تاريخ انتشار: 27 خرداد 1395 ساعت 03:16:08
منزّه" غزلی از باب توبه، سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)"

ای که به هستی، همه داری نظر
از گنهِ بنده ی خود درگذر


عمر، پیِ درهم و دینار شد
چاره و درمان نشدم، سیم و زر


لیک به جانم، شرر افروختم
از تبهِ عمر، نکردم حذر


دیده فرو بستم از الطافِ حق
پند و نصایح نشدم، بال و پر


تو همه جان، باقی و پاینده ای
رو به فنا می رود این رهگذر


کعبه ی دل، بابِ نجاتم تویی
از درِ دیگر، نتوانم گذر


تشنه، پیِ زمزمِ نور آمدم
بلکه منزّه شود این محتضر


ای که ز کردارِ من آگه تری
شرحِ گناهم نبود مختصر


جانِ مهاجر، به دل الهام شد
توبه پذیری، تو از این خیره سر


1382/4/7 ـ مسجد الحرام

برگرفته از کتاب: سوی سحر

  تعداد بازديدها: 3883
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=71891
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.