گفت: استاد رائفی پور در مراسم قدر شب 21 با خطاب قرار دادن حسن روحانی رئیس جمهور گفته:
1- با خبر شدم جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم فرموده اند : امیرالمومنین مبنای ولایت و حکومت را نظر_مردم و انتخاب مردم میداند که امام فرمودند هرکسی که شماها او را برگزینید من هم اطاعت میکنم
گفت: ادامه داد:ای کاش حضرت زهرا (س) به اندازه رئیس جمهور محترم با عقاید و اندیشه های امام علی (ع) آشنا بودند و بی خود در مقابل کسانی که آمده بودند علی را با دستان بسته برای بیعت با جناب ابوبکر ببرند مقاومت نمی کردند و جان شریفشان را در مقابل انتخاب مردم و شورای سقیفه قرار نمی دادند!
گفته افسوس که امام حسین (ع) و یارانش هم به اندازه جناب روحانی با منظومه فکری امیرالمومنین (ع) آشنا نیستند و اِلا نه عاشورایی بر پا میشد و نه کربلایی و نه آن همه خونریزی !!!
خوب که نگاه میکنم گفته العیاذ بالله خود خدا هم به اندازه ایشان آگاه به مسائل نیستند و اِلا قرآن را پر از فراز های زیر نمی کردند.
أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُون ( اکثرشان ایمان نمی آورند)
أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون ( اکثرشان فاسقند )
أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون ( اکثرشان عقل ندارند)
أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون ( اکثرشان علم ندارند)
أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُون ( اکثرشان جاهلند)
أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُون ( اکثرشان کافرند)
أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُون ( اکثرشان نسبت به پذیرش حق کراهت دارند)
أَكْثَرُهُمْ كاذِبُون (اکثرشان دروغ گویند)
أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُون (اکثرشان شاکر نیستند)
أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكينَ (اکثرشان مشرک هستند) أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُون (اکثرشان گوششان بدهکار نیست)
بعد گفتند آقای دکتر !!! همان فرمایشاتتان راجع به مذاکرات امام علی (ع) و زبیر و مذاکرات امام حسین (ع) و عمربن سعد و صلح امام حسن (ع) که این آخری را همین چند روز پیش افاضه فرموده بودید برای هفت پشت ما و هزار و دویست سال فقاهت شیعی بس است. استاد رائفی ادامه دادند در مظلومیت علی ابن ابی طالب (ع) همین بس که رئیس جمهور تنها حکومت شیعی جهان این سخنان را بگوید!
و بعد گفتند آقای رئیس جمهور شما را بخدا به همان برجامتان برسید و با اهل بیت کاری نداشته باشید! و بعد گفتند الفاتحه...
1- گفتم: آقاجون واقعا بر مظلوميت مولا علی عليه السلام همين بس که در سالروز شب شهادتش برخی هر چه جز علی خواستند گفتند و می گويند.
1-1 يکی از دوستان عالم و حوزوی در سال های دور به نکته قابل تأملی اشاره کرد ايشان می فرمود بسياری از اهل منبر بدليل برداشت خاصی از کتاب خدا تصور می کنند به شعبان گله های انسانی انتخاب شدند تصور می کنند بندگان سرگردان خدا بايد به دست با کفايت و کريمانه ايشان هدايت و به خدا رسانده شوند. بعد دقيقا به چنين برداشت خشک و تک بعدی از آيات قرآن در مورد اشرف مخلوقات اشاره کردند
1-2 گفتم: اما خالق هستی که تمام خلقت را به سجده در برابر کرامت ، خردمندی ، خلق و خوی الهی انسان مکلف ساخت شايد العياذ بالله به اندازه رائفی نمی دانست که اولين بنده که سجدگاه مخلوقاتش کرد چنين همزمان با رانده شدن ابليس بر زمين هبوط خواهد کرد شايد خداوند العياذ بالله همچون رائفی نمی دانست تأکير بر سجده گاهی انسان همزمان با ذکر برخی صفات می تواند از نگاه و قرآن فهمی رائفيون مايه شرمندگی تلقی گردد.
1-3 استاد رائفی پور به رسم ادبيات رائفی شايد العياذ بالله فراموش کرده باشد انسان فاسق ، فاجر ، ناسپاس ، شرک زده و ......اعيال خود می خواند و تکريمشان را اوجب واجبات بر شمرده است.
