شعار درمانی بس است در یک حکمرانی سالم، هدف از رسیدن به قدرت باید خدمت به مردم باشد. خدمت به مردم، در مکتبهای مادی فقط به تامین رفاه آنان تفسیر میشود ولی در مکتبهای توحیدی بهویژه اسلام، علاوه بر تامین رفاه، فرهنگسازی در زمینههای خداپرستی و اجرای عدالت هم موردنظر هستند.
از میان سه موضوع رفاه، خداپرستی و عدالت، هرچند شرافت و اولویت ذاتی با خداپرستی و عدالت است ولی این به معنای به تاخیر انداختن رفاه نیست. در اعتقادات اسلامی بر این نکته تاکید شده که با فقر باید مبارزه شود زیرا ممکن است فقر انسانها به کفر ورزیدن آنها منجر شود. همچنین پیشوایان دینی فرمودهاند کسی که معیشت درستی نداشته باشد، معلوم نیست بتواند به دین و قیامت پایبندی نشان دهد. اینها به معنای زیربنا بودن اقتصاد در مکتب اسلام نیستند ولی این واقعیت را مورد تاکید قرار میدهند که در جامعه انسانی بدون تامین رفاه نمیتوان انتظار رشد فرهنگ توحید و جاری کردن عدالت داشت. به عبارت روشنتر «رفاه» پیشنیاز توحید و عدالت است.
به سخنان امام خمینی در روزها و ماههای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اگر نگاه کنید، خواهید دید که ایشان در کنار تشریح اصول و ارزشهای دینی، به مردم وعده تامین رفاه توسط نظام برخاسته از این انقلاب را میدادند. وعده آب و برق رایگان و حل مشکلات معیشتی و تلاش برای عمران و آبادانی در کشور از وعدههای آن روزهای رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بود. امام خمینی در این وعدهها صادق بودند ولی در عمل به دلیل بروز شورشهای قومی و گروهکی در داخل در دو سال اول و وقوع جنگ تحمیلی در طول هشت سال بعد، تحقق این وعدهها امکانپذیر نشد. سفارشهای اکید امام درباره رسیدگی به محرومین و اهمیت و ارزش قائل شدن برای تودههای فقیر که در طول 10 سال رهبری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همواره بر آن تاکید میکردند، نگاه ایشان به ضرورت توجه به اقشار ضعیف جامعه را نشان میدهد. رسیدگی به محرومین آنقدر برای امام خمینی مهم بود که ایشان حتی در وصیتنامه خود نیز بر آن تاکید کردند و فرمودند:
«به مجلس و دولت و دستاندرکاران توصیه مینمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیاء نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهآورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقاء آن نیز مرهون خدمات آنان است فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید.»
این، یک سفارش و یک توصیه موردی نیست بلکه از اصول پایهای سیاست حکمرانی دینی براساس تفکر امام خمینی و نگاه ایشان به مبانی دینی است. به همین دلیل است که در سخنان و پیامهای برجای مانده از بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی هیچ موضوع و مسالهای به اندازه ضرورت توجه به محرومین مورد تاکید قرار نگرفته است. این توجه ویژه به محرومین، برای تمام مسئولین نظام جمهوری اسلامی همیشه پیام دارد. مسئولان باید در هرحال اولویت را به حل مشکلات مردم و محرومیتزدائی از جامعه بدهند و نگذارند مستضعفان همچنان در استضعاف بمانند و کسانی که امام خمینی آنها را ولینعمتهای دولتمردان نامیده، در پیچ و خم گرفتاریهای زندگی سرگردان باشند.
با نگاهی به وضعیت امروز جامعه ایران به روشنی میتوان دریافت که مسئولان نظام جمهوری اسلامی نتوانستهاند به توصیه اکید امام خمینی درباره محرومین و مستضعفین عمل کنند. اینطور نیست که در طول دهههای اخیر، شرایط کشور اجازه توجه به محرومین را نداده باشد. علت اینست که نگاهها و برنامهریزیها بر مبنای کاهش دادن فاصله طبقاتی نبوده و این فاصله را بیشتر کرده است. نسبت دادن این عملکرد نادرست به این یا آن دولت، کار درستی نیست. واقعیت اینست که مجموعه مدیریتی کشور، مسیر صحیحی را نپیموده و به همین دلیل، کشور دچار این وضعیت غیرقابلقبول شده است.
چاره کار این نیست که هر روز وعده داده شود و تلاش مسئولان این باشد که با شعار دادن مردم را سرگرم کنند. با شعاردرمانی هیچ مشکلی حل نمیشود. باید تمام سیاستهائی که به بیشتر شدن فاصله طبقاتی منجر میشوند کنار گذاشته شوند و فقرزدائی به معنای واقعی کلمه اجرائی شود. این کار فقط از عهده کسانی برمیآید که تافته جدابافتهای نباشند تا بتوانند حال و روز مردم را بفهمند و درصدد حل مشکلات آنان برآیند. مشکل معیشتی مردم که حل شود، دینداری و قانونمندی و امنیت را نیز خود مردم تضمین خواهند کرد.
*جمهوری اسلامی
|