عیادت از یک شیر زن هفته گذشته از طرف آیت الله هاشمی به عیادت خواهر مجاهده و چریک خستگی ناپذیر دوران سخت مبارزه با طاغوت مرضیه حدیدچی معروف به دباغ در بیمارستان خاتم الانبیا(ص) رفتم. دو هفته قبل که به ایشان تلفنی زدم گفتند در بیمارستان بستری شده اند. به آقای هاشمی گزارش شد؛ فرمودند از طرف ایشان از وی عیادتی کنم.
دو سال قبل هم از طرف آیت الله به عیادت ایشان رفته بودم. در روستایی دراطراف هشتگرد کرج که بنا به توصیه پزشکان درآنجا ساکن شده اند و انگشتری را که نگین آن از سنگ قبر اصلی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود از طرف آقای هاشمی به ایشان تقدیم کردم که بسیار متاثر شد و از شوق گریست. با تأثر می گفت یعنی آقای هاشمی با این همه گرفتاری که دارند به فکر من هستند و از ایشان بسیار تشکر کرد. در این عیادت از آقای سلیمانی مدیرکل روابط عمومی مجمع خواستم مرا همراهی کنند که تشریف آوردند و ایشان را به خانم دباغ معرفی کردم که از وی تشکر کردند.
این بار هم دست خالی به عیادت نرفتم و قبل از رفتن از آقای هاشمی خواستم یک نسخه از یکی از کتابهای خاطراتشان را امضا کنند و به این بانوی چریک که در دوران مبارزه در یاری امام خانه و همسر و فرزندان را رها کرد و با داشتن 6 فرزند دختر از ایران گریخت و در سوریه به کار مبارزه درخارج از کشور در پشتیبانی از نهضت امام ادامه داد و با مهاجرت امام به پاریس شتافت و در آنجا درخدمت امام بود اهدا کنند که محبت کردند و امضاء کردند. خانم دباغ تنها زنی است که در ابتدای انقلاب سمت فرماندهی سپاه همدان را عهده دار شد و سه دوره هم نماینده مجلس بود. به گمانم غیر از سوریه سفری هم به امریکا رفته اند .
در پاریس این بانوی فداکار جانش را فدای امام می کرد و به امام می گفت اجازه بدهید نامه هایی را که برای شما می فرستند من باز کنم تا اگرخطری هست متوجه من باشد و جان شما به سلامت باشد.
خانم دباغ می گفت در این حادثه ای که با افتادن شان موجب شکستن چند دنده شان شده کاملا از دنیا رفته اند و حتی جنازه خودشان را افتاده بر زمین دیده اند .می گفتند نمی دانم به چه مصلحتی دوباره مرا به دنیا برگرداندند. خانم دباغ حرفهای دیگری هم دراین رابطه زد که بماند.
درود خدا بر امثال این شیرزن فداکار که بر گردن ملت ایران وایرانی حقی تمام نشدنی دارند. افسوس که نسل جوان ما بویژه دختران جوان ما دستشان از شناخت این آزادگان پاک باخته خالی است. کاش کسی واسطه خیری بشود و از این نوشته قبسی برگیرد و خبری به مسولان امور تربیتی ها و دفاتر فرهنگی دانشگاه ها برساند تا همتی کنند و دختران دانش آموز و دانشجوی ما را به دیدن این بانوی مجاهد ببرند.چقدر من وامثال من در انتقال تجارب دوران مبارزه به نسل فردا کم کار هستیم. آیا خدا ما را خواهد بخشید؟
|