اصلاح غلط قانون اساسی گفتم آقاجون بالغ بر ۱۰۰ یا ۱۵۰ نماینده در نامه ای خطاب به رهبری بازنگری در قانون اساسی برای تشکیل مجلس دوم (سنا) را پیشنهاد دادند.
گفت: اصلاح قانون اساسی در اصل ۱۷۷ تحت عنوان بازنگری آمده ، یعنی باید براساس تغییر نگرش اجتماعی و مدیریتی کشور شکل گرفته باشد.
گفتم: یعنی تغییر قانون اساسی در ۱۳۶۸ هم براساس تغییر نگرش اجتماعی و مدیریتی کشور شکل گرفت؟
گفت: خیر بلکه تغییر برخی اصول صرفا برای پاسخگویی به سه مشکل مدیریتی ذیل در کشور انجام شد.
- شرط مرجعیت باید برای ایجاد امکان انتخاب افراد شایسته با شرط اجتهاد جایگزین می شد.
- مشکلات عملکردی قضایی با جایگزینی مدیریت ریاستی بجای مدیریت شورایی دیده شد.
- اختلاف عدیده رییس جمهور منتخب مردم با نخست وزیر رییس دولت منتخب مجلس در حذف پست نخست وزیری و ریاست رییس جمهور بر هیات دولت تعریف شد.
- بخشی از اختیارات رییس جمهور در امور نظامی و نیروهای مسلح با حذف شورای عالی دفاع و برخی ابر بنیادها و صدا و سیما هم به حوزه رهبری افزوده شد.
گفتم: درخواست تغییرات سه گانه در قانون اساسی مبتنی بر نوعی تغییر نگرش نبود؟
گفت: تغییر نگرش با تغییر باورها ، یافته های علمی ، کسب تجربیات مدیریتی و اجرایی یا آرمان گرایی مبتنی بر نوگرایی شکل می گیرد که در مقطع مذکور و امروز شاهد تحقق هیچ یک نبوده و نیستیم.
گفتم: یعنی مانند دهه شصت هنوز برای فرار یا رفع برخی مشکلات اجرایی بدنبال تغییر قانون اساسی هستند؟
گفت: تغییر نگرش فرایندی عمیق و طولانی است که باید توسط علما ، اندیشمندان و محققین نظریه پردازی گردد ، ضرورتی که در اواخر دهه شصت و امروز در اواخر دهه نود غایب بزرگ تصمیم گیری در بازنگری اصولی از قانون اساسی بود.
گفتم: یعنی بیش از ۱۰۰ یا ۱۵۰ نماینده بدون نگرشی صحیح و قابل اتکا از تغیر یا اصلاح نگرش نامه پیشنهاد اصلاح قانون اساسی به رهبری را امضا کردند؟
گفت: واقعیت این است که برخی نمایندگان ناتوان از قانون گذاری موثر در امور جاری و ابتدایی حتما عاجر از درک مفهوم نگرش و بازنگری مبتنی بر تغییر نگرش و باورهای اجتماعی هستند.
- چنانکه درخواست خام و نسنجیده امروز صرفا در همراهی یا مقابله با اشاره آقای روحانی به عدم تناسب انتظارات و اختیارات رییس جمهور است.
گفتم: فرمان رهبری در ضرورت فرماندهی واحد برای مقابله با جنگ تمام عیار اقتصادی تحمیلی آمریکا که به تشکیل شورای روسای سه قوه انجامید افزایش اختیارات رییس جمهور نیست.
گفت: در مورد تصمیمات اجرایی شورای سران باید به چند نکته توجه کرد.
- اولا آقای روحانی پس از تشکیل شورای سران به موضوع عدم تناسب انتظارات و اختیارات رییس جمهور اشاره کردند.
- ثانیا تشکیل شورای مذکور عملا به معنای تفویض اختیار تصمیم گیری اجرایی از رییس جمهور و دولت به شورای سران سه قوه است.
- ثالثا مشخص نیست مواضع سران در موضوعات مختلف کلیدی جاری چیست و مسئولیت تصمیمات شورای سران بعهده کدام یک از سران می باشد.
- رابعا نیروهای مسلح ، مجلس و قوه قضاییه فارغ از تصمیمات شورا و براساس رویه معمول به فعالیت خود ادامه می دهند.
گفتم: تغییر حوزه اختیارات رییس جمهور نمی تواند موضوع بازنگری قانون اساسی باشد؟
گفت: بازنگری در قانون اساسی اصلاح یک قوانین جاری و اجرایی نیست چنانکه تغییر مثلا حدود اختیارات رییس جمهور یا مقام و مرجع قانونی دیگر باید با فلسفه و روح حاکم بر قانون اساسی سازگار و رابطه معناداری با مقدمه و یکپارچه گی تمام اصول قانون اساسی داشته باشد ، بهمین دلیل در اصلاح قانون اساسی سخن از تغییر نیست بلکه بازنگری است.
گفتم: یعنی برای بازنگری قانون اساسی باید با چراغ مطالعه و تحقیق علمی به عقب باز گردیم ، باید به فلسفه و اهداف عالی شکل گیری قانون اساسی بازگشت ، باید گذشته ، شرایط موجود ، آرمان ها و ضرورت های فردا را با توجه به جامعه ، عوامل داخلی و خارجی موثر لحاظ کرد ، باید اصلاح یک اصل در تاثیر متقابل با اصول سایر ارکان قانون اساسی بررسی گردد.
گفت: بهمین دلیل شاید برخلاف فهم اصلاح اصل ۱۷۷ قانون اساسی که فرایند بازنگری قانون اساسی است مهمترین اولویت باشد.
_ باید بازنگری متکی بر خواست و اراده صرف ارکان رسمی حکومت مندرج در اصل ۱۷۷ قانون اساسی به ساز و کارهای اجتماعی و مراکز علمی ارجاع و استوار گردد.
_ باید تغییرات و ضرورت های اجتماعی توسط مراکز علمی ، پژوهشی ، گروه های مرجع و اقشاری شناسایی نظریه پردازی ، تا با عبور از مجاری قانونی در فرایند بازنگری قرار گیرد.
- متاسفانه شورای بازنگری مندرج در اصل ۱۷۷ متشکل از ده ها عنصر حکومتی بعلاوه تنها سه شخصیت علمی انتصابی است (۵٪ اعضا) یعنی که مراکز علمی و پژوهشی ، گروه های مرجع و اقشار مختلف اجتماعی در خواست ، فرایند انتخاب و تصمیم سازی کم و کیف موضوعات انتخابی برای بازنگری دیده نشده و عملا نیستند.
|