| موعد انتخابات و رسالت رسانهای که باید ملی باشد ليلا واحدي- روزنامه بهار
رسانههای جمعی، از نوع دیداری و شنیداری، به سبب افزونه «جمعی» افزوده شده برای توصیفشان، باید به سلیقه جمع و اقبال عمومی نزدیکتر باشند تا سلیقه اقل جامعه، به ویژه آنکه این اقل جامعه به یکسونگری هم شهره باشند. رسانه موفق در دنیای کنونی معجزهای را میماند که برای تحقق آن هزاران عامل باید هماهنگ هم کنار بیایند تا معجزه رخ داده و اعتماد عمومی در این کارزار بی نقشه و پر خطر و پر رقیب به دست آید. اعتمادی که هر لحظه ممکن است با یک رفتار وگزارش و حتی یک نمای دوربین و یک خط خبر دچار آسیب شود.
سلب این اعتماد از یک رسانه در دنیای انفجار رسانه همان آفتی است که در داخل کشور به جان عریض و طویلترین رسانه این کشور افتاد و صدا و سیما را که روزگاری قرار بود به دانشگاهی برای مردم تبدیل شود، به جایگاهتریبون اقلیتی خاص تنزل داد. این نزول اما تنها برای این رسانه آفت نشد. برای ایران و ایرانی هم عقبماندگی به ارمغان آورد. مگر نه این است که صداوسیما اکنون میلیاردها از بودجه بیتالمال کشور را در اختیار دارد و بازده و بیلان کاریاش را هیچکس نمیداند.
صداوسیمایی که در مقام ملیترین رسانه این ملک باید ملی رفتار کند، اکنون در «دَم» انتخابات آنتن زنده و غیره زنده برای نامزدی خاص فراهم میکند و از آنسو نیز با آخرین تهماندههای هنر در دورهمیها، دولت یازدهم را با شدت و حدت تخریب میکند. اعتراضها از چپ و راست بالا رفته است، روزی نیست که خبر شکستش از رسانههای خبری و غیرخبری فارسی زبان بیگانه در محفلی نپیچد و این «دَم» انتخابات مردم را به شنیدن اخبار برون مرزهاترغیب نکند.
میان این همه سرمایه و امکانات مادی و معنوی؛ هنر این رسانه کجاست؟ اینکه بی محابا و بیپرده اعلام کنی که ما طرفدار یک جریان خاصی هستیم یا مخرب جریان خاص دیگر؛ چه سودی برای شور انتخاباتی ایران خواهد داشت؟ اصل بیطرفی که از اصول خدشه ناپذیر این رسانه است میان این همه پخش زنده از چهرههایی خاص کجا نمود پیدا خواهد کرد؟ یک ارزیابی کاملا ساده از وضعیت جامعه شناختی ایران طی سالهای گذشته نشان میدهد که مردم خلاف آنچه رسانه ملی برای آنها نشان داده و عیان ساخته رفتهاند. مردم باورشان نمیشود که دولت آنقدرها که مورد سیاه نمایی قرار میگیرد، کارنامه سیاهی داشته باشد. باوراندن اینکه دولت ناموفق بوده است چیزی جز ناامیدی برای مردم به دنبال خواهد داشت؟ ریشههای امید را خشکاندن جزو کدام آرمانهای رسانهای است که قرار است ملی باشد و با هزینه ملت اداره شود؟ از آنسو، دوربین و آنتن رسانه ملی را در اختیار تیم تبلیغاتی چهرهای خاص نهادن و در باغ سبز را در جای خاصی نمودن، با کدام رسالت رسانه ملی مطابقت دارد؟
کار در صداوسیما باید به کجا رسیده باشد که علی مطهری از تریبون مجلس اعلام کند که در این سازمان قانونی وجود ندارد و نظارت بر این سازمان تشریفاتی شده است؟ رسانهای که در راستای خواست و سلیقه مردم حرکت نکند اگر با هزینه خصوصی اداره شود شاید تنها خود را از صحنه رقابت خارج کند؛ اما زمانی که رسانهای با هزینه مردم و دقیقا خلاف خواست و منافع آنها حرکت کند باید نگران این حرکت بود. رسانه ملی در این موعد انتخابات باید ازتریبون جناحها بیرون آید، باید راه خود را میان اینهمه بیراهه بجوید و پیش رود تا انتخاباتی شکوهمند و در خور نام ایران را شور و گرما بخشد.
درباره کارنامه و دستاوردهای دولت، نیازی به اغراق و زیبانمایی نیست اما سیاه و زشتنمایی هم به دور از انصاف و حتی عقلانیت است. در برهه کنونی مدیران این سازمان باید به درک درستی از مردم؛ نیازها و دغدغههایشان دست پیدا کنند تا بتوانند از نامزدهای آینده این انتخابات در مقام «کلام مردم» مطالبهگر ظاهر شوند. این موضوع با توجه به در پیش بودن برنامههای مناظرههای انتخاباتی اهمیتی دوچندان مییابد. مناظرههایی که بیطرفی رسانه ملی در برگزاری و جزئیات برگزاری آنها اهمیتی بیش از پیش دارد، اگر این رسانه میخواهد در قامت رسانه ملی به کار این ملک آید باید که بر بایدهایی پایبند باشد، باید کهتریبون را؛ آنتن را و زمان و مکان را از احاطه یک جریان اقل خارج کند، میان مردم ببرد (البته که منظور از مردم هم منتقدان روحانی و هم موافقان روحانی، هم منتقدان رئیسی و هم موافقان رئیسی است.) مطالبهگر دغدغههای مردم در برهه کنونی بودن همان قدر مفید به فایده است که پخش زنده حرکات و سکنات و گفتارهای کاندیدای ریاست جمهوری!
|