تاريخ انتشار: 04 تير 1395 ساعت 04:21:09
توبه "غزلی از علی اکبر پورسلطان (مهاجر)"

بیا شکفتنِ آلاله را، نظاره کنیم
بیا که پرده ی تارِ حجاب، پاره کنیم


بیا که دل، به دریای معرفت بزنیم
به عزمِ ساحل اگر، همّتی دوباره کنیم


اگر ز گلشنِ ما، لاله ای نمی روید
بیا به باغِ بنفشه، نشانِ لاله کنیم


گذشت، عمر و زفردای خویش بی خبریم
برای کسبِ خبر، قاصدی روانه کنیم


اگر که خانه ی امّید، سرد و خاموش است
چگونه سردی خورشید را بهانه کنیم؟!


دگر چو طفل، ز مأوای خود رها شده ایم
بیا نشانِ سینه ی خود را، پلاکِ خانه کنیم


خوشا کبوترانِ حرم، گردِ آشیانه ی دوست
برای پر زدنِ خویش، راهِ چاره کنیم


ز صد هزار پرنده، در آسمانِ وجود
بیا پرنده ی اقبال را، نشانه کنیم


کنون به سیطره ی نَفسِ خویش، غوطه وریم
برای توبه همان بس، که یک اراده کنیم


تو یک ستاره نداری، مهاجرِ هجران
بیا سماء  درون را، پُر از ستاره کنیم

برگزفته از کتاب: سوی سحر
 

  تعداد بازديدها: 5521
   


 
04 تير 1395   
شیرین
بسیار زیبا سروده اید .
دستانتان پرتوان باد
کنون به سیطره ی نَفسِ خویش، غوطه وریم
برای توبه همان بس، که یک اراده کنیم



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=72048
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.