت، با زیرنویس انگلیسی در رسانههای خارجی بازتاب وسیعی داشته است. مثلا "تام کاتن" سناتور آمریکایی در واکنش بە سخنان این فرد گفته است: درست به همین دلیل است که مجلس سنا باید قانون گروگانگیری بینالمللی را تصویب کند
حرفهای جدی حسن عباسی پا منبریهایش را هم به خنده واداشت!
در همین رابطه داوود حشمتی در سایت امتداد نوشت: دیگران اگر گاهی به نظرات عجیب امثال حسن عباسی و رائفی پور می خندند نمی تواند موضوعی مهم تلقی شود. اما اینکه همفکران و آنهایی که از راه های دور و نزدیک آمدند تا پای منبر او بنشینند و سخنانش را گوش کنند هم به او می خندند مساله مهم و اصلی است. این نشان می دهد حرفهای او تا چه اندازه مضحک است.
اظهارات اخیر حسن عباسی نیز باز خبرساز شد او که در سالهای قبل تهدید به انجام عملیات در آمریکا مرکزی و خود آمریکا را کرده بود حالا در سخنرانی از درآمدزایی سپاه توسط دستگیری جاسوسان خبر داده و این مدل را به عنوان راه حل مشکلات اقتصادی کشور به دولت ارائه می کند. او در این سخنرانی به موضوعی به نام "شیوه بودجه در آوردن سپاه"(!) می پردازد و می گوید: «ببینید شیوه بودجه در آوردن سپاه چگونه است؟ یک جاسوس می گیرد (جیسون رضائیان) و در قبال آزادی اش، دولت ایران یک میلیارد و 700 میلیون دلار از آمریکا می گیرد تا جاسوس را تحویل دهد. لذا سپاه با یک جاسوس گرفتن یک میلیارد و هفتصد میلیارد تومان می گیرد. لذا سپاه با یک جاسوس گرفتن آن یک میلیارد، دو میلیاردی که دولت می خواهد به سپاه بدهد در می آورد. حالا شهید سپاه (قاسم سلیمانی) را که می زنند دولت از خون این شهید 3 میلیارد دلار درآمد خالص از قطر داشته است. خداوکیلی در این برجامتان توانستید درآمدزایی کنید؟ این سه میلیارد و آن یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار.»
صرفنظر از اینکه آن پول که آمریکا داد طلبی بود که ده ها سال قبل از موعدش گذشته بود و در جریان تبادل جیسون رضاییان به صورت نقد به ایران داده شد اما نکته مهم جایی است که حسن عباسی گفته: «می گوید (حسن روحانی) من بلد نیستم بدون ارتباط با غرب اقتصاد کشور را درست کنم. آقا راهش اینه. می خوای مشکل تحریم ها حل بشه؟ هر چند وقت یکبار ده بیست تا آمریکایی بگیر(خنده حضار).... بابت هر یک دونه یک میلیارد دلار بگیر، هفته ای یک میلیارد هم بگیری سالی میشود 51 میلیارد کی در برجام قرار بود اینقدر درآمد کسب کنیم؟ اینه.... بلدنیستید.... بابا توان داخلی را جدی بگیرد.»
ممکن است برخی این حرفها را شوخی بگیرند اما این واقعا مغز متفکر آنهاست. پیش از او هم محسن رضایی در 24 تیر 1394 (درست بعد از برجام) گفته بود: «اگر آمریکایی ها بخواهند به ایران چشم بد داشته باشند و به فکر حمله نظامی باشند مطمئن باشند ما در هفته اول حداقل 1000 آمریکایی را اسیر می گیریم و آن موقع برای آزاد کردن هر یک از آنها باید چند میلیارد دلار بدهند. آن موقع مشکل اقتصادی ما نیز ممکن است حل شود.»
