نگاهی دیگر (قسمت دویست وشصت وسوم) گفتم: آقاجون این روزها بسیاری از محکومان بیدادگاه مرتضوی از جنایات آنروزها می گویند چنانکه حجت الاسلام زائری نوشته است.
مي گرفت ، مي بست ، مي آورد ، مي برد ، تهمت مي زد ، دروغ مي گفت ، توهين و تحقير مي كرد ، اختيار كامل داشت ، جان و مال و ناموس مردم در دستش بود!
وقتي با لباس زندان جلويش ايستاده بودم گمان مي كرد كه به آخر دنيا رسيده ام و نمي فهميد كه ميز او آخر دنيا نيست!
مغرور بود و روي ابرها قدم مي زد ، هيچ كس را به حساب نمي آورد و تصور هم نمي كرد كه روزي زور خدا بيشتر از زور و قدرت او باشد!
گفت: آقاجون این روزها تمرکز بر موضوع قاضی نمونه کشوری مرتضوی که به سرعت بر مسند دادستانی نشست انحراف از واقعیت های بزرگتری است.
چرا قوه قضائیه از مسئولیتهای آنروز و از استیصال در نظارت و کنترل مدیر ارشد شان نمی گویند؟
چرا مقامات علی رتبه ضعیف و ناتوان از این دست باید بی وقفه در بالاترین مناصب نشسته باشند؟
چرا افرادی تا این حد بی تفاوت در برابر جان ، ناموس و آبروی مردم باید همچنان حاکمان بر جان ، ناموس و آبروی مردم باشند؟
چرا داستان حق ماموران برای آزار مردم چنین باز تولید می شود؟ چرا آزاده متهم (همسر سعید اسلامی) را ماده سوسک خطاب می کرد حشره ای چندش آور که می توان به راحتی زیر پا له کرد؟
چرا عناصر داعش خود را محق می دانستند شادمان و بی هیچ دغدغه دست جنایت بزنند؟
خواجه نصیر طوسی اندیشمند بزرگ جهان اسلام در توضیح راز بی اخلاقی مسلمانان می فرمایید.
می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می شمارند.
فرمود در اخلاق برخی مسلمانان هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان امّا و اگر دارد.
فرمود این امّا و اگرها مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود می تواند دیگری را نابکار و نامسلمان بداند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و البته خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند.
|