ماه شعبان درکلام امام خمینی(ره) امام خمینی :مناجات شعبانیه، عظیم ترین منبع معارف الهى است
مناجات شعبانیه از بزرگترین مناجات و از عظیمترین معارف الهى و از بزرگترین امورى است که آنهایى که اهلش هستند مىتوانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند
حضرت امام خمینی (س) در خصوص برکات ماه های مبارک رجب ،شعبان و رمضان می فرمایند :
شرافت این سه ماه در زبانها و در بیانها و در عقلها و در فکرها نمىگنجد.ایشان در یکی از سخنرانی های خود در هفتم خرداد ماه 1362 که در ایام ماه مبارک شعبان قرار داشتند ،بیان می دارند : مناجات شعبانیه از بزرگترین مناجات و از عظیمترین معارف الهى و از بزرگترین امورى است که آنهایى که اهلش هستند،مىتوانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند .
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
... امیدوارم که ان شاء اللَّه با عنایات خاصه ولى عصر- ارواحنا له الفداء- این کشتى متلاطم انسانیت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستکبران ظالم پیروز شوند. و امید است که حکومت بزرگ همگانى حضرت- سلام اللَّه علیه- بزودى برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمین جهان را به نور مبارکش روشن فرماید.
این سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسانهایى که مىتوانند استفاده کنند از این برکات، شده است. البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتى که هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا على بن ابیطالب- سلام اللَّه علیه- و بعض ائمه دیگر، و در ماه شعبان ولادت حضرت سیدالشهدا- سلام اللَّه علیه- و ولادت حضرت صاحب- ارواحنا له الفداء- و در ماه مبارک، نزول قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم بوده است.
و شرافت این سه ماه در زبانها و در بیانها و در عقلها و در فکرها نمىگنجد. و از برکات این ماهها ادعیهاى است که وارد شده است در این ماهها. ما امروز در ماه شریف شعبان واقع هستیم، و مناجات شعبانیه از بزرگترین مناجات و از عظیمترین معارف الهى و از بزرگترین امورى است که آنهایى که اهلش هستند مىتوانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند ..عناوین مسائل الهى و مسائل عرفانى، عناوین سهلى است که هرکس گمان مىکند که این عناوین را فهمیده است؛ و امور استدلالیه برهانیه هم در عین حالى که دقیق است، لیکن سهل الادراک است.
بعد از قیام برهان و دنبال او رساندن حاصل این عناوین و نتیجه برهان به قلب مشکلتر است، که آنرا ایمان گفته مىشود به آن، و چه بسا که اصحاب برهان به این مرتبه ایمان نرسیده باشند. این یک مسئلهاى است که باید با تلقینات و تکرار و ریاضات به قلب رساند. شما ملاحظه مىکنید که به حسب ضرورت یک کسى که مرده است، از او به انسان ضررى وارد نمىشود، لکن الّا بعض اشخاص، دیگران، اگر چنانچه در یک قبرستانى باشند و کسى نباشد یا با یک مردهاى همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند مىترسند؛ براى اینکه، آن برهان و ضرورت عقلى به دل نرسیده است.
آن معنایى که عقل ادراک کرده است ضرورت هم دارد، لکن به دل نرسیده است. لکن آنهایى که مثلًا مرده شور هستند و سر و کار دارند با مردهها، از باب اینکه تکرار شده است اینمطلب پیششان، به قلبشان رسیده است و آنها خوفى ندارند. در مسائل اسلامى هم و مسائل عقلى هم، همینطور هست. چه مسائلى عقلى هست که با برهان، با برهان قوى ثابت است، لکن در انسان تأثیر نکرده است، براى اینکه، نتیجه برهان به عقل رسیده است، لکن به قلب وارد نشده است، ایمان به آن نیست، عقل او را ادراک کرده است، لکن قلب ایمان به او نیاورده است.
و چه بسا مسائل عرفانى که در قرآن و این مناجاتهاى ائمه اطهار سلام اللَّه علیهم و همین مناجات شعبانیه مسائل عرفانى هست که اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودى ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانى چون حاصل نشده است نمىتوانند وجدان کنند. آیه شریفه در قرآن: ثُمَّ دَنى فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى (1) خوب، مفسرین، فلاسفه در این باب صحبتها کردند، لکن آن ذوق عرفانى کم شده است.
