چه صدا و سیما و چه هر نهاد دیگری که چنین ادعایی را مطرح کند، نمیتواند قابل استناد باشد؛ زیرا در ایران، هراسی از آنچه خوشایند قدرت نیست وجود دارد. بدین معنا اگر شما به هر خانهای مراجعه کنید و در ارتباط با گیرنده ماهوارهای از آنها پرسش کنید، با این تصور که شما از طرف نیروی انتظامی آمدهاید و امکان دارد تجهیرات آن را جمع کنید، به شما واقعیت را نخواهند گفت و بهره گیری از ماهواره را انکار میکنند.
یک استاد علوم ارتباطات بر این باور است که «چه صدا و سیما و چه هر نهاد دیگری که چنین ادعایی را مطرح کند، نمیتواند قابل استناد باشد. اگر شما به هر خانهای مراجعه کنید و در ارتباط با گیرنده ماهوارهای از آنها پرسش کنید، با این تصور که شما از طرف نیروی انتظامی آمدهاید و امکان دارد تجهیرات آن را جمع کنید، به شما واقعیت را نخواهند گفت و بهره گیری از ماهواره را انکار میکنند.»
مهدی محسنیانراد جامعهشناس و استاد علوم ارتباطات در گفتگو با «انتخاب» در ارتباط با ادعای ارائه شده از سوی صدا و سیما بر این مبنا که 81 درصد مردم مخاطب و بیننده آنها هستند گفت: «مساله بسیار ساده است. اگر با هر یک از نمایندگان هر دو جناح سیاسی اصلی کشور تماس بگیرید، دقایقی طولانی در مخالفت و موافقت با این آمار سخن بگویند اما واقعیت این است که ما در مقام یک شخص داشنگاهی، چننی امکانات و مرکز تحقیقاتی را در اختیار نداریم که بر اساس شاخصهای علمی در رشته علوم ارتباطات، صحت این ادعا را تایید یا تکذیب کنم.»
وی افزود: «چه صدا و سیما و چه هر نهاد دیگری که چنین ادعایی را مطرح کند، نمیتواند قابل استناد باشد؛ زیرا در ایران، هراسی از آنچه خوشایند قدرت نیست وجود دارد. بدین معنا اگر شما به هر خانهای مراجعه کنید و در ارتباط با گیرنده ماهوارهای از آنها پرسش کنید، با این تصور که شما از طرف نیروی انتظامی آمدهاید و امکان دارد تجهیرات آن را جمع کنید، به شما واقعیت را نخواهند گفت و بهره گیری از ماهواره را انکار میکنند. بنابراین، حتی در صورت در دست داشتن امکانات لازم نیز نظر سنجی و رسیدن به آماری واقعی در این زمینه نسبت به دیگر کشورها بسیار دشوار خواهد بود.»
این استاد علوم ارتباطات در بخشی دیگر از گفتههای خود تصریح کرد: «واقعیت این است که کلا صدا و سیماهای ملی چه در یک نظام ایدئولوژیک چه در یک نظام غیر ایدئولوگ و چه در کشوری همانند فرانسه همهگی یک رسالت دارند و آنهم این است که نشان دهند همه چیز باثبات است و اساسا بحرانی بنیادین وجود ندارد.»
محسنیان راد در بخش پایانی از گفتههای خود تاکید کرد: «بارها این مساله را مورد تاکید قرار دادهام انحصار رادیو و تلویزیون زهرآگین است. بخش خصوصی در حوزه رسانه بر اساس اراده فرد قابل تحقق و ایجاد نیست، بلکه باید زمینه و فضا برای بقا و فعالیت فراهم باشد. حضور بخش خصوصی بخشنامهای نبوده و با صورت دستوری قابل اجرا و متحقق شدن نیست. تلویزیون خصوصی بخشنامهای را میتوان همانند حزب بخشنامهای ارزیابی کرد که نه کارکرد دارد و نه تاثیری برجای میگذارد. حزب و تلویزیون خصوصی باید از درون جامعه رشد پیدا کنند. در همسایه توسعه نیافته و پربحران کشورمان برای نمونه افغانستان تلویزیون خصوصی دارد اما در کشورمان چنین امری محقق نشده است. در مجموع، انحصار رسانه بسیار مضر بوده و کارکرد منفیای دارد.»