تاريخ انتشار: 06 مهر 1396 ساعت 17:22:12
رگ و حلقوم (غزلی از لسان عاشقان ثارالله) سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)

کاش می بودم و با خصمِ تو می جنگیدم

وسطِ معرکه رخسار تو را می دیدم


مُهرِ حقّانیّتت را زده ام بر دل و جان

قدرِ یک دانه ی ارزن نبود تردیدم


بی تو در دایره ی جهل فنا می گشتم

با تو امّا ، چو پدیدار شدم جاویدم


فاش می گویم و از گفته ی خود خرسندم

که ز گلزارِ تو بس رایحه هایی چیدم


هر کجا آن دگری فخر فروشی می کرد

من فقط در تبعیّت ز تو می بالیدم


کس چه داند که درآن لحظه به زینب (س)چه گذشت

کاش من هم رگ و حلقوم تو می بوسیدم


ای مهاجر ز غمِ خون حسین بن علی(ع)

در همه عمر به یک لحظه نیاسایید

برگرفته از کتاب "دشت معرفت"

  تعداد بازديدها: 3743
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=78221
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.