تاريخ انتشار: 19 دي 1390 ساعت 23:25:15
غزل (بـه بـه، چـه نـمـازی !!)

 

فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست 

سجاده‌ی زردوز که محرابِ دعا نیست

 

 

  

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

اندیشه سیّال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

 

 

 

از شدت اخلاص من عالَم شده حیران

تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!

 

 

  

از کمیتِ کار که هر روز سه وعده

از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست 

 

  

یک ‌ذره فقط کُندتر از سرعت نور است

هر رکعتِ من حائز عنوان جهانی‌ست!

 

 

  

این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟

چندی‌ست که این حافظه در خدمت ما نیست

 

 

  

ای دلبر من! تا غم وام است و تورم

محراب به یاد خم ابروی شما نیست

 

 

  

بی‌دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد

تا فکر من از قسط عقب ‌مانده جدا نیست

 

 

  

هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند

گفتند که این بهره بانکی‌ست، ربا نیست!

 

 

 

  

از بس‌که پی نیم‌ وجب نان حلالیم

در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست

 

 

به به، چه نمازی‌ست! همین است که گویند

راه شعرا دور ز راه عرفا نیست

 

منبع : سایت دنیای اسلام

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=7072
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.