حریم امام در یادداشتی به قلم داود رضایی نوشت: سحرگاه 13 آبان 1343 مصادف با نیایش صبحگاهی امام خمینی(س)، کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی(س) در قم را محاصره کردند. حضرت امام بازداشت وبه همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی هرکولس سی ـ 130 نیروی هوایی ارتشِ شاه از فرودگاه مهرآباد به سوی ترکیه که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا(ترکیه) پرواز کرد.
سرهنگ افضلی یکی از مقامات ساواک، امام را در این سفر همراهی میکرد. پس از سه ساعت وسی دقیقه پرواز هواپیمای نظامی مزبور در ساعت30/11 در فرودگاه آنکارا بر زمین نشست.(نهضت امام خمینی، دفتر دوم،ص13) سپس همراه با مأمورین امنیتی ترکیه و نیز سرهنگ افضلی، ایشان را به آنکارا که در 35 کیلومتری فرودگاه قرار داشت و از آنجا به محلی در هتل بلوار پالاس طبقه چهارم اطاق شماره 514 بردند که از قبل برای این منظور مهیا شده بود.(روزنامه اطلاعات، 13/8/43) این هتل در مرکز شهر آنکارا قرار دارد و چون خبرنگاران داخلی و خارجی برای کسب اطلاع در خصوص تبعید امام و ورود معظمله به ترکیه روانه آنجا میشدند، در ساعت 2بعداز ظهر روز پنج شنبه 14 آبان 1343 مطابق با 30 جمادی الثانی تحت مراقبت کامل، امام خمینی را به ساختمان دیگری در خیابان آتاتورک بنام ساختمان فتوتم(fototem) انتقال دادند.(خاطرات خانم طباطبایی، ص242) فردوست که یکی از نزدیکان شاه و دربار پهلوی بود، در خاطرات خود، مینویسد: تصمیم تبعید امام به ترکیه پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم آمریکا بود.(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ص516).
لحنی بی ادبانه
سندی مهم در خصوص دخالت آمریکا در این تبعید، در مجموعه اسناد شهربانی زمان شاه وجود دارد که رایزن سفارت آمریکا در 15آبان همان سال با لحنی بی ادبانه مینویسد: بالاخره ما توانستیم از شر آن پیرمرد... که چوب لای چرخ ما میگذاشت راحت شویم، شخصیت مهم محلی دستور اخراج او را داده است و در حال حاضر او در یکی از هتلهای درجه2 ترکیه زندگی میکند.(امام خمینی در آینه اسناد، ج3،ص168)
طبق اطلاع موثق
عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامهها منتشر ساخت. رادیوی سراسری ایران در اطلاعیهای عنوان کرد: طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملی و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13آبان 1343 از ایران تبعید گردید.( همان، ج4، ص119). علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزهها و ارسال تومارها و نامهها به سازمانهای بینالمللی و مراجع تقلید جلوهگر شد. تبعید امام به ترکیه واکنشهای فراوانی را در داخل کشور و در جهان برانگیخت و فشارهایی را بر دولت ترکیه وارد کرد. رژیم با درخواست آیتالله پسندیده برای دیدار با امام در ترکیه مخالفت کرد. آیتالله العظمی خویی نسبت به تبعید امام واکنش نشان داده و باتفاق علمای دیگر در مورد آزادی امام تلگرافهایی به هویدا(نخست وزیرشاه) و رئیس جمهور ترکیه ارسال کردند.(همان، ج4،ص480)
کمتر از دو ماه بعد آیتاللّه حاج آقا مصطفی خمینی نیز بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در 13 دیماه 1343 به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. (هفت اقلیم، ص255) امام خمینی در قسمتی از خاطرات خود میگوید: روزی در اتاقم نشسته بودم که ناگهان در باز شد و مصطفی داخل شد. ابتدا خوشحال شدم اما ناگهان فکر کردم نکند که او درخواست دیدار مرا کرده و برای این امر به افراد دولتی رجوع کرده است. از او پرسیدم آیا خودت آمدی یا تو را فرستادند؟ گفت: مرا هم تبعید کردند. خانم فاطمه طباطبایی، که این خاطره امام را ضبط میکرد میگوید: بلافاصله حرف امام را قطع کردم و با تعجب از ایشان پرسیدم: اگر او با میل خودش آمده بود چه میکردید؟ گفتند: همان وقت او را بر میگرداندم. و حتی شاید او را توبیخ میکردم که چرا تقاضای این دیدار را از دولتیها کرده است!(خاطرات خانم طباطبایی،ص243)
بورسا و لطیفههای حسن بیگ
دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت منع شده بود. افضلی، مامور ساواک همراه امام نیز در گزارشهای خود نوشت: از ساعت5 بعدازظهر شخص مزبور، با لباس نو، پالتو، و بدون کلاه به میل شخصی به اتفاق اینجانب و دو مامور ابتدا جهت بازدید مزار آتاتورک و... سپس گردش در اطراف و دیدن شهر ... رفتیم روحیه وی خوب و با نوشتن الفاظ ترکی استانبولی خود را سرگرم مینماید.( سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ج5، ص25) اما هیچیک از فشارهای روانی و جسمی نتوانست آن حضرت را وادار به سازش کند. چند روز بعد (21 آبان1343) برای منزویتر کردن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید امام را به شهر بورسا واقع در 460 کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند. (همان،ج2،ص13) امام در خاطرات خود میگوید: وقتی به بورسا رسیدیم خانهای گرفتند و اتاقی را در اختیار من قرار دادند. در آنجا ماموری به نام حسن بیگ برایم گذاشتند و همه اوقات من در آنجا سپری میشد. حتی در همان اتاق قدم میزدم و اجازه خروج از خانه را نداشتم و تنها حسن بیگ همدم و هم صحبت من بود. آدم شوخ طبعی بود و تلاش میکرد در آنجا به من بد نگذرد. گاهی از شهرهای ترکیه و گاهی از آداب و رسوم مردم ترکیه و گاهی هم لطیفه برایم میگفت تا مرا بخنداند. حتی زحمت آشپزی را هم پذیرفته بود.(خاطرات خانم طباطبایی، ص244)
تألیف ماندگارترین اثر فقهی
در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت ترکیه قرار داشت. اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید. در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بیسابقهای بقایای مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات آمریکاپسند زد. رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. در این مدت امام خمینی طی چند نامه به منسوبین خویش و علمای حوزه به صورت رمز و اشاره و در قالب دعا، استواری خود در مبارزه را یادآور شده و همچنین خواستار ارسال کتابهای دعا و کتب فقهی شدند. اقامت اجباری در ترکیه فرصتی مغتنم برای امام بود تا تدوین یکی از ماندگارترین آثار فقهی در عصر جدید، کتاب بزرگ تحریرالوسیله را آغاز کند. (هفت اقلیم، ص255) آیتالله سید محمد بجنوردی در خاطرهای نقل میکند که: هنگامی که حضرت امام در نجف به دیدار پدرم آمدند، پدرم از ایشان پرسید آیا در ترکیه اشتغالات علمی داشتید؟ گفتند: آری. حواشی خودم را بر کتاب وسیله، تالیف آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی را وارد متن کردم. پدرم پرسید: نامش را چه گذاشتید؟ گفت: هنوز فکر نکردهام. پدرم پیشنهاد کردند: مانند تحریر اقلیدس نام آن را تحریر الوسیله بگذارید تا نام وسیله النجاة هم زنده و جاوید بماند. (خاطرات خانم طباطبایی، ص292) این کتاب که حاوی فتاوای فقهی امام خمینی است، برای نخستین بار در آن روزها، احکام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر و مسائل روز بهعنوان تکالیف شرعی فراموش شده به رشته تحریر درآمد. سرانجام پس از یازده ماه، شاه با این تصور که با تبعید امام خمینی به عراق، شخصیت ایشان تحت الشعاع بزرگان حوزه نجف قرار خواهد گرفت، در اندیشه تغییر این تبعیدگاه به عراق افتاد.
عراق؛ بدون مراقبِ علنی
روز سهشنبه 13مهرماه 1344، برابر با 9 جمادی الثانی 1385، هواپیمای حامل حضرت امام و آیتالله سید مصطفی خمینی از ترکیه به سوی عراق در فرودگاه بینالمللی بغداد بر زمین نشست.(امام خمینی در آینه اسناد، ج2،ص159)آنجا دیگر بدون مراقبت علنی، ساواک آنها را در عراق رها کرد و این تبعید به گونهای انجام شد که هیچ کس از قبل مطلع نبود. توضیح علل و انگیزهها از تغییر محل تبعید امام، در این مختصر نمیگنجد که عمدتاً عبارت بودند از: فشارهای مداوم جامعه مذهبی و حوزههای علمیه داخل و خارج و تلاشها و تظاهرات دانشجویان مسلمان خارج کشور برای آزادی امام، تلاش رژیم شاه برای عادی جلوه دادن اوضاع و اقتدار و ثبات خویش به منظور جلب حمایت بیشتر آمریکا، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و افزایش فشارهای داخلی جامعه مذهبی ترکیه و از همه مهمتر تصور رژیم شاه از اینکه فضای ساکت و سیاستستیزِ آن ایام در حوزه نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد خود مانعی بزرگ برای محدود نمودن فعالیتهای امام خمینی خواهد بود. (همان)