1-4 گفتم: ايکاش اين استاد علی اکبر رائفی پور قدرشناس بود و لحظات قدر مخاطبين آن مجلس عزيز و شايد برای برخی مومنين بی تکرار را به غيبت ، تهمت و دروغ بستن به خدا و بندگانش ضايع نمی کرد همانطور که عالمی از اين دست شب قدر 21 رمضان سال شصت مردم را در محل جامعه الصادق ميدان ولی عصر با توهين و افتراع بستن عليه استاد شهيد مطهری مبنی بر اثر پذيری انديشه استاد از مبانی سوسياليسم ضايع ساخت.
1-6 گفتم: اين آقای علی اکبر رائفی پور مانند بخشی از هم لباسان و هم صنفانش و البته بر خلاف نظر صريح حضرت امام خمينی(ره) که جمهوری اسلامی ايران را برآمده از اراده مردم و راي مردم را ميزان می دانستند و حتی بالاتر العياذ بالله جايگزين سازی برای جمهوری اسلامی به اراده مردم را يوم الله ناميدند هرگز به حق مردم در حکومت و حاکميت باور نکردند. هرگز شرافت و کرامت انسان را به عقل خدادای نمی دانند هرگز باور نکردند که خداوند پس از خلقت عقل اعطايی به آدم همگان را ملزم به سجده در برابر انسان کرد و هرگز باور نکردند همان آدم غرق در نعمات بهشتی بايد با جنس خود به آرامش می رسيد آرامشی که به هبوط از بهشت ش منجر شد هبوطی که بازگشتش نيازمند بعثت هزاران پيامبر مرسل و در گرو گذشت هزاران سال می باشد.
اما همچنان که خالق در آیه آیه قرآن فر موده آدم ابوالبشر و مستحق سجده تمامی مخلوقات است که عصيانگرشان همچنان يگانه ابليس است.
1-7 گفتم: رائفی پا فراتر گذاشته و علاوه بر هيچ انگاری مردم بجای دادگاه ويژه روحانيت خلع لباس نيز می کند چنانکه به طعنه حجت الاسلام روحانی را دکتر می خواتد دکتری که البته پس از قرن ها تمام حوزه ها را نيز به پذيرش و اعطايش مفتخر کرده است.
2- گفتم: اما در مورد برخی افاضاتی که رائفی پور در شب قدر 21 ماه مبارک داشتند اشاره به چند نکته را مناسب می دانم.
2-1 چرا بنابر فرمان حضرت باريتعالی پيامبران بايد پس از ابلاغ رسالت به کسب بيعت مردم باپيام رسالت شان اقدام می کردند؟
اصولا مگر رسالت حضرت آدم تا خاتم مفهومی جز کسب بيعت ارادی مردم با پيام رسالت داشتند؟
مگر کسب بيعت مردمی بقول استاد رائفی فاسق ، فاجر ، جاهل ، ناسپاس و ...... فضيلت است که پيامبران بايد در جهت تحققش مجاهدت کنند؟
2-2 رسول مکرم(ص) براساس روايت غديرخم همه را مجتمع کردند تا حديث ولايت ابلاغ کند يعنی اگر شهادت ، باور و بيعت همه نبود ولايتی نيست مگر نه اينکه ولی(ع) دست در دست ابلاغی رسول خدا(ص) بدليل سرکشی برخی و همراهی جامعه خانه نشين نشد؟
2-3 آيا بيعت مردم فاجر ، فاسق ، جاهل ، دنياپرست يا نا آگاه به پيروزی حکومتی معاويه در برابر امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و سپس يزيد دربرابر امام سيدالشهدا(ع) نشد؟
بنابراين جماعت به آگاهی يا به جهل ، به ديانت يا ضلالت و ... عامل انتخاب و استقرار حاکم نيستند؟
2-4 مگر نه اينکه خداوند در آيات قرآن قيام مردم به تعقل و تفکر را مهمترين دليل و عامل تحقق حکومت صالحين اعلام می کند؟
استاد رائفی مردم مسلمان ايران را که با قيام به تفکر و تعقل زمينه ساز تحقق انقلاب اسلامی و مقابله با استکبار جهانی شدند را همچنان از مصاديق فسق ، فجور ، جهالت ، ناسپاسی و ناآگاهی می دانند؟ اگر اينطور نيست که حداقل در حق مردم ايران چنين نبافند
2-5 استاد رائفی بايد توضيح دهند که آيا بعثت انبيا و به زعم ما استمرارش در امامت و ولايت مگر جز با هدف تجهيز مردم به علم و ايمان برای انتخاب های درست و اصلح بوده است؟
آيا خداوند علی رغم علم ذاتی به لايعقلون ، لايعلمون ، اکثروهم فاسقون و... حداقل با اعزام دهها هزار پيامبر و با اتکا بر صبری بی انتها و اميدی تمام ناشدنی و تأکيد بر اطمينانی قاطع برای ايجاد شرايط انتخاب بهترين توسط مردم اقدام نکرده است؟
2-6 گفتم: مگر پيامبران الهی و حتی خرد انسانی بر تحقق چنين وعده ای تأکيد نمی کنند؟
مگر نه اينکه روزی انتخاب مردم با حاکم منتخب خداوند جمع خواهد شد؟
العیاذباالله اگر رائفی خالقمان بود که در کمتر از آنی کلاف خلقتمان را درهم می پيچيد.
