آن شاهدان که جام بلا سرکشیده اند
دل در هوای وادیِ دیگر کشیده اند
از کوچه باغ شور و حماسه گذشته اند
قامت به استواری باور کشیده اند
ماندند؟! نه ، برای چه اینجا بسر کنند
زین دارِ رو به فصلِ فنا پر کشیده اند
آیا شنیده اید از آن بازماندگان
در یادِ خود شمای قلندر کشیده اند
با اشک ها ی جاریِ در خاطراتشان
مرغانِ آسمانی بی سر کشیده اند
گویی سلامی آمده از عرش کبریا
بر بیدلان که داغِ برادر کشیده اند
ماندی مهاجرم، برسانی پیامشان
زانها که عشق و حادثه در بر کشیده اند
1397/7/27 - تهران