*انتشار حجم انبوهی از اخبار غیرقابل ارزیابی عملا فرصت اندیشیدن و بازبینی وقایع را از مخاطب سلب و افراد ناخواسته با توجه به در هم آمیختگی بخشی از واقعیت با اطلاعات ناقص و غلط هیجان انگیز به قضاوت می رساند که حتما درک حقیقت را دشوار و گاه ناممکن می کنند.
*فرماندهان علی رغم ارائه توضیح شجاعاته دلایل سقوط هواپیمای مسافری هنوز متوجه نشدند که اگر در اطلاعیه اول به فرضیه های احتمالی نقص فنی ، اشتباه خلبان و ... فرض اصابت موشک را هم اضافه می کردند امروز با شرایط متفاوتی روبرو بودیم.
*فرمانده کل سپاه دیروز میهمان جلسه غیر علنی مجلس بود ، جلسه ای غیر علنی که مطالبش با چند ساعت تاخیر و با موافقت هیات رییسه مجلس از تلویزیون پخش شد که اگر مانند همان کلمه مورد اشاره به موقع ادا می شد شاید قادر به ترمیم بخشی از آسیب دیدگی اعتماد اجتماعی بود.
*نمایندگان مجلس به درستی و در اقدامی معقول و با نگاه به امنیت ملی با امضای بیانیه ی جمعی در این شرایط سخت از فرماندهان سپاه حمایت کردند اما چه سود که بنابر فرمایش شورای نگهبان بیش از ۳۰٪ نمایندگان مذکور به دلیل نداشتن التزام عملی به اسلام ، نظام و کشور رد صلاحیت شدند.
*براساس نظرسنجی علمی و دقیق موسسات مطالعاتی آمریکا ۵۶٪ و ۴۳٪ مردم از ترور سردار سلیمانی ناراضی و راضی هستند. ۵۲٪ و ۲۵٪ هم پس از ترور احساس کاهش و افزایش امنیت دارند ، متاسفانه نظر سنجی علمی بعنوان نوع و سطحی از رفراندوم فاقد هزینه سیاسی همچنان از حلقه های مفقوده فرایند تصمیم سازی کشورمان است.
*عکس العمل سیّال و غیر مقید گروه های اجتماعی تا سیاسی نسبت به سقوط هواپیمای مسافری را می بایست دلیل قابل قبول مبنی بر عدم ارتباط تجمعات آبان با افزایش قیمت بنزین بدانیم که باید آسیب شناسی ، مسئله یابی و مورد مدیریت قرار می گرفت که متاسفانه نشد.
*بسیاری از مراکز مسئول متاسفانه قادر به درک ضرورت پرهیز از مسئله سازی جدید در شرایط بحرانی نیستند ، مانند برخورد افسر نیروی انتظامی با عنصر دیپلماتیک فلان کشور که قطعا می توانست به شکلی بسیار کم حاشیه مدیریت گردد.
*متاسفانه مرگ مغزی سازمان بحران ساز صدا و سیما تمامی ندارد ، لذا در حین پخش سخنان بسیار مهم ، حساس و حتی احساسی فرمانده هوا فضا که با پذیرش شجاعانه مسئولیت خطای اطلاع رسانی سقوط هواپیما همراه بود ، شاهد زیر نویس های نابخردانه، تعمدی یا خصمانه واریز یارانه و غیره بودیم خبرسازی که رسما تحقیر و توهین به شعور اجتماعی تعبیر می شود و به تنهایی برای ایجاد یک اغتشاش اجتماعی کافی است.
*پس از شکست تلاش مقامات اروپایی ، ژاپن و سلطان عمان برای میانجگری ، اینک امیر قطر در سفری مهم به تهران ضمن یادآوری و تشکر مجدد از کمک و حمایت جمهوری اسلامی ایران در شرایط تحریم قطر بر ضرورت گفتگوهای جامع میان کشورهای منطقه بعنوان پیش شرط افزایش همکاری های منطقه ای تاکید کرد.
*مقام معظم رهبری نیز شرایط کنونی منطقه را بیش از پیش نیازمند تقویت ارتباطات کشورهای منطقه و تأثیر نپذیرفتن از القائات بیگانگان اعلام و فرمودند: ایران بارها اعلام کرده و آقای رئیس جمهور هم صراحتاً گفته است ایران آماده همکاری های نزدیکتر با کشورهای منطقه است ، رهبری علت این وضعیت فساد انگیز را آمریکا و رفقایش و تنها راه مقابله را همکاری درون منطقه اعلام داشتند.
*هنوز این سوال کلیدی باقی است ، آیا همگرایی ایران و کشورهای همسایه تا زمانی که ایران حضور آمریکا را عامل تشنج و مشکلات و کشورهای منطقه از جمله قطر بر ادامه میزبانی بلند مدت پایگاه ها و نیروهای نظامی آمریکا بعنوان متحدی قابل اتکا اصرار دارند قابل تصور است؟
*اگر نخست وزیر سوریه برای توجیه موافقت ناخواسته و عمل به توصیه پوتین به بشار اسد مبنی بر دعوت از ترامپ به دمشق و پذیرش میزبانی رسمی و محدود پایگاه های نیروهای آمریکایی مستقر در سوریه باشد ، تکلیف رویکرد مبتنی بر راهبرد اعلامی الزام خروج آمریکا از منطقه توسط ایران چه خواهد بود؟
* آیا امثال دکتر ولایتی با سابقه ۱۳ سال وزیر خارجه و بیش از ۲۰ سال مشاور عالی امور بین الملل و دکتر خرازی با سابقه ۸ سال نمایندگی ایران در سازمان ملل ، ۸سال وزیر خارجه و بیش از ۱۶ سال ریاست شورای روابط خارجی می توانند در توضیح راهبرد اصرار بر خروج آمریکا و همگرایی با همسایگان متحد و میزبان آمریکا اقدام کنند؟
*براساس ماده ۱۹ منشور سازمان ملل عضوی که بیش از ۲ سال بدهی انباشه داشته باشد حق رای خود را در مجمع عمومی سازمان ملل از دست می‌دهد یعنی هر کشور پرداخت کننده بدهی کشورهای مذکور عملا می تواتد بر رای آنها هم تاثیر گذار باشد ، ایکاش کشورمان قادر به چنین اقدامی بود.