2-7 استاد علی اکبر رائفی پور آيا از صادقانه ترين روايتگری های خداوند در قرآن اشاره به اين داستان نيست که حتی در بازی يک به يک و علی رغم دسترسی آدم ابولبشر يعنی خاص ترين بنده خاص خلقت به تمامی امکانات و نعمات بی انتها و ابدی علی الظاهر نتيجه به نفع مربی اخراجی از کنار زمين خاتمه يافته است؟
2-8 آيا اولين بنده و پيامبر خدا با تجربه هبوط از بهشت و ... در تحقق هدايت بندگان که تماما به دو فرزندشان منحصر بود نيز متحمل شکست نبود.
مگر نه اينکه خداوند با همين واقعيت به تحقق حاکميت صالحين يعنی استقرار حاکم و جامعه صالح وعده فرمودند؟
مگر نه اين است که اصولا شيعه بودنمان را بر همين اساس تعريف می کنيم؟
آيا با محکوم دانستن جامعه به فسق ، فجور ، جهالت ، ناسپاسی و ...... می توان شيعه بود؟
2-9 آيا استاد رائفی پور نشنيدند و باور ندارند که فرموده لا يغيير قوم حتی الا وسعها پس آقای رائقی پور می دانند که اصولا بعثت انبيا ، امامت ائمه و ولايت فقها را رساندن از آنچه گفتند(هبوط) به آنچه بشارتش به منجی داده اند نمی دانيم.
2-10 استاد رائفی بفرمايند امام علی(ع) که بنابر حکم الهی ابلاغی در غدير خم مکلف به پذيرش امور مردم شدند چرا شانه به شانه حضرت زهرا(س) و اندک صحابه مانند جناب سلمان ، مقداد ، اباذر و ... برای بازپس گيری حاکميت قيام نکردند؟
آيا امام در مواجه با بيعت مردم نفرمودند اگر نبود که خداوند از ... پيمان گرفته افسار خلافت را ... می انداختم.
آيا امام به صراحت نفرمودند که علی رغم عدم باور به تحقق اصلاح امور انتخاب مردم را تمکين می کنند.
گفتم: حتما رائفی پور می توانند توضيح دهند چرا امام علی (ع) در تأکيد بر حق ولايت با زهرای مطهر(س) و اندک صحابه همراه نشدند و هرگز نيز برای بازپس گيری حق امامت قيام نفرمدند چنانکه امام حسن مجتبی(ع) و سيداشهدا(ع) نيز چنين نکردند.
2-11 آقای رائفی پور به رسم برخی باورهای امروزی امام علی(ع) و سيدالشهدا(ع) را منزه از مذاکره مي دانند در حالی که مذاکره و مصالحه حضرت موسی(س) ، سليمان نبی و داود نبی يا جناب زکريا(س) ، حضرت مسيح.(س) و نبی مکرم
اسلام (ص) . امام حسن مجتبی 0ع) و حتی ولايت پذيری مذاکراتی مصلحانه علی ابن موسی الرضا(ع) را با کافران ، مشرکان و غاصبان حاکميت امامت را تأييد و خردمندی قهرمانانه اعلام می کنند. پس علی الظاهر ذات مذاکره با کفر و شرک و حتی در مورد امکان دسترسی به کعبه و مسجدالحرام را ممکن و انکار نمی کنند
2-12 استاد رائفی حتما می دانند خداوند آيات ديگری را نيز در قرآن بر رسول مکرم اسلام(ص) نازل فرمودند که شايد آقای رائفی پور تفسير داستان مذاکره حضرت ابراهيم برای دعوت از مشرکين به يکتاپرستی را بدانند.