اینکه ما و شما به حرفهای آنها با دیده سبک و مضحک نگاه کنیم چیز عجیبی نیست. اما اینکه پا منبری های او در همان مسجد که سخنرانی می کند به حرفهایش بخندند، دستکم برای خود او باید تلنگری سخت باشد که از خودش بپرسد: «من که داشتم جدی حرف می زدم چرا اینها اینگونه به من خندیدند؟»
به طور معمول اگر آنها با حرفهای حسن عباسی همدل و همراه بودند دستکم یک تکبیر و صلوات می فرستادند. اما خندیدنشان به او نشان داد اتفاقا این بار آنچنان نظریه شاذ و عجیبی از خود تراوش کرده که حتی مستمعینش هم فکر کردند در حال لطیفه گفتن است.
آیا او نفوذی اسراییل است؟!
سایت عصر ایران دیروز در یادداشتی نوشت: من نمیدانم حسن عباسی نفوذی اسرائیل در ایران است یا خیر؟ اما میدانم اگر یک مأمور اسرائیلی میتوانست سالهای سال در سیستم حکومتی ایران نفوذ کند و رفته رفته به تریبوندار و تئوریسینی برای جریان حاکم تبدیل میشد، همان حرفهایی را میزد که حسن عباسی میزند.
رسانه های ضد ایرانی خارج از کشور، امروزه مشتری پر و پا قرص حسن عباسی اند؛ خبر خوب برای آنها این است که حسن عباسی حرف بزند و آنها حرف هایش را به انگلیسی زیرنویس و در جهان پخش کنند؛ آن هم بدون هیچ شرحی!
حرف های این شخص بیش از ۱۰۰ سخنرانی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو و مریم رجوی و امثال آنها اثر ضدایرانی بر روی افکار عمومی جهان می گذارد، چرا که وقتی آنان سخن می گوید، "ادعا"ست و وقتی این حرف می زند، "اعتراف".
حرف های اخیر حسن عباسی نیز با استقبال جریان های ضدایرانی مواجه شده است و ویدئوی سخنرانی وی با زیرنویس انگلیسی در شبکه های اجتماعی می چرخد و بر موج ایران ستیزی در جهان می افزاید. او در این سخنرانی به موضوعی به نام "شیوه بودجه در آوردن سپاه"(!) می پردازد و می گوید: ببینید شیوه بودجه در آوردن سپاه چگونه است؟ یک جاسوس می گیرد (جیسون رضائیان) و در قبال آزادی اش، دولت ایران یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از آمریکا می گیرد یا در قبال خونبهای شهید قاسم سلیمانی، ۳ میلیارد دلار درآمد خالص از قطر داشته است.
واقعاً این نوع حرف زدن، توهین به خود سپاه و وهن شهید قاسم سلیمانی و بی عقل دانستن مخاطب و هزینه زایی برای ایران نیست؟!
خودتان را جای شهروندی در آمریکا، آلمان، دانمارک، روسیه، یونان، مصر، امارات، هند، مالزی، سنگاپور، چین، ژاپن یا استرالیا بگذارید. انصافاً بعد از شنیدن این سخنان چه تصویری از ایران و نیروی نظامی اش - سپاه - پیدا می کنید؟ آیا در چنان صورتی تصور نمی کنید که سپاه ایران، نیرویی است باج گیر که آدم می رباید و در قبال آزادی اش پول می گیرد؟!
نکته این که این حرف ها درست بعد از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی زده می شود که افکار عمومی جهان، اقدام ترامپ را تروریستی و ناقض قوانین بین المللی می داند و حتی "بنجامین بی. فرنز" دادستان ارشد آمریکایی دادگاه نورنبرگ - که اینک در صد سالگی اش هست - در نیویورک تایمز نمی نویسد: "من به عنوان فارغالتحصیل رشته حقوق دانشگاه "هاروارد" که مقالات بسیاری در این باره نگاشته ام، به این رفتار غیر اخلاقی به عنوان نقض آشکار قوانین کشوری و بینالمللی مینگرم. مردم حق دارند حقیقت را بدانند. منشور سازمان ملل، دادگاه جنائی بینالملل و دادگاه عدل بین الملل لاهه، همه و همه دور زده شدهاند. در این جهان سایبری، جوانان در هر کجا که باشند، در معرض خطر مهلک هستند، مگر اینکه ما بتوانیم قلبها و مغزهای کسانی که جنگ را به قانون ترجیح میدهند دگرگون کنیم."