مسافرخانه جمالی در کاظمین
پس از ورود به بغداد، امام خمینی و حاج آقا مصطفی سوار تاکسی شده و عازم کاظمین شدند و در مسافرخانه جمالی شهر کاظمین اطراق کردند وپس از دقایقی استراحت روانه زیارت حرم مطهر گردیدند. صاحب مسافرخانه جمالی آقای عبدالامیر جمالی نام داشت. حاج سید مصطفی خمینی با مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی در نجف تماس گرفت تا ورودشان را اطلاع دهد. صاحب مسافرخانه که در حین این گفتگو امام خمینی را شناخت در مقام تکریم برآمد و با اصرار زیاد ایشان را به منزل شخصی خود برد و آن را به صورت دربست در اختیار امام قرار داد. آیتالله بجنوردی در خاطرات خود میگوید: بخاطر دارم که حاجآقا مصطفی برای بنده تعریف میکرد وقتی که از ترکیه به عراق و سپس به فرودگاه رسیدیم حتی پول گرفتن تاکسی و آمدن از فرودگاه به کاظمین را هم نداشتیم. تاکسی سوار شدیم و آمدیم صحن کاظمین پیاده شدیم. من ساعتم را دادم به راننده گفتم میروم کرایهات را برای شما میآورم. پول تاکسی هم یک دینار بود. گفت آمدم یکی از آقایان را دیدم و آنجا یک دینار از او گرفتم، به تاکسی دادم و ساعتم را پس گرفتم. (امید اسلام،ص91 و92). درشب دوم ورود امام به کاظمین وزیر وحدت عراق، دکتر عبدالرزاق محیالدین از طرف ارتشبد عبدالسلام عارف رئیس جمهور عراق به ملاقات ایشان رفت.( امام خمینی در آینه اسناد، ج5،ص483و488) با انعکاس خبر ورود امام به عراق در روز بعد، طلاب، علما و مردم از نجف به کاظمین آمده و عصر روز پنج شنبه 15/7/1344 حضرت امام همراه با حاج سید مصطفی خمینی و انبوهی از روحانیون نجف و کاظمین به طرف سامرا حرکت کردند و در میان استقبال گرم علما و مردم سامرا به مدرسه مرحوم میرزای شیرازی جهت صرف چای وارد شدند. عدهای از طلاب و مردم شرکت کردند. شیخ البدری به نمایندگی از اهالی سامره در نطقی گفت: همانطور که در خاورمیانه شاهد جهاد سیدجمالدین اسدآبادی در قرن19 بودیم شاهد جهاد خمینی در قرن بیستم هستیم و اگر خمینی در سالهای اخیر در غربت بسر برده تمام بلاد اسلام شهر اوست.(همان، ج5،ص487)
رفتارهای آزاردهنده
استقبال پر شور طلاب و مردم از امام، بیانگر آن بود که برخلاف تصور رژیم شاه پیام نهضت 15 خرداد در عراق و نجف نیز هوادارانی یافته است. گفتوگوی کوتاه امام با نمایندة اعزامی عبدالسلام عارف، رئیسجمهور عراق، و ردّ پیشنهاد مصاحبه رادیو ـ تلویزیونی از سوی امام،(همان) از همان آغاز ثابت کرد که او شخصیتی نیست تا اصالت مبارزة الهی خویش را وجه المصالحة رژیمهای حاکم بر بغداد و تهران قرار دهد. این مشی استوار در تمام دوران اقامت امام در عراق باقی بود و از این جهت نیز امام خمینی یکی از نادر رهبران سیاسی جهان است که در اوج مشکلات و فشارها نیز حاضر به وارد شدن در زد و بندهای سیاسی معمول و مصالحه بر سر آرمانهای خویش نشد. کافی بود تا در زمانی که تنشهای شدید بین دو رژیم ایران و عراق بروز میکرد، حضرت امام کوچکترین چراغ سبزی نشان دهد تا انواع امکانات را برای مبارزه با شاه در اختیار بگیرد، اما نه تنها چنین نکرد بلکه درست در همین مواقع بود که ایشان در دو جبهه مبارزه میکرد و در چند مرحله تا مرز رویارویی و قیام علیه حکام بغداد نیز پیش رفت. بدون تردید اگر هوشمندی امام نبود انقلاب اسلامی نیز به همان راهی میرفت که نهضتها و جبههها و احزاب سیاسی ایران بارها پیموده بودند و سرانجامی جز وابستگی و شکست نداشتند. دوران اقامت طولانی وسیزده ساله امام خمینی در نجف در شرایطی آغاز شد که هرچند در ظاهر فشارها و محدودیتهای مستقیم در حد ایران و ترکیه وجود نداشت اما مخالفتها و کارشکنیها و زخمزبانها نه از جبهه دشمن رویارو بلکه از ناحیه روحانینمایان و دنیاخواهانِ مخفیشده درلباس دین آنچنان گسترده و آزاردهنده بود که امام با همه صبر و بردباری معروفش بارها از سختی شرایط مبارزه در این سالها به تلخی تمام یاد کرده است ولی هیچیک از این مصائب و دشواریها نتوانست او را از مسیری که آگاهانه انتخاب کرده بود باز دارد.