نوشتاری پندآموز «قارون» هرگز نمی دانست که روزی کارت عابر بانکی که در جیب ما هست از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند ما را به آسانی مستغنی می کند…!
«خسرو» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی بسیار راحت تر است…!
«قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند، هیچ وقت کولرها و اسپلیت هایی که درون اتاق هایمان هست را ندید…!
«هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت می خوردند ، هیچ گاه طعم آب سردی که ما می چشیم را نچشید…!
«خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند ، هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد…!
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان هم اینگونه نمی زیستند اما باز شانس خود را لعنت میکنیم!!!
اینها یعنی فراوانی
چشم هایت را که بگشایی دنیایی را خواهی دید غرق در نعمت و فروانی...
|