درست در چنین فضایی، ناگهان حسن عباسی هوای سخنرانی به سرش می زند و می گوید روش درآمدزایی سپاه گروگانگیری و دریافت پول است و حتی از شهادت فرمانده اش نیز دولت ایران را سه میلیارد دلار کاسب کرده است!
این همزمانی و نیز اشاره به نام شهید قاسم سلیمانی بعد از گفتن روش پول درآوردن سپاه عجیب نیست؟!
چرا کسی آن روی سکه و مأموریت احتمالی امثال حسن عباسی را بررسی نمی کند؟ آیا این همه کمک تبلیغاتی به دشمن فقط از روی سادگی و ندانستن است؟!
مگر حسن عباسی نمی داند که آن یک میلیارد و ۷۰۰ میلیارد دلاری که ایران از آمریکا گرفت، طلبی بود که دهها سال از موعدش گذشته بود و در جریان پرونده جیسون رضائیان، دو کشور ایران و آمریکا توافق به بازپرداخت طلب ایران کردند؟ اما عباسی چنان می گوید که انگار ایران از آمریکا باج گرفته است نه طلب قانونی اش را که بابت خریدهای تسلیحاتی در زمان شاه بود.
اگر این گونه نیست چرا آمریکا در قبال سایر جاسوسانی که در ایران دستگیر شده اند، از این یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلارها به ایران نمی دهد؟ حسن عباسی مردم را چه فرض کرده است؟!
یا درباره شهادت سردار سلیمانی به خبر تایید نشده ای استناد می کند و چنان می گوید که گویا سپاه با خون فرمانده شهیدش معامله کرده و سه میلیارد دلار از قطر گرفته است!
واقعاً چه کسی را در جهان سراغ دارید که درباره کشور و نیروی نظامی کشورش این گونه سخن بگوید و تصویری باج گیر از آنها در جهان ایجاد کند؟!
من همیشه طرفدار آزادی بیان هستم و حتی وقتی همین حسن عباسی را به خاطر یاوه گویی های قبلی اش به دادسرای نظامی احضار و بازداشت اش کردند، از این که با او برخورد کرده اند، انتقاد کردم و نوشتم که جواب کلمه، کلمه است و نه برخوردهای سلبی.
امروز هم بر همان باورم و دو نکته را متذکر می شوم:
۱ - حسن عباسی، نظامی است که اگر نبود، قبلاً در دادسرای نظامی محاکمه نمی شد. نظامیان حق مداخله در سیاست را ندارند ولی این فرد، مدام در حال سخنرانی های سیاسی است و این، خلاف نص صریح قوانین جمهوری اسلامی ایران است.
اگر او عشق سیاست است، از سپاه استعفا کند و آن گاه بسیار بیشتر و تندتر از این، حرف بزند.
۲ - هر که مسؤولیتی دارد و به ویژه اگر به طور رسمی یا حتی غیر رسمی، جریانی را در درون نظام نمایندگی می کند، باید بسیار مراقب حرف هایش باشد چون حرف های او، دیگر نظر شخصی یک شهروند محسوب نمی شود بلکه می تواند دستاویزی برای هزینه زایی علیه کشور باشد. مثلا اگر همین حرف های اخیر عباسی را یک شهروند معمولی در کوچه و بازار می گفت آیا اساساً بازتابی داشت؟ معلوم است که نداشت ولی وقتی یک فرد نظامی که خود را تئوریسین می نامد و تریبون دار است، این گونه خام گویی می کند، فوراً در کانون توجهات قرار می گیرد و حرف هایش زیر نویس می شود و دست به دست می چرخد.
و سخن پایانی این که فارغ از مصداق حسن عباسی، نهادهای اطلاعاتی کشور که دنبال نفوذی ها می گردند، باید کار را از بررسی همین افرادی شروع کنند که در لباس دوست و خودی، مدام با حرف هایشان تنفر از ایران را به جهان پمپاژ می کنند.
*بهارنیوز