تاريخ انتشار: 08 تير 1390 ساعت 14:32:06
بعثت پيامبر اكرم (ص) دربيان مقام معظم رهبري(دام ظله العالي)

بیانات مقام معظم رهبری در سالروز عید سعید مبعث‏ چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۹

 بسم‏‌اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏

تبریک عرض میکنیم این عید بزرگ را که عیدى است براى همه‏ى بشریت؛ و نه فقط براى امت اسلام. و امیدواریم خداوند این عید را بر شما حضار محترم و میهمانان گرامى و ملت عزیز ایران و همه‏ى ملتهاى مسلمان و سراسر بشریت مبارک فرماید.

مسئله‏‌ى بعثت نبى مکرم که زبانهاى قاصر و ذهنهاى کوتاه ما درباره‏ى آن مطالب زیادى گفته است – و همه گفته‏اند – در واقع یک عرصه‏ى عظیمى است که به این زودى‏ها بیان ابعاد این حادثه‏ى بزرگ میسر نخواهد بود. هرچه زمان به جلو میرود و بشر با تجربه‏هاى گوناگون، نواقص زندگى خود را، آسیبهاى خود را بیشتر ادراک میکند، ابعاد گوناگون و بعثت نبى مکرم بیشتر خود را نشان میدهد. این بعثت در واقع دعوت مردم به عرصه‏ى تربیت عقلانى و تربیت اخلاقى و تربیت قانونى بود. اینها چیزهائى است که زندگىِ آسوده و رو به تکامل انسان به آنها نیازمند است.

در درجه‏ى اول، تربیت عقلانى است. یعنى نیروى خرد انسانى را استخراج کردن، آن را بر تفکرات و اعمال انسانْ حاکم قرار دادن، مشعل خرد انسانى را به دست انسان سپردن، تا راه را با این مشعل تشخیص بدهد و قادر بر طى کردن آن راه باشد؛ این اولین مسئله است؛ و مهمترین مسئله هم همین است. علاوه بر اینکه در درجه‏ى اول در بعثت پیغمبر، مسئله‏ى عقل مطرح شده است، مسئله‏‌ى دانائى مطرح شده است، در سرتاسر قرآن و تعالیم غیر قرآنىِ پیغمبر هم، هرچه شما نگاه میکنید، مى‏بینید تکیه‏ى بر عقل و خرد و تأمل و تدبر و تفکر و این گونه تعبیرات است؛ حتّى در روز قیامت از زبان مجرمان، قرآن میفرماید: «لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فى اصحاب السّعیر»؛(۱) علت اینکه ما دچار آتش دوزخ شدیم، این است که به عقل خود، به خرد خود مراجعه نکردیم، گوش نکردیم، دل ندادیم؛ لذا امروز که روز قیامت است، به این سرنوشت ابدى تلخ مبتلا شدیم.

در کارنامه‌‏ى همه‏ى پیغمبران، در زندگى همه‏ى پیغمبران – این مخصوص پیغمبر خاتم هم نیست – دعوت به عقل در درجه‏ى اول است. البته در اسلام این قویتر و روشنتر و واضح‌تر است. لذا امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در علت بعثت انبیاء میفرماید: «لیستأدوهم میثاق فطرته» تا به اینجا که: «و یثیروا لهم دفائن العقول»؛(۲) گنجینه‏هاى عقل را، خرد را استخراج کنند. این گنجینه‏ى خرد در دل من و شما هست. اشکال کار ما این است که مثل آن انسانى هستیم که بر روى گنجى خوابیده است، از آن خبر ندارد و از آن بهره نمیبرد و از گرسنگى میمیرد. وضع ما اینجور است. به عقل وقتى مراجعه نمی‌کنیم، عقل را حَکم وقتى قرار نمی‌دهیم، عقل را تربیت وقتى نمی‌کنیم، زمام نفس را به دست عقل وقتى نمى‏سپریم، وضع ما همین است.

این گنجینه در اختیار ما هست، اما از آن استفاده نمی‌کنیم. آن وقت از بى‏عقلى و از جهل و عوارض فراوان آن دچار مشکلات فراوان زندگى در دنیا و در آخرت می‌شویم. لذا در حدیثى نبى مکرم اسلام (صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم) فرمود: «انّ العقل عقال من الجهل»؛ عقل عقال جهل است. عقال آن ریسمانى است که به پاى حیوان – شتر یا غیر شتر – میبندند که حرکت نکند، قابل کنترل باشد. میفرماید عقل عقال جهل است؛ این پاى‏بندى است که مانع میشود از اینکه انسان با جهالت حرکت کند. بعد میفرماید: «و النّفس کمثل اخبث الدّواب»؛ نفس انسان مثل شرورترین حیوانات است؛ مثل شرورترین چهارپایان است؛ نفس این است. «فان لم تعقل حارت»؛(۳) وقتى این نفس را عقال نکردید، مهار نکردید، کنترلش را در دست نگرفتید، سرگردان میشود؛ مثل حیوان وحشى‏اى که نمیداند کجا میرود، سرگردان میشود؛ با این سرگردانى است که مشکلات به وجود مى‏آید براى انسان در زندگى شخصى خود، در زندگى اجتماعى خود و براى یک جامعه‏ى انسانى. عقل این است.

