کاروان خاطرات، بازگشته از جایی که چهل روز گذشته است از ماتمهای سرخ، از عطشهای پرپر شده ،
این آتش یادها، چهل روز چون اسبان تاختهاند بر پیکر صبر آنان .
بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیدهاند به نقطهای از آغاز؛ به نگاههای در خون شناور، به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت .
کاروانِ اربعین، با خطبههای گریه، از شام رسوا برگشته است و تصاویر جراحت، در سوزندهترین بیان قاب میشود و در سوزندهترین بیابان .
بغل بغل شعله ریخته میشود در صحرا .
دوبیتیهای پر لهیب، سطح مصیبت زده دشت را گلگونتر میکند. اکنون چهل روز از آن سیل عطش، سپری شده است.
قافلهای زخم خورده، وارد سرزمین چهلمین روز میشود.
اینان اربعین را با خود آوردهاند؛ با نقل خاطرات قطعه قطعه شده.
دنیای ادب نیز گل و ستاره آورده است که به پای سربلندی شان بریزد.
سلام بر حسین (ع) و اربعینش،
سلام بر زینب (س) و اندوه جانکاهش
سلام بر اشکهای غریبانه سید الساجدینش
سلام بر اربعین و زائرانش!
سلام بر کاروانیان به سوگ نشسته
که به سوغات بر مزار کشتگان،
عشق بردند واندوه را به مویه نشستند.
یا ثار الله و ابن ثاره
به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت،
اربعین شهادتت را به سوگ می نشینم
** با تشکر از ارسال کننده : خانم ف، پور سلطان **