نقدی بر سخنان فرماندهی محترم سپاه به قلم امیر حسین موحدی در پی انتشار سخنان فرماندهی محترم کل سپاه پاسداران اینجا آقای امیر حسین موحدی مطلب ذیل را به این سایت ارسال نمودند که عینا از نظرتان می گذرد
1- سردار جعفری ضمن عرض تبریک به مناسبت اعتماد مجدد مقام معظم رهبری تجدید جکم فرماندهی سپاه با توجه به نظریه ای که فرمودید ذکر چند نکته را ضروری می دانم.
1- 1 ما با دشمنی مواجه هستیم که فقط زبان زور می فهمد و بنابراین نمی توانیم با دشمن به زبانی دیگر حرف بزنیم که اصلا آن را نمی فهمد و انتظار داشته باشیم نتیجه بگیریم.
2- 1 من با صدای بلند می گویم سپاه هم به دنبال صلح است اما صلح تنها در صورتی محقق می شود و پایدار می ماند که دشمنان از شروع جنگ با ما درهراس باشند و از عواقب آن بترسند.
3- 1 صلح با مذاکره صرف به دست نمی آید. اگر کسی بویی از واقعیات نظام سلطه برده باشد، این را درک می کند
2- سردار قطعا می دانید که نظریه پردازی علی الخصوص در حوزه های مرتبط با امنیت ملی و بین المللی نیازمند درک و توضیح دقیق مفاهم مورد استفاده می باشد لذا ضروری است در خصوص مفاهیمی چون دشمن ، زور ، سلطه ، صلح ، صلح پایدار ، هوراس و هراس انگیزی توضیح دهید تا مخاطب داخلی فرا منطقه ای و بین المللی به درک درستی از نظریه امنیتی فرمانده کل سپاه داشته و دچار سوء تفاهم که می تواند برای آنها و ما هزینه ساز باشد نشوند.
3- لطفا بفرمایید با فرض مصداق سازی از آمریکا و اسرائیل بعنوان دشمن آیا تا کنون از زبان دیگری برای رفع دشمنی بهره گیری شده است؟ راهبرد ایران در موضوع رژیم صهیونیستی شاید به روشن ترین شکل ممکن راهبرد سازی شده باشد لذا حتی تلاش این رژیم برای هر سطحی از ارتباط گیری حسنه با ایران نیز مشروع و قابل پذیرش تعریف نمی شود و راهبرد ایران در موضوع آمریکا به صراحت توسط بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و حمایت تام ملی تحت عنوان نابودی رژیم صهیونیستی تعریف و مورد رجوع هر سطحی از سیاست گذاری و برنامه ریزی قرار می گیرد بطوریکه حتی ورزشکاران در میادین ورزشی که غیر سیاسی ترین شکل زندگی بین المللی است روشن و بی ابهام است. اما در مورد آمریکا بعنوان تنها کشوری که به عنوان دشمن ایران مورد اشاره قرار گرفته و می گیرد هرگز مبانی راهبردی روشن و مشخصی ارائه نشده است بطوریکه سیاستهای گذاران حوزه های مختلف عملا نمی دانند در برخورد با چنین مفهومی دقیقا باید چه رویکردهایی رفتاری را انتخاب و بکارگیری نمایند لذا در عین دشمنی از روابط اقتصادی ، سیاسی (موارد خاص) ، فرهنگی و آموزشی ، برخوردار و در عین حال اتخاذ رویکرد تقابل در برابر اقدامات براندازانه و مداخله جویانه آمریکا را مورد تأکید قرار می دهیم. لذا می توانیم مدعی باشیم که با دشمنی مواجه هستیم که فقط زبان زور می فهمد اما باید توضیح دهیم که مگر با اصرار بر حفظ دشمنی متقابل می توان انتظار اثرگذاری زبان دیگر را مورد آزمون قرار داد.
4- نظامیان بطور معمول بدلیل شناخت و لمس آثار و تبعات درگیری نظامی و جنگ از جدیدترین مخالفین بروز تبدیل مناقشات سیاسی و دیپلماتیک به تنش و درگیری محدود نظامی تا جنگ هستند لذا ادعای صلح طلبی سردار جعفری حتما می تواند یکی از صادقانه ترین ادعاهای ضد جنگ باشد اما ادعای کارکرد نظریه صلح متکی بر اقتدار نظامی نیازمند بحث و بررسی بسیار جدی آکادمیک و علمی است چرا که یک اشتباه محاسباتی می تواند زمینه ورود به بازی غیر قابل کنترل مسابقه تمام ناشدنی تسلیحاتی باشد چنانکه شوروی در چنین بازی گرفتار و بسیاری از فرصتهای غیر نظامی را برای کنترل دشمن از دست داد.
5- دکترین صلح پایدار مبتنی بر هراس از اقدام متقابل انتقامی غیر قابل کنترل مورد نظر سردار جعفری قابلیت مشابه سازی با دکترین بازدارنگی شوروی در دوران جنگ سرد می باشد در شرایط مذکور بازدارندگی عبارت بود از تأمین توانمندیهای نظامی برای متقاعد سازی کشور مقابل به چشم پوشی از رفتاری معین یا وادار ساختن دشمن به صرف نظر از اهداف احتمالی که تعقیب میکند. اما سردار به خوبی می دانند که دکترین نظامی صرفا در پاسخ به چگونگی اقدام بخش نظامی راهبرد ملی است که باید در هماهنگی و همسویی تام با سایر مولفه های سازنده راهبرد ملی در یک موضوع خاص مثلا مثل دشمنی آمریکا تدوین شده باشد. بنابراین راهبرد نظامی(دکترین) نمی تواند خارج و مجزای از راهبرد ملی مفهوم سازی گردد.
