آتش نشان چو پر زد و آتش بجان خرید
عمری دوباره بر تن یک کودک آفرید
آمد ندا ز عرش الهی که هان (امید)
(عباسی)ام به خیل شهیدانمان رسید
دانی چنین شجاعت خود از کجا گرفت
زیبا حماسه ای ز دل آذر آفرید
بنموده چون به مکتب عباس(ع) اقتدا
او سوی اشقیا شد و این اخگر و حدید
دیدی عزیزِ من، درِ جنّت گشوده است
از این سرا بُرید، که احیا شود امید
ای شاهدان که عزّت آتش نشان شدید
در آستانِ دوست رفیع اید و سرمدید
ما مانده ایم و خاطره ی جاودانتان
رندانه از رفیق و مهاجر جلو زدید
1397/7/1 - تهران