تاريخ انتشار: 16 تير 1390 ساعت 13:59:33
دعوت نامه امام حسين (ع) براي يك دختر دانش آموز!!

زینب وحیدی دختر ۱۳ ساله دانش‌آموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد که نامه‌ای به امام حسین (ع) نوشت و چه‌زود دعوت‌نامه خود را از امام حسین دریافت کرد!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، زینب وحیدی دختر ۱۳ ساله دانش آموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد که نامه‌ای به امام حسین علیه السّلام نوشت و چه‌زود دعوت‌نامه خود را از امام حسین دریافت کرد! این ماجرای خواندنی را از زبان زینب نقل می‌کنیم: در چه خانواده‌ای زندگی می‌کنی و چه عاملی باعث شد به یاد امام حسین بیفتی؟ پدرم کارگر ساده است، مادرم خانه‌دار، یک خانواده ۶ نفره هستیم‌، به مناسبت دهه فجر سال ۸۹ از طرف مدرسه روستا در مسابقه حفظ سوره فجر شرکت کرده و یک کارت بانکی با ارزش ده هزارتومان هدیه گرفتم. این کارت را خیلی دوست می‌داشتم و آن را به خوبی نگهداری می‌کردم. یک هفته بعد از طرف مدرسه به دانش آموزان گفتند برای بازسازی حرم مطهر امام حسین علیه السّلام از طریق ستاد بازسازی عتبات کمک جمع‌آوری می‌کنند. من هم همین کارتی را که گرفته بودم با نامه‌ای که نوشتم هدیه دادم. در نامه چه نوشتی؟ نوشتم: «به نام خدا – نامه می‌نویسم برای امام حسین علیه السّلام – خیلی‌ها دل دارند که به کربلا بروند، بعضی می‌گویند باید پولدار شویم تا به کربلا برویم، ولی من می‌گویم باید قسمت شود و کربلا ما را بخواهد. من این نامه را که می‌نویسم اشک از چشم‌هایم جاری می‌شود، خدایا، می‌شود روزی که کربلا بیایم و کنار ضریح آن امام بزرگوار درددل کنم، من این هدیه را که در ۲۰ بهمن ۸۹ برای حفظ سوره فجر گرفتم به این نیت می‌دهم تا امام حسین علیه السّلام را همیشه به‌یاد آورم، اگر من پول زیادی داشتم، هیچ‌وقت دریغ نمی‌کردم ولی پدرم یک کارگر ساده است و برای درس و مخارج ما کار می‌کند». بعد چه شد؟ نامه مرا مدیر مدرسه خوانده بود، سر صف آمد و گفت: آیا شما دانش آموزان معلم و مدیرتان را به گریه انداخته‌اید؟ همه گفتند: نه. مدیر گفت: زینب با نامه‌اش مرا به گریه انداخت و شب تا صبح گریه کردم، بعد از آن یک کارت دیگر پارسیان خودش به من هدیه داد. کی و چطور به کربلا آمدی؟ یک روز به من و خانواده‌ام اطلاع دادند آموزش و پرورش می‌خواهد زینب را به سفر کربلا ببرد. بعد هم گذرنامه تهیه کردند و تاریخ سفر پنجم تیر یعنی بعد از امتحانات خرداد اعلام شد و آقا امام حسین دعوت‌نامه مرا امضا کرد. سوال از آقای رازی مدیر کاروان زینب: این کاروان چگونه عازم کربلا شد؟ آموزش و پرورش بجنورد برای تشویق کمک به عتبات دو هدیه سفر کربلا اختصاص داد. یک هدیه برای دانش آموزان و یک هدیه برای فرهنگیان، در مراسم قرعه‌کشی که با حضور جمع کثیری از فرهنگیان برگزار شد شماره ۴۷ به قید قرعه درآمد، همه گفتند خوش به حال صاحب این شماره، ببینیم نام کدام دانش آموز خوش‌شانسی است، تا نام دانش آموز را خواندیم، زینب وحیدی‌‌ همان دختر روستایی که به امام حسین نامه نوشته است، فرهنگیان که از ماجرای کمک این دختر اطلاع داشتند اشک شوق ریختند، جلسه منقلب شد و همه گریان از این حسن انتخاب تصادفی. تعدادی از معلم‌ها داوطلبانه ۳۰۰ هزار تومان کمک هزینه سفر زینب به کربلا را تقبل کردند. تعدادی از خانم معلم‌ها هم آمادگی خود را برای حضور در کاروانی که زینب را به کربلا می‌برد اعلام کردند، شور و هیجان خاصی در جمعیت حاضر افتاده بود، به این ترتیب تصمیم گرفته شد این کاروان فرهنگی با هزینه خودشان عازم کربلا شوند و من هم که سابقه مدیریت کاروان داشتم توفیق خدمت به آن‌ها را یافتم، جالب این‌که هنگام عبور کاروان از مرز مهران، شماره کاروان ما ۱ بود و امیدوارم در پیشگاه آقا امام حسین نیز شماره ۱ باشیم. سوال از زینب: در اولین نگاه به حرم و ضریح آقا امام حسین علیه السّلام چه حالی داشتی و چه خواستی؟ برای دیدن بارگاه مطهر آقا امام حسین لحظه شماری می‌کردم، با دیدن ضریح مطهر بی‌اختیار اشک از چشم‌هایم جاری شد، احساس رضایت داشتم و برای همه آرزومندان و پدر و مادرم دعا کردم، از خدا خواستم کمک کند تا نمازم را اول وقت بخوانم. چه توصیه‌ای برای دانش آموزان هم‌سن و سال خود داری؟ توصیه من به این دختر خانم‌ها این است که حجاب خودرا حفظ کنند و مواظب باشند خون شهدا پایمال نشود، نماز اول وقت بخوانند و به پدر و مادرشان احترام بگذارند. لازم به یادآوری است که سیمای معصوم و بااخلاص زینب، از او چهره‌ای محبوب بین اعضای کاروان ساخته است، خانم معلم‌ها تقاضا دارند زینب با آن‌ها هم‌اتاق باشد تا بیشتر از صفای باطن او بهره ببرند.

منبع : سايت تابناك 13/4/90

** با تشكر از ارسال كننده ، جناب آقاي دكتر غني ياري**

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=829
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.