کاروان عاشورایان کاروان ۱۳۵ شهید گمنام برای نامدار کردنمان آمدند.
رزمندگان شهیدی که اگر به تفحص دیده نمی شدند حتما تا ابد و در نهایت گمنامی و سادگی بی هیچ ادعایی به سنگر مرزبانی می ماندند.
شهدای معظم در زمان حیات ، به وقت جنگ ، با جراحت و در چنگال اسارت یا به وقت بازگشت هرگز کسی را مدیون خود ندیدند.
شهدا از میان جوانانی به زلالی زمزم انتخاب و آسمانی شدند جوانانی گریزان از غیبت ، دروغ و تهمت
رزمندگان جوان جز ایثار را نمی شناختند و جز برای شهادت همواره در تلاش برای حضور در آخر صف بودند.
جوانانی که سادگی را همم شرمنده بی آلایشی و تواضع بی نهایت خود کردند.
آرامش در برابر طمانینه و صبر نوجوان و جوانان دفاع در برابر دشمن فریاد بود.
رزمندگان عملیات والفجر ۱ در فکه همواره از بال سوختگان کاروانهای شهدای گمنام هستند.
برادر رضا گودینی فرمانده شجاع و کاردان گردان حنین از شیر بچه های کرمانشاه بود که در کسوت فرمانده محور در نهایت مهربانی و در کنار حدود چهار صد همراه شهید و زخمی گردان به شهادت رسید.
شهید عباسی که نامش را به خاطر ندارم از نوجوانان بسیار آرام و محجوب گردان به خاطر ندارم چرا اما خواست در صورت سلامت یک بار با پدرش دیدار کنم که انجام شد پدری متمول که مالکیت نمایشگاه خودرویی را در خیابان بهشتی داشت.
شاید امروز از بچه های گردان حنین والفجر ۱ فکه هم در جمع کاروان ۱۳۵ شهید معظم باشند.
شهدای بزرگواری که بزرگوارانه بر ما ناظرند و شاید به رسم عهد همه رزمندگان دفاع مقدس منتظرند که ما نیز حداقل برای لحظاتی در این روزگار غریب مملو از ...... شاهد و همراهشان باشیم.
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد
|