الهى هَبْ لِى کَمالَ الْانْقِطاعَ الَیْکَ وَ انِرْ ابْصَارَ قُلُوبِنا بِضِیاء نَظَرِها الَیْکَ، حَتّى تَخْرِقَ ابْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ الَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ ارواحَنا مُعَلَّقَهً بِعِزّ قُدْسِکَ ،الهى وَاجْعَلْنِى مِمَّنْ نادَیْتَهُ فَاجابَکَ وَ ناجَیْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ(2)
اینها عناوینشان را خیال مىکند انسان، خوب، ما هم مىدانیم. نه عارف و نه فیلسوف و نه دانشمند نمىتوانند ذوب کنند چى هست مسئله. مسئله فَصَعِقَ لِجَلالِکَ
که مبدأش قرآن است: و خَرَّ موسى صَعِقاً (3)، مسئلهاى است که انسان گمان مىکندکه خوب افتاد غش کرد «صَعِقَ» یعنى غش کرد، اما این غش چى بوده است؟ غش حضرت موسى چى بوده است؟ این مسئلهاى نیست که غیر موسى بفهمد.
یا: دَنى فَتَدَلّى را، این مسئلهاى نیست کهغیر آن کسى که «دُنُوّ» (4) پیدا کرده است بتواند فهم کند، ادراک کند، ذوب {ذوق}کند. یا همین جملاتى که در این مناجات بزرگ است و بعض جملات دیگرى که در آن هست، مسائلى است که به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است.
ریاضات بسیار مىخواهد تا انسان بتواند بفهمد که ناجیته [با فتح تا] نه ناجیته [با ضم تا]، «ناجَیتَه» این چى است؟ خدا با آدم مناجات مىکند، چى است مناجات؟ چه خواستهاند ائمه؟ این از دعاهایى است که من غیر از این دعا ندیدم که روایت شده است همه ائمه این دعا را، این مناجات را مىخواندند، این دلیل بر بزرگى این مناجات است که همه ائمه این مناجات را مىخواندند. چى بوده است این؟ بین آنها و خداى تبارک و تعالى چه مسائلى بوده است؟
هَبْ لِى کَمالَ الْانْقِطاعِ الَیْکَ؛ کمال انقطاع چى است؟ وَ بِیَدِکَ لابِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتى وَ نَقْصِى وَ نَفْعِى وَ ضَرّى (5)؛ خوب، آدم به حسب ظاهر مىگوید خوب، همه چیز با اوست. اما وجدان این مطلب که هیچ ضررى به ما نمىرسد الا به دست اوست، هیچ منفعتى نمىرسد الّا به اوست، اوست ضارّ و نافع، اینها چیزهایى است که دست ماها از آن کوتاه است.
و دعا کنید که خداى تبارک و تعالى به ما توفیق بدهد که در این ماه شریف و ماه شریف رمضان از این مسائل هم یک حظى ولو یک جلوه کوچکى در دلها و قلبهاى ما واقع بشود، و لااقل مؤمن به این بشویم که قضیّه «صَعِقَ» چه قضیهاى است. مؤمن به این بشویم که مناجات خدا با انسان چى هست.
مناجات را مؤمن بشویم به آن، انکار نکنیم، نگوییم اینها حرفهاى درویشى است. همه این مسائل در قرآن هست به نحو لطیف و در کتب ادعیه مبارکه ما که از ناحیه ائمه هدى وارد شده است، همه این مسائل هست، نه به آن لطافت قرآن، لکن به نحو لطیف. آن هم و همه اشخاصى که بعدها این اصطلاحات را به کار بردهاند فهمیده و نفهمیده از قرآن و حدیث گرفتند، و ممکن است که اصل مسندش هم درست ندانند؛ البته به حقیقتاش هم کم آدمى است که مىتواند پى برد تا چه رسد به اینکه ذایقه روح بچشد این را. چشیدن ذایقه یک مسئله فوق این مسائل است ..
منبع :صحیفه امام، ج17، ص: 456 تا458
__________________________________________________
(1)- سوره نجم، آیات 8 و 9: «سپس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد به قدر دو کمان، یا نزدیکتر».
(2)- «خدایا کمال انقطاع به خودت را به من ببخش و دل و دیده ما را نورانى کن به تابش نظر خود به آن، تا دیدههاى دل پردههاى نور را بدَرد و به سرچشمه عظمت برسد و ارواح ما به عزّ قدس تو آویخته گردد. خداوندا، از آنانم قرار ده که چون ندا در دهى پاسخ تو را گوید و چون به او توجه کنى، از جلال و عظمت تو بیهوش گردد و نعره بزند.» مفاتیح الجنان، اعمال مشترکه ماه شعبان.
(3)- سوره اعراف،قسمتی از آیه 143: «کوه را خُرد کرد و موسى بیهوش بیفتاد».
(4)- نزدیکى.
(5)- «و بدست تُست نه بدست غیر تو؛ زیادت و نقص و نفع و ضررِ من». مفاتیح الجنان، اعمال مشترکه ماه شعبانیه
به نقل ازسایت:www.jamaran.ir
|