تاريخ انتشار: 30 خرداد 1395 ساعت 02:54:19
خفته " غزلی آیینی از علی اکبر پورسلطان (مهاجر)

صبح شکفته می شود،  نورِ رهیده از نقاب
خیز ز جا و بگذر از،  بسترِ مهربانِ خواب


دستِ بلند سرنوشت، روزی اگر رقم زند
چرخ فلک به نام تو،  باز نموده سر کتاب


طالع و بختِ روشن ار،  شامِ دگر سحر کند
شکر خدای کعبه کن،  ذکرِ تو گشته مستجاب


شب بنگر به آسمان،  نقش مه و ستارگان
مرغ دلت ندا دهد،  نیست زمانه بی حساب


همچو نسیم می وزد،  برفِ سپیدِ روزگار
می گذرد جوانی از،  معبرِ پر ز پیچ و تاب


این دو سه روز طی شود،  عمر بسان برق و باد
می رسد آن قیامتی،  می رود از نظر حجاب


صور دمیده می شود، خفته رمیده می شود
خالق و ربّ عدل و داد،  کرده مهاجران خطاب

برگرفته از کتاب: سوی سحر

 

  تعداد بازديدها: 5331
   


 
02 تير 1395   
م.ر
واقعا زیباست ،احسنت بر شاعر دلسوخته آقای پورسلطان

30 خرداد 1395   
شیرین
بسیار زیبا و نغز
درود بر شاعر گرانمایه آقای پورسلطان



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=71952
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.