تاريخ انتشار: 09 مهر 1396 ساعت 17:02:58
شام غریبان "غزلی از علی اکبر پورسلطان (مهاجر)"

شب شام غریبان آمد و دلهای مشتاقان همه خون است

غم جانکاه ما از حدّ و از اندازه بیرون است

 

شب شام غریبان آمد و تا روز حشر و موسم عُقبی

رسول مصطفی از این مصیبت های عظمی زارومحزون است

 

شب شام غریبان آمد و در گنبدِ گردونه ی پهناور گیتی

کران تا بیکران ماتم سرای سالک آغشته در خون است

 

شب شام غریبان آمد و در پرتوی این عالم هستی

حقایق ها همه درسینه ی تاریخِ پنهان گشته مضمون است

 

شب شام غریبان آمد و از جور و بیداد ستمکاران

به غایت نسل آدم در پس این پرده ی نادیده مغبون است

 

شب شام غریبان آمد و بر شب پرستان نگون اقبال

بساط ناخدای ظلم و استبداد ، در اعماق هامون است

 

شب شام غریبان آمد و بر قوم مستان و زر اندوزان

هراس از جان ، بسی افزونتر از خوف نهانیِ شبیخون است

 

شب شام غریبان آمد و تا عمر بیمار جهان باقیست

شب رسوایی و ناکامی آن جانیِ خونخوار مجنون است

 

شب شام غریبان آمد و بر تارک اندیشه ی سرخ شقایق ها

چو دشت کربلا یاد شهیدان خداجو سبز و گلگون است

 

شب شام غریبان آمد و پیوسته در یاد مهاجرها

چراغ کینه روشن از عِداوت با سپاه رذل ملعون است

برگرفته از کتاب دشت معرفت

  تعداد بازديدها: 3760
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=78233
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.