شايد داستان فرمان خداوند به حضرت موسی(س) را که برای مذاکره با تجسم شرک محض فرعون مامور گرديد را بدانند وقتی برای کسب نتيجه بهتر حضرت موسی(س) مسئلت داشتند که برادرشان هارون که از بيانی فصيح برخوردار بودند در مذاکره با فرعون اين تجسم شرک محض همراهيش کند.
بفرمايند مذاکره زکريای نبی(س) با کاهنان دنياپرست و شرک زده در داستان برای حضرت مريم(س) چند بار تکرار شده است؟
آيا داستان سليمان نبی(س) برای دعوت بانو صبا به توح بازگويی مذاکره هوشمندانه بجای لشکر کشی نيست؟
2-13 پيامبر معظم اسلام(ص) پس از چند نوبت مذاکره ناموفق با مشرکين نسبت به ابلاغ پنهانی رسالت و مسلمان گيری موردی اقدام می فرمايند. اما در شرايط مناسب در نشستی شبانه و خارج از مکه بزرگان قبايل ... را به حضور پذيرفته و در مورد پذيرش اسلام با آنها که بدنبال رفع مشکل دو قبيله بودند مذاکره می کنند.
و به اسلام می خوانند.
2-14 پيامبر(ص) در اولين فرصت ممکن پس از استقرار در مدينه النبی نمايندگانی به دربار پادشاه ايران ، يونان ، ... اعزام و در موره پذيرش اسلام بعنوان دين رسمی دعوت به مذاکره می کنند که نتايج ابتدايی موفقی نيز ندارد.
2-15 امام علی(ع) مکرر برای بازگرداندن جنگيان جمل مذاکره کردند که در نهايت مذاکرات بی نتيجه و جنگ واقع گرديد. چنانکه نهروانيان فرستادگان مذاکره کننده امام(ع) را يکی پس از ديگری مثله و به طرزی وحشيانه به شهادت رساندند لذا درخواست مذاکره ناموفق و جنگ واقع گرديد جنگی که در آن و نهروانيان به جهنم واصل شدند.
2-16 استاد رائفی می دانند که مولا علی(ع)قبل تر نيز در مذاکره ناخواسته و حتی مذاکره کننده بی کفايت را برای پرهيز از اختلاف افکنی مسلمين مورد تمکين قرار دادند که شرح داستان رويارويی قاضی ابله و خدای مکر را رائفی هم می دانند.
2-17 استاد رائفی پور شنونده را شگفت زده می کنند وقتی از مذاکره چندباره و پذيرش صلح پيشنهادی معاويه توسط امام حسن مجتبی(ع) بی اطلاع نشان می دهند.
3- استاد رائفی هم حتما از معاهده دوجانبه ايران و روسيه به نام گلستان که در شرايطی ديگر ترکمنستان تعبير شد شنيده اند عهدنامه فی مابينی که از سوی ايران به امضای دو تن از بهترين های تاريخمان ممهور شده است پيمانی ظالمانه که جوانمردان ايران و تبريز عاقلانه برای تماميت ايران پذيرفتند. جالب توجه اينکه امروزه همگان حتی علمايی چون استاد رائفی بجای مسببين وقوع شرايط ذلت بار و غيرقابل تحمل مذکور به مجاهدينی که برای حفظ ايران ناچار از پذيرش چنين عهدنامه ای شدند لعن می کنند. پس شايد عاقلانه باشد تا رائفی نوعی يک بار هم بجای بحث در خصوص بايسته های معاهده يک به شش برجام به سازندگان شرايطی که ما را در کارزار نا متوازن 1+ 5 رساندند تأمل کنند.
4- ايکاش بسياری از جنس استاد رائفی پور فرصت گران بهای لحظات قدر 21 رمضان را اينگونه.به کام حاضرينش تلخ و مبتلا به انواع گفته های غلط يا غير صادقانه نمی کردند کاش می توانستند لحظاتی نيز به علی انديشيده و از علی می گفتند.