بهار نیوز - لیلا واحدی: این روزها توپخانه منتقدان دلواپس و تندرو، یک کانون آتشباری بیشتر ندارد و آن کسی جز رئیس جمهوری به عنوان نفر نخست اجرایی کشور نیست. این حجم انتقادات طی چهار دهه گذشته از یک مسئول در کشور، بیسابقه بوده است. روحانی این روزها با انواع اتهامات و افتراها روبهرواست. گاهی به بهانه سخنانش درباره علی (ع) به دروغگویی و تحریف تاریخ متهم میشود، گاهی با بهانه برجام بر دیپلماسیاش هجوم میبرند و گاهی رای و پشتوانه مردمیاش را به هیچ میانگارند.
این روزها جبهههایی که نفر نخست اجرایی کشور را تهدید میکنند کم نیستند. این حجم انتقاد که در بسیاری از مواقع رنگ توهین و تخریب و اتهام زنی میگیرد، در مرحله نخست، هرچند نامحسوس اما از پیشرفت دموکراسی در ایران و گسترش فضای انتقاد و آزادی بیان در ایران حکایت دارد، اینکه این روزها بی دغدغه تکفیر شدن به دلیل انتقاد از رئیس جمهوری، میتوان به رئیس دستگاه اجرا تاخت گامی مبارک است.
آنچه اما این میان نباید فراموش کرد مرز باریک بحرانآفرینی و انتقاد از دولت مستقر است. وظیفه تامین امنیت و حقوق شهروندی را قانون اساسی به صراحت در اختیار قوه مجریه و رئیس آن قرار داده است، پس هر نوع تلاش برای برهم زدن این امنیت جایگاه این قوه را به چالش خواهد کشید. امنیت در سایه همان قانون تامین خواهد شد و نادیده گرفتن قانون سنگ را روی سنگ بند نمیکند. امضای طومار برای حفظ برخی هنجارها، به همان میزان توصیه دین مبین است که احترام و حفظ قانون اساسی.
پسِ پرده این طومارنویسیها اگر دغدغه حفظ شریعت و دین بود، شاید جامعه میتوانست با دیده اغماض از این بیقانونی عبور کند؛ اما تاریخ این طومارنویسیها نشان میدهد که آنچه این میان برای طومار نویسان در اولویت و اهمیت نبوده است همان دین و شریعت است. آنچه تاریخ از این طومار نویسیها و دشنام گوییها در شبهای دعا حکایت میکند یک نکته و نقطه مشترک دارد و آن ایجاد بحران برای تضیعف کسی است که مورد پسند ما نبوده اما اکثریت مردم او را پسندیدهاند.
تفسیر از هر تعبیری تنها برای ربودن آرامش از آنی است که از جنس ما نبوده اما از جنس مردم بوده است. همان که برای شکستش از همه چیز و همه کس بهره بردیم و نتوانستیم. تنهایی این روزهای روحانی مردم را به راهی که در پیش گرفتهاند مطمئنتر و مصممتر میسازد. کشور همچنان با همه دیوانگیهایترامپ به آرامش نیاز دارد. آرامشی که به نفع همه مردم است نه فقط روحانی؛ آتشها در این شرایط اگر قرار است اختیاری هم داشته باشند باید در دایره قانون مختار باشند و آتش بر آرامش مردم نگشایند.
عبرت از تاریخ؛ تاریخی که دو دهه بیشتر از آن نگذشته ضرورت بلوغ سیاسی، جریانها و چهرههای سیاسی است. نمیتوان هر گوشهای از این آب و خاک مختار گشودن آتش شد و دولت مستقر را با بهانه و بی بهانه به چالش کشید؛ نیرو و قدرت و توانش را ربود تا از آنچه مهم برای کشور است باز ماند. حضور زنان در ورزشگاه موضوع کم اهمیتی نیست، اما خشک شدن ایران و کمبود قحطیوار آب بسیار بسیار جدیتر از این حضور است. دولت برای رفع مشکلات عدیده و ریشهای کشور نیاز به آرامش دارد.
آتشهای خارجی فراوانی علیه ایران به اختیار گشوده شدهاند، دور از انصاف و آیین شریعت است که تفسیر به دلخواه از تعبیری شود و آتشهای کینهورزیهای سیاسی به روی دولت مستقر گشوده شود. این میان ایران ضرر خواهد کرد، این مریض تبدار را اگر خنکای نسیم نیستیم وعده آتشش نباشیم. .