اولین کار پیامبر مکرم اثاره‌‏ى(۴) عقل است، برشوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن. این، حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد می‌دهد، انسان را به دین می‌کشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار می‌کند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالت‏آمیز و دل‏دادن به دنیا باز می‌دارد؛ عقل این است. لذا اولْ‏کار این است که تقویت نیروى عقل و خرد در جامعه انجام بگیرد؛ تکلیف ما هم این است.

ما هم در جامعه‏ى اسلامى، امروز که خواسته‏ایم نمونه‏اى باشد از جامعه‏ى اسلامى پیامبر مکرم، با همه‏ى ضعفهاى ما، با همه‏ى حقارتهائى که در ماها هست، در قبال آن عظمت بى‏نظیر پیامبر، اینجور حرکت کردیم، اینجور خواستیم که نمونه‏اى از آن درست کنیم. در این جامعه هم باید عقل معیار باشد، ملاک باشد.

تربیت دوم، تربیت اخلاقى است که: «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق»؛(۵) مکرمت‌هاى اخلاقى، فضیلتهاى اخلاقى را در میان مردم کامل کند. اخلاق آن هواى لطیفى است که در جامعه‏ى بشرى اگر وجود داشت، انسانها میتوانند با تنفس او زندگى سالمى داشته باشند. اخلاق که نبود، بى‏اخلاقى وقتى حاکم شد، حرصها، هواى نفسها، جهالتها، دنیاطلبى‏ها، بغضهاى شخصى، حسادتها، بخلها، سوءظن به یکدیگر وارد شد – وقتى این رذائل اخلاقى به میان آمد – زندگى سخت خواهد شد؛ فضا تنگ خواهد شد؛ قدرت تنفس سالم از انسان گرفته خواهد شد. لذا در قرآن کریم در چند جا – «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»(۶) – تزکیه که همان رشد اخلاقى دادن است، جلوتر از تعلیم آمده است. در همین روایت هم که راجع به عقل از پیغمبر اکرم عرض کردیم – بعد که عقل را بیان میکند – می‌فرماید که آن وقت از عقل، حلم به وجود آمد؛ از حلم، علم به وجود آمد. ترتیب این مسائل را انسان توجه کند: عقل، اول حلم را به وجود مى‏آورد؛ حالت بردبارى را، حالت تحمل را. این حالت بردبارى وقتى بود، زمینه براى آموختن دانش، افزودن بر معلومات خود – شخص و جامعه – فراهم خواهد آمد؛ یعنى علم در مرتبه‏ى بعد از حلم است. حلم، اخلاق است. در آیه‏ى قرآن هم «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»، تزکیه را جلوتر مى‏آورد. این، تربیت اخلاقى است. امروز ما نهایت نیاز را به این تربیت اخلاقى داریم؛ هم ما مردم ایران، جامعه‏ى اسلامى در این محدوده‏ى جغرافیائى، هم در همه‏ى دنیاى اسلام؛ امت بزرگ اسلامى، جوامع مسلمان. این‌ها نیازهاى اول ماست.

بعد به دنبال آن تربیت قانونى است، انضباط قانونى. اولْ‏عامل به همه‏‌ى احکام اسلام، خودِ شخص نبى مکرم اسلام بود. از قول ام‏المؤمنین عایشه نقل شده است که سؤال کردند راجع به پیغمبر – اخلاق پیغمبر، رفتار پیغمبر – گفت: «کان خلقه القرآن»؛(۷) اخلاق او، رفتار او، زندگى او، تجسم قرآن بود. یعنى چیزى نبود که به او امر کند، خود او از آن غافل بماند. اینها همه‏اش براى ما درس است؛ اینها همه درس است. نه اینکه ما آن عظمت را با حقارتهاى خودمان بخواهیم مقایسه کنیم، آنجا قله است، ما در دامنه‏ها داریم حرکت میکنیم؛ اما به سمت قله حرکت میکنیم؛ شاخص آنجاست، معیار آنجاست.

میدان زندگى هم میدان آزمایش است. ملت ایران این آزمایش‌هاى دشوار را پشت سر گذاشت که به این عزت رسید. تا وقتى به اسم «لا اله الّا اللَّه» و تلفظ محض به «لا اله الّا اللَّه» و احیاناً به ذهنیت «لا اله الّا اللَّه» اکتفا کرده بودیم، اسیر پنجه‏ى طاغوت بودیم. آن وقتى که وارد عمل شدیم، میدان عملىِ «لا اله الّا اللَّه» را شناختیم و پا در آن گذاشتیم، شدیم ملت مسلمان و خداى متعال آن عزت را، آن قدرت را، آن هویت برجسته و درخشان را به ما ملت ایران بخشید. ما اگر قدم بگذاریم، خداى متعال پاسخ میدهد؛ سریع‏الاجابه است.

۱)سوره ملک: ۱۰

۲) نهج البلاغه، خطبه‏ى اول‏

۳) تحف العقول، ص ۱۵

۴) تحریک کردن‏

۵) مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۰۰

۶)سوره آل عمران: ۱۶۴، جمعه: ۲

۷) شرح نهج البلاغه‏‌ى ابن ابى الحدید، ج ۶، ص ۳۴۰

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=792
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.