6- کشورها بطور معمول با اقدامات منفعت طلبانه ، خصومت آمیز و دشمنی بازیگران مختلف منطقه ای و بین المللی مواجه هستند که طبیعتا از حیث هدفگذاری و سطح تهدید از کم و کیف بسیار متفاوتی برخوردار می باشند لذا طبیعی است که دکترین بازدارندگی متکی بر قدرت افزایی(ترس از عواقب) نمی تواند برای مدیریت رفتار همه بازیگران مقابل تقابل استناد و استفاده باشد بعنوان مثال در شرایط امروزی قدرت نمایی ایران برای دشمنی به بزرگی و توانمندی آمریکا که در فاصله جغرافیایی دوری قرار داشته و می تواند فاقد کمترین رابطه با ایران باشد معادل و همسان با نمایش اقتدار و قدرت بازدارندگی ایران در برابر بازیگر منطقه ای عربستان که در همسایگی با کشورمان قرار داشته و به دلایل مختلف حتی در شرایط قطع رابطه سیاسی و رسمی ناچار از تعامل و رابطه مانند اعزام حجاج یا همراهی در نشست های مشترک مانند سازمان کشورهای اسلامی ، اًپک و غیره هستیم. بنابراین دکترین مورد ارائه سردار جعفری باید با تعابیری دقیق و شناخت اجزا به روشنی قابلیت تطبیق با سطوح مختلف تهدید را داشته و بیان کرده باشد.
7- جزء دوم نظریه سردار جعفری شاید از اهمیت بیشتری برخوردار باشد چرا که معتقد هستند صلح با مذاکره حاصل نمی شود و ماهیت نظام سلطه بر قدرت نمایی مقتدرانه متکی می باشد لذا ناچاریم نظریه پردازی سردار را صرفا ناظر بر رفتار آمریکا بعنوان حاکم فعلی نظام سلطه تلقی کنیم که سردار با نظریه بازدارندگی مقتدرانه نظامی در صدد نظریه پردازی شیوه تقابل فعال در رویارویی با خصم 38 ساله هستند. سردار برای تبین دکترین مذکور فروضی مانند دشمنی دائمی ، ساز و کار غیر قابل مذاکره نظام سلطه ، ناکارآمدی شیوه های رایج مانند مذاکره و کارکرد دیپلماسی و سکوت یا بی اثری سایر بازیگران بین المللی و تعریف تک بعدی اقتدار ملی را ثابت می دانند لذا ضروری است موفقیت نسبی الگوی مذکور را با ارائه نمونه های تاریخی و حتی مدل سازی شده اقدام فرمایند در حالی که مصادیق ملموس و عینی موجود موید چنین مفروضاتی نیست بلکه برخی دولتهای مقتدر و موثر امروز جهان برخلاف دکترین های گذشته که به بازدارندگی مقتدرانه نظامی تعبیر می شد با اتکا بر راهبردهای همه جانبه بیش از پیش در مسیر مقابله و مدیریت رفتار آمریکا موفقیت داشتند بررسی راهبرد های روسیه ، چین و حتی اروپا در برخورد با تسلط و اقتدار آمریکایی بسیار حائز اهمیت می باشد روسیه سالها است از دکترین بازدارندگی فعال و مقتدرانه شوروی فاصله گرفته و مدیریت رفتار آمریکایی را با تکیه بر نفوذ منطقه ای غیر نظامی پیگیری می کند چنانکه چین با استیلا دادن راهبرد بزرگ چین که براساس تسلط اقتصادی بر جهان تبیبن شده است دکترین نظامی را با فاصله در خدمت راهبرد بزرگ قرار داده است اروپا نیز بیش از همیشه در تلاش است تا توسل به راهبرد دو پایه سیاسی و اقتصادی را به مرور جایگزین دکترین مشت اول کند اروپای امروز و علی الخصوص اروپای بعد از اشغال افغانستان و عراق حتی در حوزه مباحث سیاسی مایل به تبعیت و همگرایی با آمریکا نیست در صدد تبین رفتار اروپایی است. بهرحال ایران نیز باید در خصوص موضوعاتی از این دست علی الخصوص در موضوع آمریکا که از رفتار خصمانه 38 ساله برخوردار و براندازی جمهوری اسلامی ایران را بعنوان هدفی عالی اعلام می کند به راهبرد سازی اقدام نماید راهبرد عالی ایران در موضوع آمریکا که طبیعتا زمینه ساز شکل گیری دکترین نظامی در خدمت راهبرد کلان خواهد بود.
8- یادآوری نکته کلیدی اینکه بدون تدوین راهبرد ایران در موضوع آمریکا(تنها کشوری که در سیاست خارجی ایران بعنوان دشمن تعریف می شود)نمی توان از انتخاب دکترین نظامی سخن گفت و نمی شود انتخابهای درستی در حوزه های مختلف و مرتبط با موضوع آمریکا را از سوی دستگاههای مختلف کشور انتظار داشت.
|