«وزیر امور خارجه آمریکا در تازهترین اظهارنظری که درباره وارد ساختن فشارهای بیسابقه به ایران کرده، هدف اصلی این فشارها را کشاندن مسئولان نظام جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره دانسته است.
مایک پمپئو در مقالهای که روزنامه «یو اس ای تودی» آن را چاپ کرده نوشته است: آمریکا دو هدف را از فشار علیه ایران دنبال میکند؛ اول محروم کردن ایران از پولی که برای حمایت از فعالیتهای بیثباتکنندهاش نیاز دارد و دوم مجبور کردن سران نظام جمهوری اسلامی به آمدن به پای میز مذاکره برای رسیدن به توافقی پایدار و همهجانبه.
منظور وزیر خارجه آمریکا از توافق پایدار و همهجانبه، آنطور که خودش توضیح داده، این موارد هستند. «برنامه هستهای ایران، توسعه و تکثیر موشکهای بالستیک، حمایت از گروههای تروریستی و بازداشت غیرقانونی و رفتار با شهروندان آمریکائی.» او با تفسیر زیادهخواهانهای که دارد این موارد را عوامل بیثباتکننده میداند.
همانطور که ملاحظه میکنید، دو مورد از چهار فقره خواسته وزیر خارجه آمریکا به مسائل امنیتی منطقه و ایران مربوط میشوند که عبارتند از توسعه و تکثیر موشکهای بالستیک و حمایت ایران از جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و گروههای تروریستی تکفیری که منطقه خاورمیانه را ناامن کردهاند و برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی عمل میکنند. دو مورد اول و چهارم یعنی برنامه هستهای و بازداشتها و رفتار با شهروندان آمریکائی نیز رسماً دخالت در امور داخلی کشورمان هستند.
کاملاً روشن است که خواستههای وزیر خارجه آمریکا، احیاء همان کاپیتولاسیون است که دولت آمریکا در سال 1343 در مجلس شورای ملی وابسته به رژیم منحط پهلوی آن را به تصویب رسانده بود و با نهیب امام خمینی مواجه شد و سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی، نفوذ آمریکا در ایران از بین رفت.
این خواستههای مایک پمپئو نشان میدهد وی فردی بیاطلاع از تاریخ ایران است و هیچ شناختی از مردم ایران ندارد. گوئی او نمیداند در ایران انقلاب شده و مردم این کشور با هدف قطع کردن نفوذ استعمارگران این انقلاب را به پیروزی رساندند و در 40 سال گذشته نیز تمام تلاشهای آمریکا برای بازگرداندن سلطه خود بر ایران را ناکام گذاشته و تمام توطئههایش را به شکست کشاندهاند. بنابراین، آقای پمپئو باید از این به بعد قبل از آنکه درباره ایران حرفی بزند، تاریخ تحولات ایران بهویژه اهداف مردم ایران از انقلاب اسلامی و مقاومتشان در برابر توطئههای آمریکا را مطالعه کند که اگر چنین کند، خواستههایی را مطرح نخواهد کرد که مایه تمسخر او نزد ملت ایران و افکار عمومی جهان شود.
وزیر امور خارجه آمریکا باید بداند استفاده از انرژی هستهای در چارچوب مقررات سازمان بینالمللی انرژی هستهای حق ایران است و کسی نمیتواند مانع آن شود. توسعه و تکثیر موشکهای بالستیک نیز به قدرت دفاعی ایران مربوط میشود و هیچ کشوری حق تعیین حدود و اندازه برای آن ندارد. حمایت از جبهه مقاومت – که وزیر خارجه آمریکا آن را گروههای تروریستی نامیده – برای تأمین امنیت منطقه ضروری است و بیگانگانی که در قارههای آمریکا و اروپا هستند حق ندارند در این زمینه مداخله کنند. آنها با تروریست نامیدن گروههای مقاومت درصدد تقویت تروریستهائی همچون داعش هستند که منطقه را ناامن کردهاند. اینکه مسئولان قضائی ایران با اتباع آمریکا چه برخوردی میکنند نیز به مقررات جاری در ایران مربوط میشود و دولتمردان آمریکائی باید هوس احیاء کاپیتولاسیون در ایران را از سر خود بیرون کنند. مسئولان نظام جمهوری اسلامی با هیچ فشاری به پای میز مذاکره با آمریکا نخواهند رفت. دولتمردان آمریکائی اگر خواهان مذاکره هستند باید تمام تحریمها را بردارند و متعهد شوند که خواستههای غیرمنطقی و زیادهخواهانه خود را تکرار نخواهند کرد.»